|
|
يونا ذريماني تاکنون بارها نام آلبرت انیشتین را شنیدهایم و عکس او را روی جلد کتابها و مجلهها دیدهایم. نام انیشتین در مکالمات روزمره به عنوان سمبلی از هوش سرشار و نبوغ بکار میرود. انیشتین، دانشمند شهیر یهودی که شخص بسیار ساده زیستی بود و در تمام ادوار زندگیش ثروت، قدرت و شهرت هیچگاه او را نفریفت. او دارای قلب بسیار رئوف و ظاهر بسیار سادهای بود و هیچگاه به خود مغرور نشد و همیشه به مردم احترام میگذاشت. او دارای هوش سرشاری در ریاضیات بود و فرمولهای بسیاری را ابداع و کشف کرد. وی از داستانهای علمی –تخیلی بیزار بود زیرا میپنداشت که این داستانها ذهن انسان را به اهداف کاذب میکشانند و انسان را از دانش اندوزی باز میدارند. او در طول زندگی خود حتی در طول اوقات فراغت از کسب علم دست نمیکشید و همیشه سعی میکرد، دانش روز بشر را ارتقا بخشد. در همین راستا او علاوه بر این که در یک دانشگاه استاد بود، به دانشگاههای بسیار دیگری که از او دعوت به عمل میآوردند نیز میرفت و در آن جا سخنرانی میکرد. او رانندهای داشت که معمولاً با او به همه جا میرفت، یک بار هنگامی که انیشتین در راه دانشگاهی بود تا برای سخنرانی به آن جا برود، رانندهاش را که در تمام جلسات سخنرانی انیشتین حاضر میشد و به حرفهای او گوش میداد از او درخواست کرد که به جایش وارد آن دانشگاه شود و سخنرانی نماید و نظر به این که انیشتین در آن دانشگاه نبود و برای اولین بار میخواست که در آن دانشگاه سخنرانی نماید، کسی قیافه انیشتن را نمیشناخت. انیشتین که شخص بسیار مهربانی بود و رانندهاش را بسیار دوست میداشت به او این اجازه را داد ولی میترسید که در پایان سخنرانی حضار دانشگاه سوالهای سختی بپرسند و هویت راننده فاش شود. آن روز در آن دانشگاه رانندهی مذکور به عنوان انیشتین سخنرانی کرد و انیشتین نیز به جای رانندهاش در در جلسه حاضر شد. سخنرانی بسیار خوب صورت گرفت ولی همان¬طور که حدس میزد در پایان سخنرانی دانشجویان سوالهای سختی را مطرح کردند ولی آن راننده با لفظی خونسرد در پاسخ به دانشجویان گفت: سوالها آنقدر ساده است که رانندهی من هم میتواند به این سوالها پاسخ بگوید و در آن لحظه انیشتین به پا خواست و به سوالها پاسخ گفت. اما بشنوید از انیشتین، ریاضیدان شهیر قرن بیستم و یهودی با ایمان که میگفت: من به خود میبالم که یهودی هستم و منبع تمام داناییهاي من کتاب مقدس تورا میباشد. |
|