پارك ژوراسيك ، رستاخيزي شصت و پنج ميليون ساله!
دايناسورها همواره به عنوان موجوداتي خاص در تاريخ پيدايش حيات بر روي زمين از
ابتدا تا كنون مطرح بودهاند و همواره خود را به عنوان يك نقطهي عطف در تاريخ
موجودات زنده نشان دادهاند به طوري كه دايناسورها حد فاصل مهرهداران اوليه و
مهرهداران پيشرفتهاي چون پرندگان و پستانداران به شمار ميروند. اين موجودات
اسطورهاي كه اغلب چهرهاي ترسناك داشتهاند، داراي جثههايي متفاوت بودهاند از
بدني به اندازهي يك مرغ گرفته تا هيكلي برابر يك ساختمان هفت طبقه! البته
دايناسورها از آغاز كشف فسيلهايشان در اوائل قرن بيستم به سرعت وارد فرهنگ عمومي
مردم دنيا شدند و در مورد آنها كتابها و داستانها و فيلمهاي گوناگوني نوشته و
ساخته شده است كه طيف مخاطبان آن از كودكان سه ساله تا بزرگسالان را در بر ميگيرد!
«استيون اسپيلبرگ» كارگردان نامي سينما نيز به اين كشش ذاتي دايناسورها جواب مثبت
داده و اوپرايي ماقبل تاريخي تقديم بينندگان پردهي نقرهاي ميكند به طوري كه
تماشگران با يك فلسفه و معرفت از سالن سينما خارج ميشوند! داستان فيلم پارک
ژوراسیک، از آنجا شروع ميشود كه ميليونري شصت و پنج ساله به اسم «جان هاموند»
تصميم ميگيرد به روياي كودكانهي خويش جامهي واقعيت بپوشاند. وي تعداد زيادي
دانشمند و مهندس ژنتيك را به دور خود جمع ميكند و از آنها ميخواهد تا كار بر روي
جان بخشي دوباره به دايناسورها را آغاز كنند. البته اقبال با آنها یار بوده و در
يكي از معادن ذغال سنگ در جنوب مکزيك تكه صمغ خشك شدهاي متعلق به هفتاد و پنج
ميليون سال پيش پيدا ميشود كه در آن پشهاي وجود دارد كه بدنش حاوي خون
دايناسورهايي است كه در آن دوران نيش زده است و به صورت اتفاقي در صمغ درختان به
دام افتاده است ! و بدين ترتيب دانشمندان موفق ميشوند با استفاده از باقي ماندهي
ژنوم دايناسورها و تطبيق دادن آن، قسمتهايي از ژنوم پرندگان و خزندگان امروزي
دايناسورها را دوباره خلق كنند. «جان هاموند» هم بيكار ننشسته و جزيرهاي كوچك در
منطقهاي استوايي از دولت كاستاريكا را ميخرد و بهشتي مجهز و مدرن با جنگهايي پر
از دايناسورهاي مختلف براي شيفتگان اين موجودات افسانهاي بر پا ميكند. او
بلافاصله براي افتتاح پارك ژوراسیک، از يك گروه شش نفري از دانشمندان و ديرين
شناسان دعوت ميكند تا از پارك بازديد نمايند كه در ميان آنها دكتر« آلن گرانت» با
شكل و شمايل اينديانا جونزي به چشم ميخورد! البته طبق روال معمول همه چيز بهناگاه
به هم ميريزد و به دليل سهل انگاري يكي از متصديان پارک، دايناسورها از
محدودههاي حفاظت شده خود ميگريزند! و در اين بين گردشگران از همهجا بيخبر در
ميان تعداد زيادي از موجودات ما قبل تاريخي گير ميافتند و تلاششان را براي فرار از
اين جهنم دايناسوري آغاز ميكنند. در پايان نيز كه گردشگران در ميان چند «والاسي
رپتور» محاصره شدهاند توسط «تيركسي» غول پيكر به صورت معجزه آسايي نجات پيدا
ميكنند و پارك ژوراسيك را با تمام ماجراهايش ترك ميكنند.
در پايان نتيجهاي كه ميتوان از اثر انقلابي« اسپيلبرگ» گرفت، هشدار درباره
تغییرات ژنیتکی است به طوري كه به وسيلهي آن ميتوان مشكلات محيط زيست و كشاورزي و
يا پزشكي را حل نمود يا به واسطهي آن هيولاهايي را بازآفريني كرد كه بلاي جان
انسانها شوند!
استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک
مستقیم) بلامانع است. .Using the materials of this site with
mentioning the reference is free
این صفحه بطور
هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق میکند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما
اطلاع دهید