نشریه پرواز -
مهر 1391-
شماره31
در
جامعه سنتي ايران، نقش زن فقط همسري و مادری بوده است. در گذشته چنانچه زني يكي از
اين دو نقش را در سن معيني نداشت، در اثر قضاوتهاي اطرافيان دچار بحران هويتي مي
شد. طي زمان و بر اثر تغييرات اجتماعي، زنان هويت خود را دوباره تعريف كردند و
عواملي نظير نقش شغلي، پيشرفت حرفه اي و اجتماعي را به آن افزودند. در جامعه كنوني
چنانچه زني نقش مادري را نداشته باشد، به اندازه گذشته دچار تضعيف هويت نمي شود،
زيرا راهكارهاي جايگزين مانند پيشرفت حرفه اي و شغلي براي ساختن هويت او وجود دارد.
با اينكه چنين تغييرات اجتماعي روي داده و منابع سازنده ی هويت براي زنان افزايش
يافته است، گاهي نگاه به ناباروري همان بار منفي و نقصان دهنده هويت را در جامعه
دارد. بي شك رسانه يكي از تأثيرگذارترين عوامل فرهنگي در جامعه است. رسانه هاي ما
به جاي برداشتن بار فاجعه از روي ناباروري آن را به نوعي فاجعه تبديل ميكنند. اين
روزها اگر شما هم مثل من مخاطب برنامه های تلويزيوني باشيد خواهيد ديد كه زوج هايي
که كارمندهاي ساده اي هستند، مشكل اقتصادي ندارند، با يكديگر نيز مشكلي ندارند، با
خانواده و دوستان هم صلح و صفا برقرار است و فقط اگر يك مشكل يعني بچه دار شدن آن
ها رفع شود زندگي آنها ديگر گلستان مي شود. تقليل تمام مشكلات و پيچيدگي هاي زندگي
و تمركز بر ناباوري كاري نسنجيده و غير واقعي است. با توجه به اين مسائل آيا رسانه
ها نبايد به موضوع اندكي منطقي تر نگاه كنند و رويكرد رفع مشكل را به جاي رويكرد
بزرگ كردن آن برگزينند؟
آيا كارگردان و نويسنده ی فيلم در قبال زوجهايي كه با چنين مشكلي دست و پنجه نرم
ميكنند تعهدي ندارند؟ آيا برنامه هاي تلويزيوني صرفاً بايد بييندگان را سرگرم كنند
و گاهي آن ها را بخندانند؟ آيا دست اندركاران سريال ها نبايد به تأثيرات سريالشان
بر جامعه بيانديشند؟ آيا چنين سريالهايي زنان نابارور را بي هويت نشان نميدهند؟
|