نشریه پرواز شماره 52 بهمن 1397
دوران دانشجویی من تقسیم میشه به دو بخش...
قبل از تغییر رشته و بعد از تغییر رشته...
ورودی سال 94 رشته عمران دانشگاه پرند بودم. از اونجاییکه حدود شش ماه در یک
ساختمان در حال ساخت مشغول کار بودم، از این رشته خوشم اومده بود و همین باعث شد
وارد این رشته بشم. البته ناگفته نماند که کمک اشتباهی که مشاور دبیرستانم هم به من
داده بود هم در انتخابم مؤثر بود.
اوایل، رشته و دانشگاهمو دوست داشتم ولی هرچی بیشتر پیش میرفتم بیشتر علاقه مو از
دست می دادم. اصلا با درس هاییکه برمی داشتم ارتباط برقرار نمی کردم و دوستشون
نداشتم.
مسیر دانشگاه برام خسته کننده و استرس آور شده بود. اگر با تاکسی م یرفتم استرس
سرعت بالای تاکسی ها در جادهی ساوه و اگر خودم ماشین میبردم جادهی صاف و
خستهکننده.
خلاصه از رشته ام خسته شده بودم ولی جرئت تغییر رشته نداشتم. تا اینکه یکی از
دوستام که مشغول به تحصیل در رشته ی حسابداری بود، از رشته ی مدیریت برام تعریف کرد
و من نسبت بهش علاقه مند شدم.
بعد از کمی تحقیق و پرس وجو، بالاخره به خودم جرئت تغییر رشته رو دادم. ترم پنجم
بعد از اینکه امتحاناتم رو دادم، بلافاصله اقدام کردم برای انصراف و ثبتنام در
دانشگاه و رشتهی جدید.
تو زندگیم همیشه عاشق رشته ی حقوق بودم، به خاطر راهنمایی اشتباه مشاور مدرسه ام
رشته ی تجربی رو انتخاب کردم. در دانشگاه رشتهی عمران ثبتنام کردم و الان بالاخره
وارد رشته ی مدیریت بازرگانی شدم که از ته دل دوستش دارم و خودم و آیندهام رو توش
موفق میبینم.
امیدوارم شما هم تو رشتهای که دوست داشتید قبول شده باشید و بهتون پیشنهاد میکنم
اگر رشته تون رو دوست ندارید از همین الان اقدام کنید تا مثل من 3 سال عقب نمونید.
همیشه موفق باشید
|