نویسنده: هربرت رید
ترجمه: المیرا سعید
فروردین 1379
منظور ما از زمان فراغت چیست؟ در گذشته، زمان فراغت به مفهوم لغوی کنونی اصلا وجود
نداشت. قبل از انقلاب صنعتی، زمان فراغت معنایی بیش از "وقت" یا "فرصت" را در برنمی
گرفت. با بکارگیری عبارتی نظیر "در یک فرصت یا موقعیت مناسب" مفهوم اصلی زمان فراغت
حفظ می شود.
اما هنگامی که امروزه سخن از زمان فراغت به میان می آید، در فکر نگاه داشتن زمان یا
فرصتی برای انجام کاری نیستیم. ما زمان زیادی در اختیار داریم، مشکل این است که نمی
دانیم چگونه از آن استفاده کنیم. زمان فراغت، دیگر به معنای زمان بیکاری با یک سری
مشکلات روحی نیست که نقطه ی مقابل زمان فشار و تراکم کاری باشد: بلکه زمان آزادی
است که ما باید برای آن فعالیتی دست و پا کنیم و این آزادی هر زمانی می تواند رخ
دهد.
زمان فراغت – یک زمان آزاد، و موقعیت اشتغال برگشت ناپذیر است – اشتغال جسمی و
ذهنی. روان شناسان و جامعه شناسان اظهار داشته اند که زمان فراغت یک مشکل است.
زندگی روزانه ی ما مانند شب و روز به دو بخش تقسیم می شود، ما این دو بخش را کار و
تفریح می نامیم. ما تعداد ساعات زیادی را در طول روز به کار کردن می پردازیم. و
حداقل زمان لازم را به اعمالی مانند غذا خوردن و خرید کردن اختصاص می دهیم، و زمان
باقیمانده را صرف فعالیت هایی با عنوان سرگرمی می کنیم، با به میان آمدن سخن
سرگرمی، این حقیقت پنهان می ماند که معمولا در ساعات فراغتمان تفریح نمی کنیم، بلکه
این ساعات را صرف لذت ها یا سرگرمی های غیر حقیقی می کنیم. به عنوان مثال، ما در
زمان فراغتمان به جای فوتبال بازی کردن، به تماشای مسابقات فوتبال می نشینیم، در
نمایشنامه ای نقشی را به عهده نمی گیریم، بلکه برای دیدن بازی دیگران به تئاتر می
رویم، به پیاده روی نمی رویم بلکه برای گردش از اتومبیل استفاده می کنیم. بنابراین
ما باید درک روشنی از تفاوت بین کار و تفریح واقعی و سرگرمی غیر واقعی نیز داشته
باشیم. با شناخت این تفاوت ها، میزان تفریحات واقعی نظیر ورزش های حرفه ای بالا می
رود و سرگرمی های قابل قبولی که شامل منفعت اجتماعی در زمان فراغت است نیز افزایش
می یابد.
اگر می خواهیم تحت تاثیر هنر قرار بگیریم، باید هنر را زنده نگاه داریم، به جای
خیره شدن به تابلوهای نقاشی، باید خودمان نقاشی کنیم، به جای رفتن به کنسرت های
گوناگون، خود دستی به آلات موسیقی بریم، برای بازی کردن در نمایشنامه ها، آواز
خواندن و رقص باید همه ی حواس خود را در به نظم درآوردن هنر به کار گیریم. آن هنگام
است که متوجه می شویم: کار کردن به جسم و روحمان بستگی دارد.
زمانی یک سرگرمی موثر واقع می شود که عملا در ایجاد آن سهیم باشیم، و در آن زمان
کارهایی را دنبال و تمرین کنیم. در این صورت است که آن فعالیت شکل تفریح به خود می
گیرد و استفاده ی واقعی از زمان فراغت نیز محسوب می شود. با توجه به این مفهوم،
تفریح از کار متمایز می شود، تفریح معمولا فعالیتی به شمار می رود که بعد از کار به
آن پرداخته می شود.
کار به تنهایی یک مفهوم جدا نیست. تعریف کاملا عادی ما از کار، تامین یک زندگی است:
کار می کنیم تا این که در قبال آن مبلغی را دریافت کرده و پول کافی برای تبدیل به
غذا و سرپناه و دیگر مایحتاجمان برای ادامه ی زندگی در اختیار داشته باشیم.
برخی از ما کار جسمی انجام می دهیم، روی زمین زراعت می کنیم، تعمیر کار دستگاه های
مختلف هستیم، یا حتی به کارهای ساختمانی می پردازیم، و برخی دیگر به فعالیت های
فکری مشغولیم، حسابداریم، ماشین های گوناگون طرح می کنیم، تدریس و موعظه می کنیم، و
یا وظیفه ی کنترل و مدیریت را به عهده داریم. در اینجا، عامل مشترکی در تمامی این
مشاغل به نظر نمی رسد، به جز این که همه ی آنها وقت ما را پر می کنند و زمان فراغت
بسیار کمی را برای ما باقی می گذارند.
احتمالا دیده می شود که کار و تخصص یک فرد، تفریح و سرگرمی فرد دیگری محسوب می شود.
یک فرد بازرگان یا تاجر در تعطیلات آخر هفته به شکار می رود، یک کارمند در اوقات
فراغتش به باغبانی می پردازد، و شخصی که شغل او محافظت از دستگاه های مختلف ماشین
است، برای تفریح به پرورش سگ شکاری می پردازد. مسلما یک غریزه ی شخصی در پس به وجود
آوردن تغییرات درکارها نهفته است.
فعالیت ها، نمونه های روشنی از چگونگی گذران اوقات فراغت هستند. اما کار نیز خود
فعالیت است، و اگر ما به این نتیجه برسیم که همه ی اوقات ما باید با فعالیت یا کاری
پر شود، تقریبا دیگر تفاوتی بین کار و تفریح مفهوم نخواهد داشت، مگر آن که مقصود ما
از تفریح فقط ایجاد تغییر در کار باشد. ما از نوعی فعالیت به نوع دیگری از فعالیت
می پردازیم. آن نوع فعالیت که به خاطر انجام آن مبلغی را دریافت می کنیم کار نامیده
می شود، و نوع دیگر فعالیت که برای انجام آن مبلغی را احتمالا به صورت وجهی می
پردازیم تفریح خوانده می شود.
پس اوقات فراغت مشکلی نیست که حتما با به کارگیری فنون و متوسل شدن به هنر برطرف
شود. هنر علیرغم قدمت دیرینه ای که دارد هیچ گاه به عنوان تنها پاسخ اوقات فراغت
مطرح نبوده و فقط یکی از راه های پاسخ گویی به مسئله زمان فراغت است مانند نقاشی
تابلویی زیبا. یکی دیگر از راه ها تغییر نوع کار یا فعالیت است که بستگی به علاقه و
سلیقه ی فرد دارد.
|