اغلب ما از شنيدن موسيقي غرق لذت ميشويم، بدون آن كه متوجه تغييرات جسمي، ذهني و
رواني ناشي از آن باشيم. ولي حقيقت امر اين است كه در سالهاي اخير مشخص شده،
موسيقي موجب ايجاد تغييرات ذهني و جسمي قابل ملاحظهاي در افراد ميگردد و بر همين
مبنا امروزه در سطح دنيا با مفهوم جديدي در حيطه روشهاي روان درماني به نام
«موسيقي درماني» مواجهايم كه بر مبناي آن تحقيقات علمي گستردهاي بر اثر بخشي
درمان با موسيقي بر افراد دچار مشكلات جسمي و ناراحتيهاي رواني صورت پذيرفته است.
پيش گفتار : تأثير موسيقي بر رفتار و حالات انسان از هزاران سال پيش مطرح بوده است و بررسي
آثار تاريخي به جا مانده از نقاط گوناگون جهان بر اين واقعيت تأكيد دارد كه موسيقي
ريشه در اعماق تاريخ دارد. به عنوان مثال بنا به روايات باستاني عبرانيان داراي
موسيقي خاص خود بودهاند به طوري كه در تورات نيز از نبل و هينور كه دو آلت موسيقي
رسمي بودهاند ياد شده است و در چين كهن از موسيقي به عنوان جوهر نظام جهان و عنصر
متعادل كننده بين زمين و سماوات نام برده شده است. همچنين مصريان قديم معتقد بودند
كه خدا دنيا را با علامت دست خلق كرده كه اين علامات شامل يك فاصله موسيقي با تركيب
صوتي است.
به علاوه بازنگري تاريخي نشان ميدهد كه هر فرهنگي داراي موسيقي خاص خود بوده و در
هر برههاي از زمان با موسيقي خاص خود جهت درمان بيماريهاي جسمي و ناراحتيهاي
رواني سود جسته است. تأثيرات موسيقي بر بهداشت جسماني و رواني 1- تأثيرات طبي و روان پزشكي
در بررسيها مشخص شده است كه شنيدن موسيقي با تغييرات ضربان قلب، نبض و فشار خون
همراه ميگردد، به طوري كه ضربان قلب انسان با اصوات موسيقايي هماهنگ گشته در مقابل
فركانس، ضرب و شدت صدا واكنش نشان داده، دچار افزايش يا كاهش ميگردد. به عنوان
مثال شنيدن يك موسيقي آرام منجر به كاهش ضربان قلب شده و از تنش و فشار رواني
ميكاهد. در اين زمينه يكي از موسيقي درمانگران به نام نيوهام معتقد است «موسيقي
يك دستگاه، تنظيم ضربان قلب بوده و منجر به تقويت عضلات قلب و انبساط ريهها
ميگردد.
همچنين موسيقي قادر است فشار خون را تغيير دهد. در اين زمينه همان طوري كه سر و
صداي زياد ممكن است باعث افزايش فشار خون تا 10% شود «مكانيسم احتمالي ترشح
آدرنالين و نورآدرنالين ميباشد» آزمايشات نشان دادهاند كه فشار خون دياستوليك
Diastolic و سيستوليك ميتواند در جلسات موسيقي درماني به تدريج كاهش يابند.
يك نكته جالب درخصوص تأثيرات موسيقي بر وضعيت جسماني، ترشح آندرفين در پاسخ به
شنيدن موسيقي خصوصاً هنگامي كه اجرا به شكل زنده و توام با شعر و آواز است،
ميباشد. آندرفين نوعي داروي مخدر در مغز است كه باعث كاهش شدت درد شده و با احساس
لذت و نئشگي همراه است. تحقيقات جديد مويد اين نظريه است
كه افزايش ترشح آندرفين با افزايش ميزان سلولهاي T و لينفوسيتها Lymphocytes كه
سلولهاي جنگجوي بدن در مقابل بيمارياند ميباشد. در چنين وضعيتي قدرت سيستم دفاعي
بدن افزايش يافته و مقاومت انسان در برابر بيماريها بيشتر ميگردد.
از سوي ديگر موسيقي روي دستگاه تنفسي اثرات مطلوب دارد، تنفس داراي ريتم است، به
علاوه تنفس آرام و عميق باعث آرامش و كنترل عواطف فرد ميگردد و نيز با سوخت و ساز
بهتر بدن مربوط است بنابراين يك موسيقي خوشايند ميتواند از طريق لذتبخشي و
تغييرات تنفسي، تأثيرات مثبت قابل ملاحظهاي بر جسم فرد داشته باشد. به علاوه
موسيقي منجر به تغييراتي در بدن ميگردد كه به هضم غذا كمك ميكند.
در اين زمينه پژوهشگران دانشگاه جان هاپكينگ John Hopking از موسيقي درماني به
عنوان درمان جانشين در مشكلات سؤهاضمه بهره جستهاند. شنيدن موسيقي در برابر نواختن يك آلت موسيقايي ماحصل مطالعات و بررسيهاي صورت گرفته بر تأثيرات موسيقي بدين نتيجه راهبر شده
است كه نواختن موسيقي داراي مزاياي فراتر از شنيدن صرف موسيقي است. در اين زمينه
گفته شده است اگر شنيدن موسيقي 10 خاصيت براي فرد در بردارد نواختن آن 110 خاصيت را
به همراه ميآورد.
برخي از مهارت هايي كه در اثر نواختن آلات موسيقي به وجود مي آيند يا رشد و
پرورش مييابند 1- دقت و كنترل (شامل هماهنگ شدن
عضلات بدن)
2- زمان واكنش (سرعت واكنش به
يك محرك )
3- چالاكي دست
4- هدف گيري
5- افزايش قدرت حافظه و يادگيري
6- افزايش تواناييهاي ديداري -
فضايي
آواز = موسيقي كلامي آواز به عنوان يكي از اثرگذارترين عناصر موسيقايي و شنيداري از قديميترين
سازهاي بشري است كه از مهمترين و كاربرديترين ابزارها جهت بيان مفهوم و احساسات
به مخاطب است. روانشناسان به آواز به عنوان بيان احساسات ناخودآگاه نگاه ميكنند
يعني همان مفهومي كه در روان درماني حرف اول را ميزند: شخص معمولاً براي اين
مراجعه ميكند كه در وجود من چيزي هست كه مرا رنج ميدهد، من از آن چيزي نميفهمم،
نميتوانم در موردش كاري كنم و در يك كلام بيمار از ناخودآگاهش شكايت دارد. اما چرا
درمان فرآيند پيچيدهاي است؟ چون در عين حال كه ناخودآگاه، شخص را آزار ميدهد فرد
معمولا چيزي از آن نميداند و يا نميخواهد بداند. در اين زمينه آواز ميتواند با
بيان احساسات خاص و ناخودآگاه فرد (هر چند به شكل غيرمستقيم) فرد را از بند اسارت
در چنين احساساتي رها سازد.
مرتبط با اين امر موسيقي را «بيان يكپارچه احساسات» تعريف نمودهاند و گفته شده
موسيقي زبان هيجان است و به همين دليل ميتواند هيجانات نامطلوب را با رهاسازي آنها
تخفيف دهد. يك نكته قابل ملاحظه اين كه در يك سري تحقيقات روشن شد اثر آرام بخشي
موسيقي در حد استفاده از داروهاي آرام بخش قابل مقايسه است!
موسيقي درماني چيست ؟ موسيقي درماني تركيب علم روانشناسي و هنر موسيقي و شامل شيوه حسي از طريق صدا
براي مقاصد درماني است كه در مورد مشكلات جسماني (نظير آسم، مشكلات گوارشي، انواع
دردهاي خفيف تا متوسط، آلرژي ها، كنترل ضربان قلب و تنفس و ....) و مشكلات روان
شناختي (انواع اضطرابها، افسردگي، مشكلات هيجاني و عاطفي و ....) به كار ميرود.
با آن كه تلفيق موسيقي و روانشناسي از ابتكارات دانشمندان جديد است، چنين ايدهاي
از ديرباز در تمدنهاي بشري وجود داشته است. نكته جالب توجه اين كه اولين مدارك
مربوط به استفاده از موسيقي در درمان مشكلات روحي به استفاده حضرت داود براي درمان
شائول (اولين پادشاه اسرائيل) برميگردد، كه بنا به مستندات تاريخي حضرت داود با
استفاده از نواختن چنگ و آواز قادر به كاهش يا درمان غمگيني، نوميدي و افسردگي
شائول گرديده است.
سه مورد اساسي در موسيقي درماني حايز اهميت است: 1- عنصر كليدي موسيقي درماني كمك به شخص است و مسأله زيبايي شناختي آن مطرح
نيست.
2- موسيقي درماني خاص افراد بيمار نبوده و با استفاده از آن ميتوان روابط بين فردي
، عزت نفس، مهارت هاي ذهني و بسياري از تواناييهاي ديگر فرد سالم را نيز بهبود
بخشيد.
3- موسيقي به خودي خود جنبه درماني ندارد و وقتي درمان محسوب ميگردد كه با استفاده
از روشهاي خاص، توسط فرد مجرب موسيقي درمانگر و براي مقاصد درماني سازمان داده
شود.
بحث و نتيجه گيري در يك جمع بندي كلي ميتوان گفت موسيقي نوعي محرك احساسي قوي و تجربه چند حسي
است و استفاده از آن حق ذاتي ماست. تمامي ما موسيقايي زاييده ميشويم و بهرهگيري
از اين ارمغان طبيعت، انتخاب خود ما بوده و براساس اين كه تا چه ميزان به يك كيفيت
زندگي بهتر آگاهيم و در پي اكتساب آن هستيم ميتوانيم موسيقي را به خدمت خود گيريم
يا دست رد به سينهاش بزنيم.
ما طولانيتر از سالهاي قبل زندگي ميكنيم، ولي آيا از زندگي بهتري نيز
برخورداريم؟ امروزه علم راههاي جديد و مؤثري را براي طولاني زيستن به ما ارزاني
كرده و ما را قادر به تغييرات بسياري نموده است. امروز ميتوانيم چشمهاي خود را با
لنز، گوشهاي خود را با سمعك، موهاي خود را با موي مصنوعي و اعضاي بدن خود را با
انواع اعمال جراحي تغيير دهيم. اكنون پيوند اعضا از شخصي به شخص ديگر قديمي شده و
يا با مسألهاي به نام «شبيهسازي» مواجههايم. به زودي با پيشرفتهاي رو به
افزايش علم، مضحك به نظر نخواهد رسيد كه تجسم كنيم در آينده نزديك در فروشگاههاي
بزرگ در كنار عرضه پوشاك و غذا ، چشم، گوش، بيني و .... نيز به فروش برسد و ما براي
داشتن يك احساس بهتر به سراغ تهيه آنها برويم! ولي آيا تمام اين پيشرفتها يك احساس
واقعي بهتر را در ما به وجود آورده است؟ عاقلانهتر بينديشيم : چنين احساسي همين جا
در دو قدمي ماست فقط دو قدم كوچك!
1- احساسات خود را بشناسيم.
2- توسط روشهاي مختلف از جمله گوش سپردن به موسيقي، نواختن آلات موسيقي يا
آوازخواني آن را بيان نماييم.
فراموش نكنيم مركز موسيقي وابسته به انجمن كليميان در محل ساختمان سرابندي پذيراي
ما در رسيدن به چنين مقصودي است.
استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک
مستقیم) بلامانع است. .Using the materials of this site with
mentioning the reference is free
این صفحه بطور
هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق میکند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما
اطلاع دهید