تير 86
نويسنده:آلن
آنترمن
ترجمه: رضا فرزين
انتشارات:مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب
در معرفي اين كتاب مخصوصاً از ديدگاه خواننده يهودي هيچ فصلي نيست كه بتوان از آن
ياد نكرد.
نويسنده همانطور كه در مقدمه كتاب آمده است يك متفكر و تحليلگر بيتعصب يهودي است
كه باورها و آيينهاي يهودي را از جهات مختلف و نظرات گوناگون در هر مورد بررسي
ميكند و معمولا قضاوتي نميكند.
با تشكر و قدرداني از مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب و مترجم هوشمند و فاضل
اين كتاب. در اين معرفينامه فرازي از مقدمه كتاب و بخشي از يكي از فصول آن را براي
آشنايي خوانندگان با اصل كتاب نقل ميكنيم و دوستان را به خواندن اين اثر مفيد و
ترجمه سليس آن دعوت مينمائيم.
ناشر در مقدمه ميگويد:
«كتاب باورها و آيينهاي يهودي اثر دكتر الن آنترمن، كه خود يك يهودي سنتي و
برخوردار از آموزشهاي سنت حاخامي است كه در دانشگاه منچستر در درس اديان تطبيقي
تدريس ميكند، وي خلاصه روشن و پرنكتهاي از زندگي، انديشهها و آيينهاي يهودي به
رشته تحرير ميكشد. اين سنگ بنا براي آشنايي هر چه واقعيتر با يهوديت سررشتههاي
متنوع و سودمند فراواني در اختيار خواننده قرار خواهد داد.
و در بخشي از فصل عقايد ديني اصلي «يهود» و زير عنوان «انسان و خدا» نويسنده
ميگويد:
گزارش كتاب مقدس از «آفرينش » در سفر پيدايش، بابهاي 1 و 2، از نظر يهوديت
تعليمدهنده اين معناست كه آدمي در ميان همه مخلوقات اهميت محوري دارد. تصوراتي
كليدي مانند آفريده شدن آدمي به صورت خدا (26:1 و 27)، فرمان به انسان براي پر كردن
زمين، تسلط بر آن و فرمانروايي داشتن بر همه مخلوقات زميني (28:1)، و اين تصور كه
آدمي تافتهاي جدابافته از ديگر مخلوقات است و نميتواند از ميان آنان همدمي برگيرد
(20:2) در انديشه يهود به ساختاري بسيار انسانمحور ميانجامد.
انسان در انديشه يهود آن چنان بزرگ دانسته شده كه در بندهايي از نوشتههاي تلمود از
اين معنا ياد ميشود كه آدمي، و بالاخص يهودي، از ملائك برتر است. و بدين ترتيب
همچنان كه از بيان ميدراشيِ زير كه از گفت و گويي ميان ملائكه و خدا حكايت ميكند
بر ميآيد، آدم، مثلاً، كه نمونه نخست بشريت است هوشي بيشتر از ملائك دارد:
فرشتگانِ مأمور، در پيشگاه آن قدوس، كه مبارك است، گفتند: سرور جهانيان! انسان چه
اهميتي دارد كه بايد به فكرش باشي؟ آدم از بيهودهها است. او حتي نميتواند امور
مربوط به بدنش را اداره كند. وي به آنان پاسخ گفت: همانگونه كه شما در عوالم بالا
مرا ستايش ميكنيد، او نيز در جهانهاي پايين مرا به وحدانيت ميخواند. تنها اين
نيست! آيا شما ميتوانيد بياييد و تمامي مخلوقات را نامگذاري كنيد؟ آنها آمدند
(يعني سعي كردند) اما نتوانستند. آدم آمد و همه مخلوقات را نامگذاري كرد (پيدايش
20:2).
گرچه هم در نوشتههاي تلمودي و هم در ميان متفكران يهودي قرون وسطا (مثل ابراهيم
ابن عزرا (1089-1164 و ابن ميمون) آراي مخالفي نيز وجود دارند كه شأن انسان را در
نقطه مقابل فرشتگان دانستهاند، اما بايد دانست كه وجود اين ديدگاه انسانمحورانه
غليظ نشاندهنده ارزشي است كه در دين يهود به انسان دادهاند. آدمي آزاد است تا آن
چنان كه ميخواهد عمل كند. او مسئوليت اعمالش را به دوش ميكشد، و قابليت دريافت
تعاليم الاهي از طريق وحي را دارد.
سعديا گائون، دانشمند و فيلسوف قرن دهم، اين گرايش فكري در يهوديت را چنين خلاصه
ميكند:
اگر چه ميبينيم كه مخلوقات زيادي وجود دارند، با اين حال نبايد در اين مسئله كه
كدام يك از آنان برتر از ديگر خلايق است حيران باشيم. وقتي با استفاده از انديشه
ساده و فطري خود تحقيق كنيم درخواهيم يافت كه انسان برترين موجود است.
[سپس يك رشته استدلالات از عقل و كتاب به دنبال ميآيند تا ثابت كنند انسان هدف
خلقت است].
... اگر احياناًٌ كسي فكر ميكند كه اين ويژگيهاي برتر به چيزي غير از انسان داده
شده است، بيايد اين خصايص را، و يا حتي بخشي از آنها را، در مخلوق ديگر به ما نشان
دهد. چنين چيزي يافت نخواهد شد.
بنابراين، مسلم است كه بايد امر و نهي و پاداش و سزا متوجه آدمي باشد، زيرا او قطب
عالم و هدف خلقت است.... زيرا خداي حكيم انسان را بدين جهت با اين ويژگيهاي برتر
آفريده است كه آدمي بتواند امر و نهي او را پذيرا گردد.
بدين ترتيب اين تصور كه انسان از شأني برتر، همچون محور عالم، برخوردار است به
مسئوليتها و وظايف او نسبت به خدا و جهان خلقت وابسته است. در تلمود، ربيها
درباره انسان شرور چنين نظر دادهاند: او زندگي بيروحي دارد و قابليتهايش در قالب
انساني كه هدف خلقت است تحقق نخواهد يافت. زوهر، مهمترين متن عرفاني يهود، اين
تصوير را به شكل زيباتري درآورده، اظهار ميدارد: تسلط انسان بر عالم حيوانات، و
خدمتگزاري مخلوقات پستتر براي او بر اين اساس قرار دارد كه انسان ويژگيهاي روحي
برتر خويش را نشان دهد. وقتي آدم زندگي عادلانهاي در پيش نگيرد حيوانات نميتوانند
صورت والاتر انسان، يعني روحش را درك كنند، در نتيجه هيبتي را كه از آدمي داشتند از
دست ميدهند.
|