ترجمه : سیما مقتدر
تیر 1379
عظمت و قداست یوم کیپور
"فرانتز روزن زوایگ" از برجسته ترین فلاسه یهود در قرن بیستم به
شمار می رود که طی سال های 1929- 1886 در آلمان سکونت داشته است، مطالعه زندگی نامه
او با وجود معلولیت جسمی که داشت در هشت سال آخر عمر کوتاهش به عنوان شخصی متفکر از
اهمیت ویژه ای برخوردار است. چرا که او در دوران حیات خود قسمتی از مسائل فلسفی
یهودیت را که امروزه نیز مطرح است مورد بررسی قرار داد، که اکنون با وجود گذشت زمان
نیز مطرح است علاوه بر این، مسیر زندگی این متفکر یهودی جنبه دیگری هم دارد و آن
چیزی جز رجوع وی به یهودیت و عملا بازیابی مجدد همکیشانش نیست.
روزن زوایگ در خانواده ای یهودی ولی غیر مذهبی دیده به جهان گشود. اما پس از مدتی ،
گذشته خود را فراموش نمود و فقط به صورت فردی اسما یهودی درآمد و حتی به زمره
افرادی پیوست که یهودیت را نقد و تفسیر می نمودند.
او در اوان جوانی خود پس از این که دو تن از بستگانش آیین یهود را ترک کردند به علت
فشار اجتماعی حاکم در آن زمان تصمیم گرفت از یهودیت کناره گیری نماید. اما تصمیم وی
هیچگاه عملی نشد.
او در روز کیپور سال 1913 برای اجرای مراسم خاص این روز به کنیسایی کوچک و ارتودوکس
در برلن می رود. درست در همین روز، سرنوشت او به کلی تغییر می کند و او به شکل
اعجاب انگیزی از تصمیم ذهنی خود منصرف می شود و کاملاً به یهودیت روی می آورد و حتی
مدتی پس از آن تورات را نیز به آلمانی ترجمه می نماید.
اما در این روز چه واقعه خاصی رخ داد که باعث تغییرمنش این یهودی جوان شد تا حدی که
او مجدداً علاقمند به یهودیت و نزدیکی بیشتر با همکیشان خود شد؟ او در این کیپور
"سرنوشت ساز" آن هم در کنیسایی کوچک با چه محیط و فضایی روبرو شد که تغییرات کلی در
دیدگاه وی به وجود آورد؟
روزن زوایگ خود شخصاً هیچگاه راجع به آنچه که بر او در این گذشته است مطلبی به رشته
تحریر نیاورده است اما در یکی از آثار مهم خود به نام "ستاره رهایی" احساسات خود را
در مورد روز کیپور تشریح کرده و نوشته است:"یک یهودی در روز طلب آمرزش در تنهایی
مطلق، خواهان بخشایش خطاهایش می باشد، او کاملاً تنها در برابر قاضی عالم می ایستد.
روح انسان با خالق خود در تنهایی مطلق است و در این بین واسطه و مخلوق دیگری وجود
ندارد"، این خلوت با خالق و احساس نزدیکی به او، از نظر روزن زوایگ در قسمت "عالنو"
و "عوودا" که بخشی از عبادات خاص روز کیپور است وجود دارد او در ادامه آورده است
:"...جماعت حاضر در کنیسا در این اندیشه و ب این احساس مشغول عبادت اند که در زمان
آبادی بت همیقداش در این روز فرایض خاصی به جا آورده می شد . جماعت حاضر در اندیشه
آینده ای روشن و دنیایی که تحت سلطه مطلق حضرت حق قرار دارد غرق هستند در مقابل
خالق خود سر تعظیم فرود می آورند و تمامی ساکنین زمین بر صحت وجود و دانایی بی
انتهای خالق خود اعتراف می کنند". این فیلسوف یهودی معتقد است آنچه که یهودیان در سرتاسر سال بر زبان خود جاری می
کنند در این روز آن را عملاً نشان می دهند :" ....و آدمی در مقابل پادشاه پادشاهان
سر به سجده می نهد"
زمانی که روزن زوایگ راجع به روز کیپور سخن به میان می آورد به دو نکته "نزدیکی به
خداوند" و "خلوت با او" اشاره خاصی دارد. به نظر می آید این دو احساس همان عللی
هستند که وی را در همان کیپور سال 1913 از تصمیم خود منصرف کردند.
شاید همه یهودیان دیدگاهی پژوهشگرانه و فلسفی مانند روزن زوایگ نداشته باشند، اما
همگی معنای روز کیپور را در ضمیر ناخودآگاه خود حس می کنند . هر فرد یهودی صرفنظر
از اینکه در بقیه ایام سال سایر وظایف شرعی خود را انجام داده باشد یا خیر، در روز
کیپور به کنیسا می رود و سعی می کند مراسم خاص این روز را تا حد ممکن به جا آورد.
اما به چه دلیل؟ روز کیپور چه روزی است که آدمی را خواسته و ناخواسته به طرف خانه
خدا می کشاند؟
احساسی که هر یک از ما به عنوان یک یهودی داریم و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود
و آن را اصطلاحاً "جاذبه کیپور" مینامند، باعث جذب یهودیان به کنیسا ها در این روز
مقدس میشود، احساسی که مستقیماً بر عبادات ما نیز دراین روز تاثیر می گذارد. تاثیر
روز کیپور آنقدر گسترده است که نه تنها تفکرات ما را بلکه وجود ما را تا مغز
استخوان تحت تاثیر قرار میدهد و درست همین احساس و جو حاکم است که با قدم گذاردن
روزن زوایگ درسال 1913 به کنیسایی کوچک کاملاً او را احاطه نمود. آن طور او را تحت
تاثیر قرار داد که از تصمیم خود برای همیشه منصرف شد. او لحظه ای پای به خانه خدا
نهاد که جماعت مشغول اعتراف به گناهان خود و طلب آمرزش بودند. قوم یهود از عصر قبل
از این روز مقدس تا پایان آن، با عبادات خاص خود و مطالعه متونی چون سرگذشت یونس
پیامبر، لحظه ای از عبادت خالق خود و طلب آمرزش از او باز نمی مانند.
بعدها روزن زوایگ در یکی از سخنرانی های خود در فرانکفورت اظهار داشت:"هر کسی که
مراسم روز کیپور را به جای آورده باشد می داند که این روز نشانی کاملاً ملموس و
واضح از احدیت و وجود خداوند دارد".
جلال خداوند دراین روز مقدس در قلوب همگی ما احساس می شود اما دستیابی به حقیقت و
شناخت خداوند و تحولاتی که به دنبال آن در وجود افراد رخ میدهد نباید فقط محدود به
همین 24 ساعت شود بلکه باید توشه ای برای تمامی روزهای پس از آن باشد. فرانتز روزن
زوایگ درست در مرز جدایی از اصل خویش در پی قداست این روز عزیز راه اصلی خود را
بازیافت و متوجه شد که شریعت ا.لهی تابع زمان و مکان نیست بلکه جاودانه است و
هیچگاه کهنه نمیشود.
|