این متن، تلخیص و ویریش شدة
مقاله ی است از الیس ریوكین
ترجمه : محمدجواد شمس
شهریور 1381
فَریسیان،1 در كنار صدوقیان2 و اِسنیان،3یكی از سه فرقة كلامی4 (مكاتب فكری)5 است
كه از زمان یوناتان حشمونیی6 ( متوفی 143 یا 142 ق.م ) تا هنگام خرابی معبد دوم7
بیتالمقدس در سال 68 میلادی، در میان یهودیان نشو و نمو یافت. به گفتة یوسفوس
فلاویوس8 آنچه باعث تمیز فریسیان از دیگر فرقههی كلامی شد، اعتقادات خاص آنان
بود. زیرا آنان اعتقاد داشتند تمامی شریعت یهود كه از طرف خداوند نازل شده، در
تورات موسی (ع) ثبت نشده است. همچنین معتقد بودند كه میان تقدیر و آزادی اراده
(اختیار)، اثری متقابل و ظریف وجود دارد و ارواح همه فناناپذیرند. ارواح نیك، حیات
جاودانی یافته و ممكن است به بدنهی نیك انتقال یابند (تجدید حیات)، و ارواح شریر
به عذاب جاودان محكوم میشوند چنان كه یوسفوس اشاره كرده است، این دیدگاهها و
اعتقادات آن چنان در تودههی مردم مؤثر واقع شد كه همة عبادات دینی و مناسك مقدس و
یینهی پرستش خداوند، مطابق با شرح و توضیح آنان صورت میگرفت.
توصیف یوسفوس دربارة فریسیان به عنوان معلمان مقتدر شریعت شفاهی با ری و نظر پولس
رسول نیز هماهنگ است . پولس دربارة خودش گفته است : « من از نظر شریعت یك فریسی
بودم ... و مطابق با شریعت فردی بیگناه بودم» (فلیپیان ، 3:4-)، « در رعیت سنت
]سنت شفاهی آباء[ از همة یهودیان همسن خود سبقت میگرفتم و بسیار بیشتر از آنان در
اجری تعلیمات نیاكانمان سبقت میجستم و متعصبتر از آنان بودم» (غلاطیان ،
1:17-13). این مطالب همچنین با گزارش مرقس در بارة فریسیان نیز مطابقت دارد. زیرا
آنان حضرت عیسی (ع) را، به سبب آن كه شاگردانش سنت آباء را سبك میشمردند، سرزنش
میكردند(مرقس،13:7). افزون بر آن با انجیل متی نیز هماهنگ است . در آنجا آمده
است كه كاتبان (یعنی فریسیان) شرعاً و از لحاظ قانونی برجیگاه موسی (ع) تكیه
زدهاند (متی، 3:23-1). فریسیان با توجه به تصویری كه از آنان در «اناجیل اربعه»
و«اعمال رسولان» ارائه شده، طبقهی از معلمان شریعت بودند كه به سبب توانیی و
مهارتشان در امور شرعی و دارا بودن رهبری دینی از منزلتی والا در میان یهودیان
برخوردار بودند.
فریسیان نیز به نوبة خود از پدر آسمانی سخن گفتهاند، كه چنان به یكیك بندگانش
عشق میورزد و به آنان علاقمند است كه برای هر فردی طریقِ دستیابی به زندگانی
جاودان و رستاخیز را نشان داده است شرح و توصیف یوسفوس همچنین با ادبیات تنّیی9 (میشنا،10 توسفتا11 و بریتوت12)،
یعنی مجموعة شریعت شفاهی نیز مطابق است. در این متون، فریسیان با سوفریم13 (كاتبان)
و
حاخامی14 (حكیمان و دانیان) یكی دانسته شدهاند. بنا به گفتة یوسفوس و عهد جدید،
آنان معلمان موفق شریعت دوگانه15 (شریعت مكتوب و شفاهی) بودند و در این متون (در
آثار یوسفوس و در عهد جدید) [فریسیان] در كنار صدوقیان كه منكر شریعت شفاهی و نیز منكر اعتبار و حجیت فریسیان
بودند، قرار گرفتهاند.
نام فریسیان مأخوذ از حرفنگاری یونانی كلمة عبری پروشیم،16 با پسوند جمع یونانی،
است كه به معنی پارسیان است. این نام احتمالاً لقبی بوده كه صدوقیانِ منكر مرجعیت
فریسیان به این معلمان اطلاق كردهاند. این نكته از ینجا برمیید كه در ادبیات
تنیی، لفظ «پروشیم» - به معنی فریسیان – فقط در كنار صدوقیم17 (صدوقیان ) به كار
برده شده است. با توجه به برداشت فوق و با فرض این كه در بیشتر متون تنیی، لفظ
عبری « پروشیم» به معنی فریسیان آمده است، دانشمندان برجستهی همچون امیل شورر18
(1902م)، رابرت تراورز هرفور19
(1902م)، لوئیس فین كلشتین20 و آخرین آنان، یاكوب نویسنر 21 (1971 م)، براساس یك
متن تنیی به تعریف و توصیف فریسیان پرداختهاند. در آن متن آمده است كه جامههی
«عَمِهها آرِتص»22 برای پروشیم ناپاك محسوب میشود. (حگیكا 18 ب ) مطابق این متن،
پروشیم روحانیانیاند كه چنان بادقت و وسواس با پاكی و طهارت یینی سروكار
داشتهاند كه به صورت یك انجمن درآمدهاند و خود را از جماعات بیمبالات و ناپاك،
یعنی «عَمِهها آرِتص» جدا كردهاند. این محققان همچنین پروشیم را با «حَوِریم»23
(متحدان، شركاء یا دوستان) یكی پنداشتهاند، زیرا آنان نیز به دلیل مشابه خود را
از دیگران جدا میساختهاند. این در كوشش برای تعریف اصطلاح «پروشیم» در تضاد
هستند.
تعریف نخست بر متونی مبتنی است كه در آنها پروشیم همراه با صدوقیم ذكر شده، در
حالی كه تعریف دوم براساس متونی است كه در آنها پروشیم كنار «عمه آرتص» قرار گرفته
است. از آنجا كه تعریف نخست كه پروشیم را در كنار صدوقیم مینهد نه تنها با متون
مسلم تنیی بلكه با گزارش یوسفوس و عهد جدید نیز مطابق است، این تعریف ترجیح دارد.
تعالیم و نهادهی اساسی
هستة مركزی اعتقادات و تعالیم فریسیان، قبول یمان مبتنی بر سه ركن اساسی است . این یمان سه ركنی چنین میگوید: (1) خداوند یگانه و چونان به انسان عشق میورزد
كه، (2) شریعتی دوگانه بر قوم خود بنیاسرائیل نازل كرد، یكی شریعت مكتوب كه در پنج
كتاب موسی (ع) اسفارِ خمسه و سیر كتب انبیاء، نوشته شده، و شریعت شفاهی كه از
حضرت موسی (ع) به یوشع24 و سپس به مشیخ و انبیا و سرانجام به فریسیان انتقال یافته
است . بدینسان كه (3) هر كس این شریعت دوگانه را بپذیرد میتواند امیدوار باشد كه
روحش حیاتِ جاودانی و جسمش قیامِ پس از مرگ [رستاخیز] بیابد. به نظر میرسد كه صدوقیان به این سه ركن اعتقاد داشتند. آنان بر
آن بودند كه خداوند فقط شریعت مكتوب تغییرناپذیر را نازل كرده و در آن از زندگانی
ابدی انسان سخنی به میان نیاورده است. ب این حال، فریسیان، براساسِ این یمان سه
ركنی، اقتدار خود را بر صدوقیان ظاهر ساختند. این ایمان سه ركنی همچنین سبب یجاد نهادهی جدیدی شد. نخستین نهاد هیئتی بود كه
«بت دین هَگادُول»،25 یعنی دادگاه بزرگ، یا «گریت بولی»،26 یعنی شوری بزرگ،
نامیده شد. وظیفة آنان عبارت بود از: وضع قوانین شفاهی جدید براساس مسائل جدید روز
و انتقال قوانین شفاهی كه قبلاًُ وضع شده بود. این شورا متشكل بود از هفتاد و یك تن
از معلمان مرجع و موثق شریعت دوگانه كه ریاست آن را یك «ناسی»27 یا روحانی برگزیده
(امیر) برعهده داشت و در ضمن نمیندة اكثریت اعضا نیز بود و در مقابل، «آو بت
دین»28 (پدر دادگاه) نمیندگی اقلیت اعضی آن شهر را به عهده داشت (نك: هگ،2/2). به
ناسی و آوبتدین، عنوان «زوج»29 نیز اطلاق شده است ( عبری : zug جمع آن zugot ). این زوجها ] دو مقام شورا[ از قبل از زمانِ قیام حشمونییان تا هنگامی كه مقام و
منزلت ناسی بعد از مرگِ «هیلل»30 (متوفی 8 میلادی) از حالت انتخابی به موروثی تبدیل
شد، فعال بودند. هر چند در این دوره نیز مذاكرات الزامآور بود، و رعیت شریعت
شفاهی كه پیشتر به تصویب رسیده بود، برای همه، ضروری بود، ب این همه هنگامی كه
منصب ناسی موروثی شد، به دانیان اختیار پیروی از قوانین شفاهی مكتب «هیللی»31 یا
قوانین مكتب «شمیی»32 داده شد. پس از خرابی معبد بیتالمقدس در سال 68 میلادی، هر
یك از معلمان صاحب مرجعیت میتوانست قوانین شفاهی را كه برای او و شاگردانش معتبر و
الزامآور بود، تدوین كند.
كنیسا، با ثباتترین و پیدارترین نهادی بود كه فریسیان بنیاد نهادند. هر چند
بسیاری از دانشمندان برآنند كه پیشینة كنیسه به دورة اسارت بابلی برمیگردد، اما
هیچ گواه و نشانهی دال بر وجود كنیسه تا پیش از قیام حشمونییان در دست نیست. فقط
بعد از آن كه فریسیان اعتقاد سه ركنی خود را اعلان كردند، بر عبادت و قرائت اسفار
خمسه و كتب انبیا تاكید بیشتری شد. شخص برای دستیابی به ارتباطی مستقیم و بیواسطه
با خداوند و برای نیل به حیات جاوید و رستاخیز، نیاز به نهادی غیردینی (یینی)
دارد كه در آن، در حضور سیر همكیشان، به یكتیی خداوند اعتراف كند (شِمَع)33 و
«تفیلا»34 یعنی دعاهی هجدهگانه را نیز بخواند، كه در آن گفته شده است خداوند با
رحمت واسعهاش مردگان را زنده میگرداند .
شریعت شفاهی فریسیان موجب پدید آمدنِ میشنا، تلمودهی بابلی و فلسطینی، ادبیات
گائونی ، پاسخهی قرون وسطیی و جدید، و مجموعههی گوناگون قوانین یهود شد . همة
ینها همچنان برای اكثر یهودیان موردِ توجه و تعیین كننده است
افزون بر نهادهی جدید، فریسیان مفاهیم جدیدی در بارة خداوند و قوم اسرائیل عرضه
كردند. اگر چه خداوند گاهی در كتاب مقدس با عنوان پدر تصور شده است، اما او پدر قوم
خود است نه پدر فرد واحد. ب این حال، فریسیان نیز به نوبة خود از پدر آسمانی سخن
گفتهاند، كه چنان به یكیك بندگانش عشق میورزد و به آنان علاقمند است كه برای هر
فردی طریقِ دستیابی به زندگانی جاودان و رستاخیز را نشان داده است. فریسیان بیشتر
بر این ارتباط فرد با فرد اصرار ورزیده و از همین رو خداوند را به نامهی جدیدی
نامیدهاند، از جمله او را «ماقوم»35 یعنی حضور مطلق در همه جا، «هقادوش باروخ
هو»36 یعنی مقدس، مبارك و متبرك است او،- و «شِخینا»37 - یعنی حضور درونی و فراگیر
خواندهاند.
فریسیان معتقد بودند كه خداوند ابراهیم (ع) را به عنوان پدر برای قوم خود برگزید تا
آنان برای همة اقوام و مردمانِ زمین– نه فقط برای ذریة ابراهیم– مبارك و مقدس
باشند. فریسیان همچنین عضویت اسرائیل ر برای هر آن كس كه سه ركن یمان را بپذیرد،
مجاز میشمردند. مشخصة یك اسرائیلی واقعی عبارت بود از اعتقاد به ینكه خداوند
شریعت دوگانه را نازل كرده و این كه به كسانی كه پیبند شریعتاند زندگانی ابدی و
رستاخیز را پاداش میدهد و آنان را كه مطابق احكام آن زندگی نمیكنند با عذاب
جاودانی مجازات خواهد كرد. مشركی كه این اعتقادات به او نسبت داده میشد در واقع
عضوی از خانوادة یهود و صادقتر از صدوقیانی بود كه گرچه در میان یهودیان و
اسرائیلیان زاده شدند، اما منكر شریعت دوگانه و مجازات آخرت
بودند38.
فریسیان به عنوانِ یك طبقه، بیشتر شبیه معلمان مشیی و رواقیون بودند تا پیامبران و
یا روحانیون. آنها در مقام مدافعانِ شریعت شفاهی، از آن كانونی برای تدوین تعالیم
خود به شیوهها و اشكال و زبانی غیرمقدس ساختند. از این رو، هیچ یك از
تعالیم خود را ثبت نكردند. قوانین(هلاخا)39 و اصول خود (اگادا)40 را بدون توجه به
شریط تاریخی منظم ساختند، و حتی در بیان عبادات و دعاها كه تنظیم میكردند، هر
گونه بیان شاعرانه را مردود دانستند و نیز روشهی استدلال منطقی (یعنی قیاسی) را
توسعه دادند و متون مدللی ارائه كردند .
تاریخ
هیچ یك از منابع حتی یوسفوس نیز به تاریخ و سرگذشت فریسیان علاقهمند نبودند، لذ برای بازسازی تاریخ این قوم میبیست از شواهد و نشانههی غیرمستقیم بهره جست.
منشاء احتمالی این جنبش قبل از قیام حشمونییان بود، مواجهه با فرمان آنتیوخوس41 كه
براساس آن هر یهودی وفادار به شریعت محكوم به مرگ میشد، و نیز مواجهه ب این پرسش
كه اگر، به ازاء شهادت در این دنیا، پاداشی به دست نیید، چرا فرد بید در راه
شریعت بمیرد؟ از جمله عواملی بود كه سبب شد گروهی از سوفریم، در پاسخ به این بحرانِ
بقا، چنین اعلام كنند كه خداوند دو شریعت نازل كرده است، نه یك شریعت، و او به
كسانی كه از حیات خود دست میكشند (به شهادت میرسند)، زندگانی ابدی میبخشد. حمیت
اكثریت قوم یهود سوفریم را قادر ساخت كه مقام كاهن اعظمی صدوقیان را براندازند و از
آن به بعد، كنیسة بزرگ را، به جهت نفوذ اقتدارشان بنیان نهند و در 143 ق. م. مقام
كاهن اعظمی رابه یك غیرصدوقی به نامِ شیمعون حشمونیی42 اعطا كنند. از آنجا كه
شیمعون (143-134 ق م ) و سپس پسرش یوحنا هیركانوس43 (134-104ق م) از طرف فریسیان به
مقام كاهن اعظمی انتخاب شدند، لذا بر شریعت شفاهی مهر تیید زدند. اما سرانجام
هیركانوس از فریسیان گسست، قوانین غیرمكتوبشان را لغو كرد و زمینهساز جنگ خونینی
شد كه در دورة كهانت اعظمی و حكومت پسرش الكساندر یانیی44 (103 – 76 ق م) رخ داد،
سالومه الكساندرا45، جانشین الكساندر یانیی، با فریسیان از در صلح درآمد،
اقتدارشان را بازگرداند و شریعت شفاهی را دوباره رونق داد. با ینحال، فریسیان برای هماهنگ كردن صدوقیان با خود، انتقام خونینی علیه رهبرانِ صدوقی تجویز كردند.
فریسیان با قبول ینكه اساس و جوهر یمانشان مستلزم آزادی در آموختن طریق وصول به
زندگانی ابدی و رستاخیز است و نیز این كه تمامی مظاهر عمومی دین، همچون اوقات نماز
و عبادت در معبد، بید مطابق اصول با مقررات شریعت شفاهی صورت پذیرد، اصول و
تعالیم دو حوزة دنیا و دین را، با در نظر گرفتن موقعیت و رعیت تساهل نسبت به
صدوقیان و اسنیان، تنظیم كردند. این تعالیم مورد پسندِ مراجع و حكومتهی سیاسی،
اعم از حشمونییان، هرودیان یا رومیان و نیز دیگر فرقههی مذهبی قرار گرفت، مثلاً
هنگامی كه كوپونیوس46 نخستین كارگزار رومی (9-6 میلادی)، برای تعیین میزانِ مالیات
قابل وصول از یهودیان، اقدام به سرشماری كرد، فریسیان مردم را به همكاری تشویق
كردند، زیرا رومیان در حوزة دینی آنان مداخله نمیكردند و هنگامی كه عدهی از
پیروان آنان بر سر این مسئله با رهبرانشان اختلاف یافتند، این اختلافات به تنهیی برای ظهور چهارمین فرقة كلامی – فلسفی كافی بود.
اصول این دو حوزه (دین و دنیا) همچنان به قوت خود باقی ماند تا ینكه در 65 میلادی
قیام بر ضد رومیان درگرفت؛ هرچند فریسیان تا لحظههی آخر میكوشیدند كه از بروز
آن ممانعت ورزند، بسیاری از رهبران فریسی با بیمیلی از شورشیان حمیت كردند و برخی
نیز تسلیم شدند و یكی از آنان به نام «یوحانان بن زكی»47 موفق شد كه از محاصرة شهر
اورشلیم فرار كند. او وسپاسیانوس،48 فرمانده رومی، را متقاعد ساخت كه فریسیان به
اصول آن دو حوزه، وفادار و ثابت قدم بمانند .
شید پیدارترین دستآورد فریسیان، تأكید آنها بر مركزیت بخشیدن به فرد و اشتیاق او برای وصول به حیات ابدی روح، و رستاخیز جسم باشد
با سقوط اورشلیم و سوختن معبد، فریسیان پیروزمندانه به عنوان رهبران بلامعارض قوم
یهود ظاهر شدند. صدوقیان كه افرادی برجسته و ممتاز بودند، و همچنین اسنیان به عنوان
یك گروه خاص از بین رفتند. نام فریسیان نیز منسوخ شد، زیر این نام را خود آنان به
خود نداده بودند، بلكه دشمنان فریسیان، یعنی صدوقیان، برآنان نهاده بودند.
اهمیت تاریخی
فریسیان نخست با ارتقاء دادن خود به جانشینان حضرت موسی(ع) و با اعلانِ ینكه
شریعتِ دوگانه تعیین كننده است نه فقط شریعت مكتوب، یهودیت را به كلی متحول كردند.
شریعت شفاهی فریسیان موجب پدید آمدنِ میشنا، تلمودهی بابلی و فلسطینی، ادبیات
گائونی49، پاسخهی قرون وسطیی و جدید، و مجموعههی گوناگون قوانین یهود شد. همة
ینها همچنان برای اكثر یهودیان موردِ توجه و تعیین كننده است.
دوم، فریسیان با اثباتِ این عقیده كه هر فردی كه شریعت دوگانه را با اخلاص بپذیرد
به حیات ابدی و رستاخیز نیل میشود، رابطة فردی با خداوند را پیه گذاشتند، یمان
هر فرد را تقویت بخشیدند و او را عنداللزوم آمادة جانفشانی كردند.
سوم، آنان با یجاد پیوند میان نجات فردی و یمان خالصانه به شریعت دوگانه نه تنها
موجبات رشد و فعالیت یهودیان را در دوره اسارت و پراكندگی فراهم آوردند، بلكه با
بنیان نهادن مراكزی، مرجعیت و تأثیر دینی بیشتری نسبت به آنچه در سرزمین اسرائیل
بود اعمال كردند .
چهارم، فریسیان با توفیق در جذب اكثریت یهود به اعتقاد به زندگانی جاویدان رستاخیز،
زمینه ر برای مسیحیت فراهم آوردند. اگر عیسی (ع) و حواریانش به زندگانی پس از مرگ
اعتقاد نداشتند، ممكن نبود كه حواریان به قیام پس از مرگ او یقین كنند. عهد جدید
گواهی است بر استفادة فریسیان از متون و نصوص مستدل و نظام عقلانی آنان و نیز
روشهی آنان در انتقال (شریعت) شفاهی، از طریق حكیات مستقل، نكتهها و گفتهها،
تعالیم اخلاقی و معنوی آنان و امتناع از به كار بردن شعر به عنوان وسیلهی (بری
بیان) شریعت، علوم و آداب نماز و عبادت. تعالیم فریسیان دربارة زندگانی جاویدان و
رستاخیز، تأثیر شگرفی، هر چند غیرمستقیم، در معتقدات دینی بعدی داشته است.
پنجم، فریسیان با اقتباس نهادها و تشكیلاتِ یونانی- رومی، همچون «بولی» و با اخذ
روشهی استدلال قیاسی و جذب الگوهی یونانی – رومی در قانونگذاری و حكمت و فلسفه،
پیروان خود را قادر ساختند كه، بدون آن كه هویت یهودی خود را از دست دهند، با تمدن
یونانی– رومی كنار یند. شید پیدارترین دستآورد فریسیان، تأكید آنها بر مركزیت
بخشیدن به فرد و اشتیاق او برای وصول به حیات ابدی روح، و رستاخیز جسم باشد.
فریسیان و معلمان و روحانیان مسیحی و اسلامی، خداوند ر این گونه تصویر كردند كه آن
چنان هر فرد انسانی را دوست دارد كه آرزوی او ر برای جاودانگی برمیآورد، و همین
سبب شده است كه احساس فرد نسبت به ارزشهی ابدی فزونی یابد.
منبع: معارف، نشریه مركز نشر دانشگاهی، دورة هیجدهم، شمارة 3، آذر- اسفند 1380
|