فرهاد افرامیان
تابستان 1388
سخن سردبیر
در جهان امروز، مطبوعات در کنار دیگر رسانههای گروهی همچون رادیو، تلویزیون و
سینما و نیز سایر نهادهای مدنی مانند احزاب، سازمانهای مردم نهاد (NGO )ها،
سندیکاها و اتحادیههای صنفی و کارگری و دیگر تشکلها به عنوان اجزاء جامعهی مدنی،
موجد فضای واصل و فاصل بین حاکمیتهای سیاسی و مردم و منعکسکننده و شکلدهندهی
مطالبات گروههای متنوع و متعدد تشکیلدهندهی اجتماعات و جوامع بشریاند.
از سوی دیگر در عصرحاضر، انسانها در زندگی اجتماعی و گروهی خود، نه تودهای یکدست
و بیشکل به شمار میروند و نه مجموعهای از جزیرههای مستقل به حساب میآیند بلکه
اقلیتهایی هستند که از مناظر مختلف ضمن حفظ هویت مستقل خود، صاحب نقش و کارکرد در
گروههای متعدد سیاسی، اجتماعی، صنفی، قومی، دینی، ناحیهای، ملّی، منطقهای،
قارهای و جهانی یا بینالمللیاند.
از این روست که نشریات و به ویژه آن دسته از مطبوعات که نماینده یا به تعبیری ارگان
سازمان، حزب، جمعیت و یا اقلیتی محسوب میگردند، نقشی بنیادی در ادامهی حیات
سیاسی، اقتصادی و فرهنگی گروه مورد نظر ایفاء مینمایند. اما این رسالت به عنوان
نمونه در یک گروه اقلیت چگونه تحقق مییابد؟ نخست همانگونه که گفته شد، یک نشریه
منعکسکنندهی اندیشه اعضاء آن جامعهی اقلیت و از آن مهمتر بازتابدهندهی
مطالبات این اجتماع است و به دیگر گزاره، افکار عمومی را در آن جمع، نمایندگی
میکند اما این رابطه، نه یکسویه، که تعاملی است. به عبارت دیگر، همانگونه که
رسانه از فرهنگ آن گروه تأثیر میپذیرد، بر آن تأثیر نیز میگذارد. بر این اساس
محتوای یک نشریه که اقلیتی خاص را نمایندگی میکند اولاً شاخصی از رشد، بلوغ و
توسعهیافتگی در اجتماع مورد نظر است و ثانیاً عامل اصلی افزایش آگاهی و ارتقاء
روزافزون کیفیت زیست و زندگی آنان از طریق ایجاد پویایی هر چه بیشتر و تحقق تکامل
فردی و اجتماعی اعضاء آن جمعیت است.
چنین حقیقت انکارناپذیری، ضرورت تعامل یکایک اعضاء گروه اجتماعی مورد نظر را با
رسانهی خود دوچندان میسازد، جامعه ایرانیان یهودی نیز از چنین قاعدهای مستثنی
نیست و حیاتی بودن نقش ارتباطات دوسویهی اعضاء این خانوادهی دیرسال با ارگان و
سخنگوی خود بر هر عقل سلیم و هر وجدان بیداری کاملاً آشکار است. اما تأکید نگارنده
بر ضرورت و «حیاتی بودن» این کارکرد از آن جا ناشی میشود که هر سیستم زندهای در
نشان دادن واکنش نسبت به ضعف و یا خلاء عوامل حیاتی خود آستانهی تحریک و یا طول
عمر خاصی را داراست. به عنوان نمونه یک انسان، بدون هوا فقط حدود چند دقیقه
میتواند زنده بماند در صورتی که بدون آب امکان زنده ماندن وی چند روز است و این
زمان بدون غذا شاید تا حدود یک ماه نیز افزایش مییابد اما مرگ فرهنگی و اجتماعی
انسان به این زودیها رخ نمیدهد. باید سالها بگذرد تا ضعف ارتباطی، گسست نسلی،
بیاعتمادی نسبت به یکدیگر، تنزل سطح خواستها و مطالبات، تقویت و تشدید آسیبهای
اجتماعی، تکروی و خودخواهی از سویی و خودباختگی و ضعف نفس از سوی دیگر، احساس هویت
و ارزشهای بنیادی او را خدشهدار سازد و آنگاه است که نشانههای انحطاط وی هویدا
میشود و مانند هر عاجز و ناتوان و یا محتضر دیگری، دیگران برای او تصمیم میگیرند
و با دلسوزی دایههای مهربانتر از مادر چه در خارج و چه در داخل کشور به خود اجازه
میدهند که خود را قیّم او بدانند و بخوانند. پس در یک کلام، برای زنده ماندن در
عصر جدید، برای حفظ استقلال هویّت و گنجینهی ارزشهای تاریخی، معنوی، دینی و قومی
و دهها ارزش دیگر و برای احقاق حقوق حقّه خود باید که ابزار این عصر، یعنی رسانه
را به درستی به خدمت بگیریم.
افق بینا تنها یک مجلهی، شبه بولتن و یا یک گاهنامه بیپرنسیب یا ورقپارههای
صحافی شدهای برای خالی نبودن عریضه و بینشریه نماندن جامعهی کلیمیان ایران نیست.
براساس آنچه گفته شد، افق بینا بار سنگین مسئولیت و رسالت فرهنگی این قوم ریشهدار
را در این سرزمین ادیان ابراهیمی بر دوش میکشد. بر همین مبنا این مکتوب فراخوانی
است برای تمامی اعضاء این خانوادهی بزرگ، از یکایک رهبران و نمایندگان سیاسی،
اجتماعی و دینی آنان گرفته تا همهی پیروان و موکلان آنها، از زن و مرد تا پیر و
جوان از بازرگان تا خانهدار و از دانشآموز و دانشجو تا کارگر و کارمند که با
تماس مؤثر با تریبون خود آینده و سرنوشت خویش را رقم زنند. در اولین گام پیشنهاد ما
این است که هر ایرانی یهودی، به مطالبات خود و جامعهی ایرانیان کلیمی از دولت دهم
نیک بیندیشد و تمامی آنها را برای افق بینا ارسال نماید با اطمینان از این که این
خواستهها تماماً گردآوری و در نشریه منعکس خواهد شد. باشد تا در ادامه، با آگاهی
از خواستههای یکدیگر و نقد و تجزیه و تحلیل آنها به آن چنان سطحی از مطالبات
فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نایل شویم که شایستهی قدیمیترین اقلیت ایرانی است تا
آنجا که نمونهای برتر از نظر استقلال در هویت و مدیریت در کنار همبستگی ارگانیک با
پیکرهی ملّی و ایرانی خود در میان و برای سایر اقلیتهای این سرزمین باشد. رسانه
شما برای حفظ هویت و احقاق حقوق جامعهی خود در انتظار نظرات شماست.
سوتیتر :
-افق بینا تنها یک مجلهی، شبه بولتن و یا یک گاهنامه بی
پرنسیب یا ورقپارههای صحافی شدهای برای خالی نبودن عریضه و بینشریه نماندن
جامعهی کلیمیان ایران نیست
-برای زنده ماندن در عصر جدید، برای حفظ استقلال هویّت و
گنجینهی ارزشهای تاریخی، معنوی، دینی و قومی و دهها ارزش دیگر و برای احقاق حقوق
حقّه خود باید که ابزار این عصر، یعنی رسانه را به درستی به خدمت بگیریم
|