مقدمه و تلخيص: آرش آبائي
نوشته: ايمانوئل شوحط
مرداد 1378
"מָשִׁיחַ" ماشيحَ : ناجي جهان در پرتو قوانين و
اعتقادات يهود
قسمت اول
اشاره
بحث ظهور نجات بخش موعود كه در فرهنگ يهود« ماشيح» نام دارد، يكي از مهمترين
مباني ديني مشترك بين اديان ا-لهي است، در اين شماره و شماره آيندة بينا، ديدگاه
رباي ايمانوئل شوحط، دين پژوه و عارف يهودي در اين زمينه كه بر پايه متون تورات و
تلمود قرار دارد، ارائه ميگردد.
אֲנִי מַאַמִין בּאֱמוּנָה שׁלֵמָה בּבִיאַת הַמָשִׁיח ואַף עַל פִי
שֶׁיִתְמַהְמֵהַ עִם כָּל זֳה אַחַכֶּה לוֹ בְּכָל יוֹם שֶׁיָבֹא
« من با ايمان كامل به آمدن ماشيح اعتقاد دارم و اگر چه او تأخير كند، با اين حال
هر روز در انتظار او هستم كه بيايد » (اصل دوازدهم از اصول سيزدهگانه ايمان يهود-
هارامبام ).
مقدمه:
انديشه نجاتبخشي و انتظار براي موعودي كه خواهد آمد و نظامي منطبق با قوانين
ا.لهي و آسماني برقرار خواهد كرد، يكي از مهمترين بخشهاي اعتقادي و مشترك در اديان
توحيدي است.
هر چند اين كه ويژگيهاي اين موعود چيست، كي و كجا ظهور خواهد كرد در همة دينها
يكسان نيست اما آنچه كه در اين انديشه مشترك است اين است كه نجات دهندة از خاندان
نبوت خواهد بود و اين ناجي به خوي پسنديده، تقوي، دانش و همة صفات نيكو آراسته و از
بديها و زشتيها مبراست.
در دين زرتشتي يك منجي آينده به نام سوشيانت (يا سوشيانس) مورد انتظار است. او از
فرزندان زرتشت است كه نطفهاش به شيوهاي معجزهآسا در آب درياچه نگهداري
ميشود. مادر او نيز نژادش به پسر زرتشت ميرسد.
در دين يهود نجات بخشنهايي «ماشيح» به معناي«مسح و تدهين شده» نام دارد و به
تصريح متون، از خاندان داوود پيامبر است.
به اعتقاد مسيحيان، حضرت عيسي بار ديگر زنده ميشود و براي نجات مردم فرود
ميآيد. «فارقليط» از جمله القابي است كه به منجي مسيحيان داده شد و لفظاً به معني
آموزگار، شفيع و هادي و تقويت دهنده بوده و تحققبخش عدالت در جهان آينده است.
شيعيان معتقدند كه منجي آينده، امام دوازدهم است كه از نظرها غايب گرديده و روزي
دوباره ظاهر شده و براي برقراري عدالت و صلح قيام خواهد كرد. نام او «مهدي» است كه
به معناي هدايت كننده ميباشد. در اسلام، مهدي موعود از سوي پدر از خاندان نبوت
است و از سوي مادر نيز به قيصر روم منتسب است كه در نهايت به حواريون عيسي منتهي
ميشود.
حتي در آيينهاي ديگر نيز مانند همين اعتقاد دربارة موعود وجود دارد. مثلا در آيين
هنديان باستان، «كالكي» دهمينظهور «ويشنو» - كه همان مفهوم موعود و انديشه مهدويت
است - سوار بر اسب سفيدي خواهد شد و شمشير درخشان در دست گرفته و عصر طلايي را از
نو آغاز خواهد كرد.
اختلاف نظر دربارة شخص ناجي در هر يك از اديان، مانع و مخالفي براي ساير عقايد به
شمار نميرود، همانگونه كه در اعتقاد يهود، قبل از ماشيح، شخصي بنام الياهو خواهد
آمد و ظهور ماشيح و فرارسيدن روز حسابرسي ا.لهي را بشارت خواهد داد.
در اين مبحث، به طور مختصر شخصيت ماشيح و وضعيت دوران نجات نهايي جهان براساس
اعتقادات يهود مطرح خواهد شد.
***
يكي از پايههاي اساسي و اصول مهم آيين يهود، ايمان به ظهور ماشيح و دورة نجات (גְאוּלָה-
گِئولا ) ميباشد. طبق نظر هارامبام، هر فرد (يهودي)كه به ماشيح اعتقاد نداشته
باشد و يا چشم به راه آمدن او نباشد، منكر سخنان حضرت موسي و ساير انبياء
بنياسرائيل است زيرا همانطور كه ذكر خواهد شد، موضوع ماشيح به كرات در متون مقدس
عنوان گشته است.
عليرغم اهميت اين موضوع و ذكر مداوم آن در گفتارهاي مذهبي جامعه يهودي، معمولا اين
عقيده بصورت يك تئوري خشك و خيالي تلقي ميشود تا واقعيتي قابل لمس و حقيقي. در
واقع ترديد و ابهام زيادي اين موضوع را احاطه كرده است كه از جمله دلايل آن
ميتوان عدم برخورداري از دانش كافي، ترس و واهمه از ناشناختهها و روبرو شدن با
آيندهاي نامعلوم و اسرارآميز را نام برد.
تلمود :(סַנְהֵדְרִין צז:) كساني را كه به محاسبه دقيق زمان ظهور ماشيح
ميپردازند، مورد لعن قرار داده است و تنها تشويق به انتظار را توصيه ميكند.
از طرف ديگر، در مقاطعي كه آزار و شكنجه و رنج و مشقت يهوديان توسط مشركين به علت
اعتقادات مذهبي و توحيدي آنها به اوج خود ميرسيد، ايمان به ماشيح و گئولا (نجات)
بوده كه جرقههاي اميد را روشن نگاهداشته و باعث شده كه يهوديان بدترين و
هولناكترين مصيبتهاي تاريخ را تحمل كنند و به انتظار روز قضاوت ا.لهي باشند، روزي
كه حق بر ناحق پيروز شده و صلح و صفا و برادري و صميميت بر جهان حاكم گردد و «
تمامي زمين از دانش ا.لهي مملو گردد (ישעיה ט:יא) » و « تمامي انسانها نام
حد-ا را خوانده و او را يكسان عبادت خواهند كرد (צפניה ג:ט ) ».
بخش اول:
* وقايع عصر گِئولا (نجات نهايي):
1. احياء سنتهاي اوليه عبادت يهود: اساس عبادت يهود بر تقديم قربانيها قرارگرفته
است كه امروزه اين عبادات با خواندن تفيلا (نماز) جايگزين شدهاند. با ظهور ماشيح،
آن مراسم دوبارة احياء خواهند شد.
2. پايان بدي و گناه:
וְהָיָה בַיום הַהוא נְאֻם ד צְבָאו-ת אַכְרִית מִן הָאָרֶץ וְלא יִזָכְרוֹ עוד
אֶת שְׁמות הָעֲצַבִּים
זכזריה יג:ב
« حد-اوند صاحب قدرت ميفرمايد در آن روز (نجات) من اسامي بتها را از زمين منقطع
خواهم كرد و آنها ديگر يادآوري نخواهند شد». ( زخريا )
3. درك ا.لهيت و آگاهي واقعي از وجود حد-اوند:
כִּי מָלְאָה הָאָרֶץ דֵעָה אֶת ד כַּמַיִם לַיָם מְכַסִים (ישעיה יא:ט)
« زمين از دانش ا.لهي مملو خواهد شد، همانند آبهايي كه دريا را ميپوشانند »
(يشعيا )
כִּי תִמָלֵה הָאָרֶץ לָדַעַה אֶת כּבוֹד ד כַּמַיִם יְכַסו עַל יָם (חַבַּקוק
ב:יד)
« زمين از دانش ا.لهي و شناخت جلال او مملو خواهد شد، همانند آبهايي كه دريا را
ميپوشانند » (حبقوق)
אַחֲרֵי הַיָמִים הָהֵם נְאֻם ד נָתַתִּי אֶת תּוֹרָתִי בְּקִרְבָּם וְעַל
לִבָּם אֶכְתבֶנָה....
וְלא יְלַמְדו עוד אִישׁ אֶת רֵעהו וְאִישׁ אֶת אָחִין לֵאמר דֵעו אֶת ד כִּי
כוֹלָם יֵדְעו אותִי לְמִקְטַנָם וְעַד גְדולָם
« حد-اوند ميفرمايد پس از آن ايام، دانش خود را در نهاد آنها گذارده و تعاليم
خود را بر قلب آنها خواهم نوشت ... ( به گونهاي كه) ديگر كسي همنوعش را تعليم
نخواهد داد و كسي برادرش را درس نخواهد داد كه: " حد-ا را بشناسيد"، زيرا همه
(انسانها) مرا خواهند شناخت از كوچكترين تا بزرگترين آنها » (يرميا)
4. پرستش و ستايش جهاني حد-اوند:
כִּי אָז אֶהְפךְ אֶל עַמִים שָפָה בְרורָה לִקְרא כֻלָם בְּשֵם ד לְעָבְדו
שְׁכֶם אֶחָד(צפניה ז:ט)
« كه در آن هنگام (زبان) ملتها را به زباني پاك و منزه تبديل خواهم كرد كه آنها
نام حد-اوند را خوانده و او را يكسان عبادت خواهند نمود» (صفنيا)
וְהָיָה ד לְמֶלֶךְ עַל כָּל הָאָרֶץ בַּיום הַהוא "יִה-יֶה ד אֶחָד ושְׁמו
אֶחָד" (זכריה עד:ט)
« حد-اوند بر تمامي زمين پادشاه خواهد بود، در آن روز، حد-اوند يكتا و نامش
يكتا خواهد بود» (زخريا)
5. همزيستي مسالمتآميز و صلح جهاني:
וְכִתְּתו חַרְבותָם לְאִתִּים וַחֲנִיתותֵיהִם לְמַזְמֵרות לא יִשָׁא גוי אֶל
גוי חֶרֶב וְלא יִלְמְדו עוד מִלְחָמָה (ישעיה בד- מיכה ד:ג)
« آنها شمشيرهاي خود را شكسته و به گاوآهن (تبديل خواهند كرد) و نيزههاي خود
را به قيچيهاي شاخهزني (مبدل ميكنند). ملتي بر ملت ديگر شمشير نخواهد كشيد و
ديگر جنگ نخواهند آموخت » (يشعيا- ميخا)
וְנִכְרְתָה קֶשֶׁת מִלְהָמָה וְדִבֶּר שָׁלום לַגויִם (זכריה ט:י)
« تير و كمان جنگ از بين ميرود و (ماشيح) با ملتها از صلح صحبت خواهد كرد»
(زخريا)
6. رستاخيز مردگان: رستاخيز مردگان، آخرين اصل از اصول سيزدهگانه ايمان يهود است
و تا حدودي از موضوع ماشيح و گئولا مجزا است. با اين حال چون بعد از نجات نهايي
واقع شده و آخرين مرحله گئولا محسوب ميشود، در اين مبحث ذكر شده است.
יִחְין מֵתֶיךָ.... הָקִיצו וְרַנְנו שׁכְנֵי עָפָר (ישעיה כו:יט)
«مردگان تو زنده خواهند شد ... اي خفتگان خاك، برخيزيد و ترنم كنيد» (يشعيا)
«بسياري از خفتگان خاك زمين بيدار خواهند شد و گروهي از اينها (كه صالح باشند) براي
زندگي ابدي خواهند بود» (دانيال)
7.بركت و سعادت و پايان بيماريها:
«در آن زمان چشم نابينايان روشن شده و گوش ناشنوايان باز خواهد شد. در آن زمان فرد
لنگ همانند گوزن جست و خيز كرده و زبان انسان لال ترنم خواهد كرد» (يشعيا)
«شما را از تمام ناپاكيها و پليديهايتان نجات ميدهم، غله را بارور نموده و آن
را زياد خواهم كردسسس و ديگر براي شما قحطي قرار نخواهم داد» (يحزقل)
8 . وقوع معجزاتي عظيمتر از معجزات خروج بنياسرائيل از مصر:
« حد-اوند ميفرمايد از اين رو ايامي خواهند آمد كه (به علت وقوع معجزاتي عظيم)
ديگر انسانها با تعجب نخواهند گفت، زنده است حد-ايي كه بنياسرائيل را از مصر خارج
نمود» (يرميا)
بخش دوم
עִקְבות מְשִׁיחָה: دورة قبل از ظهور ماشيح
زمان ظهور ماشيح كه توسط حد-اوند تعيين شده است، رازي بسيار پوشيده و پنهان
ميباشد. با اين وجود، نشانههاي بسياري در مورد شرايط آمدن او بيان شدهاند.
بخشي از اين شرايط اضطرابآميز و نگران كننده هستند.( تلمودگماراي سوطا 49 ب)
در كنار شرايط سخت و سهمگين، علائم و نشانههاي مسرتبخش و اميدواركننده نيز
دربارة زمان قبل از آمدن ماشيح پيشبيني شده است (گماراي سنهدرين 98 الف و زوهر
جلد اول 117 الف): «پيشرفت و خوشبختي نسبتا زياد مردم دنيا، تجديد حيات در مطالعة
تورا و علوم ديني، باز شدن دروازههاي عقلاني در بالا و چشمههاي حكمت در پايين
(كه «باز شدن دروازههاي عقلاني در بالا» با ظهور و پيشرفت تعاليم رمزي و عرفاني
در تورا و كتب آسماني، بسيار مشهود است و «باز شدن چشمههاي حكمت در پايين» اشاره
به پيشرفتها و اكتشافات علمي و تكنولوژي امروز است)». همچنين گفته شده است «هنگامي
كه ماشيح به پا خيزد، علائم شگفتانگيز و معجزات بسياري در دنيا به وقوع
ميپيوندند».
بخش سوم : شخصيت ماشيح
الف: ماشيح: بشر خاكي
طبق آنچه در متون مذهبي يهود آمده است، موضوع ماشيح و گئولا (نجات نهايي) از
جمله اهداف اوليه آفرينش جهان است. البته اين اشارهاي است به موضوع ماشيح و روح
او. اما از نظر فيزيكي و جسماني، «ماشيح، انساني است خاكي از اولاد بشر كه به صورت
عادي متولد شده است». اصل و نسب او به حضرات داود و سليمان ميرسد. از ديگر
نشانههاي او اين است كه صداقت و پارسايي او از بدو تولد به بعد دائماً در حال
افزايش بوده و به خاطر فضيلت و اعمال شايسته خود، به عاليترين و والاترين درجات
تكامل روحاني دست خواهد يافت.
ب: ماشيح در هر دوره
امكان آمدن ماشيح در هر دوره وجود دارد، اما نه به اين معني كه او در وقت مناسب
براي ظهور از آسمانها پائين آمده و در زمين ظاهر خواهد شد. بلكه او هميشه روي زمين
است، بشري خاكي با پايه و مقام بسيار مقدس و روحاني (صديق) كه در هر دوره وجود
داشته و حاضر و ناظر است. «در هر دوره، فرزندي از خاندان يهودا به دنيا ميآيد كه
براي مقام ماشيح، برازنده است». روزي كه زمان گئولا (نجات نهايي) فرا رسد، نشاماي
(روح) مخصوص و از قبل موجود ماشيح پايين آمده و به آن "صديق " اهدا خواهد شد.
ربي مُشه سُوفِر اين موضوع را چنين توضيح ميدهد،
«مُشه (حضرت موسي) ناجي اول بنياسرائيل، به هشتاد سالگي رسيد و هنوز از اينكه
بنياسرائيل را نجات خواهد داد، اطلاعي نداشت و آن را احساس نميكرد. حتي هنگامي
كه حد-اوند به او گفت: " بيا و من تو را به نزد فرعون ميفرستم..."، او در ابتدا
از اين امر سرباز زد و حاضر به قبول اين ماموريت نشد. همين قضيه دربارة ناجي نهايي
(ماشيح) نيز صدق ميكند. دربارة شائول (اولين حاكم بنياسرائيل) نيز مشاهده شد كه
آن روح قدسي كه آن را قبلا در وجود خود اصلا احساس نكرده بود، بعد از اين كه به
عنوان پادشاه، مسح شد بر او واقع شد.
ج: شخصيت و صفات خاص ماشيح
يشعياي نبي در وصف او چنين ميگويد:
«روح حد-اوند بر او خواهد آمد، روح عقل و فهم، روح تدبير و توانايي، روح دانش و ترس
ا.لهي. و او با ترس ا.لهي الهام ميگيرد، با ديد چشمانش قضاوت نخواهد كرد و با
شنيدة گوشهايش فتوي نخواهد داد. تهيدستان را با عدالت داوري كرده و براي افتادگان
زمين، با تساوي حقوق تصميم خواهد گرفت، و (ظالمان) زمين را با عصاي (سخن) دهان خود
ميكوبد و شريران را با نفس (نسيم) لبهاي خود از بين خواهد برد».
طبق عقيدة هارامبام (موسي بن ميمون):
«عقل و دانش او از حضرت سليمان نيز بيشتر خواهد بود. او از پدران قوم يهود
(ابراهيم، اسحق و يعقوب) و نيز از همة انبياي بنياسرائيل كه پس از حضرت موسي
برانگيخته شدند، بلندمرتبهتر خواهد بود.
(ادامه دارد)
مقاله مرتبط:
ناجي
جهان در پرتو قوانين و اعتقادات يهود ( قسمت دوم)
|