انجمن کلیمیان تهران
   

خالکوب آشویتس

   

 

فرانک عراقی

بهار 98
 

 

 

خالکوب آشویتس
نویسنده : هدر موریس
ترجمه: فرشته شایان
چاپ اول ۱۳۹۷
انتشارات چترنگ
این رمان براساس داستان واقعی نوشته شده است.


در زمان جنگ جهانی دوم، لالی ساکولوف، با نام اصلی لودویگ آیزنبرگ، زاده‌ی اسلواکی، یکی از هزاران زندانی اردوگاه آشویتس است که وظیفه‌ی خالکوبی شماره بر ساعد تازه‌واردان به او سپرده می‌شود. گیتا یکی از هزاران زندانی ایستاده در صف خالکوبی است. عشق در یک نگاه اتفاق می افتد و رنگی دیگر به این ماجرای هولناک می‌دهد.
جنگ به تنهایی خودش واژه هولناکی است، اما جنگ جهانی دوم با آن‌همه اتفاقی که دنیا را در بر گرفت و تقریبا شش سال ادامه داشت، هولناک‌تر و وحشت‌آورتر بود.
وجود کوره‌های جسدسوزی که هنوز بقایای آن موجود است، اتاق‌های گاز، اردوگاه‌های کار اجباری و انواع و اقسام آزارهای جسمی و روحی که تا ابد در ذهن و روح و جسم رها شدگان و بازماندگان از آن معرکه باقی مانده، شاید غیرقابل تصور و باور باشد، آن‌هم به علت نژاد برتر و پست‌تر و یا معلولیت که ناشی از یک ذهن بیمار بود و میلیون‌ها انسان را از بین برد.
این کتاب در واقع زندگی‌نامه‌ی «لالی» است، از زمانی که بنا به یک فراخوان، داوطلبانه خود را به نازی‌ها معرفی می‌کند و وارد اردوگاه می‌شود داستان آغاز می‌شود. اتفاقات نابهنجاری که در آنجا می‌گذرد، خواننده را با خود همراه می‌کند، لحظات رعب‌آور و نفس‌گیری که انسان را از این همه سبعیت نازی‌ها و بی‌تفاوتی و بی‌خبری دنیا متعحب می‌سازد.
وقتی لالی افتان و خیزان با نیمه جانی که برایش مانده از اردوگاه بیرون می‌رود، به هر سرباز روسی که می رسد از وضع و حال اردوگاه می‌گوید، آنها با ناباوری فقط سر خود را تکان می‌دهند و اظهار می‌کنند تا به حال اسم همچین جایی را نشنیده‌اند...
زمانی که لالی به انتهای زندگی خود می‌رسد تصمیم به بازگو کردن خاطراتش می‌گیرد. از نویسنده سوالی می‌پرسد که جالب و تأثیر گذار است:
از یهودی‌ها چه می‌دانی؟
و تذکر می‌دهد که دوست ندارد او در مورد وقایع پیش داوری و تعصبی در ذهن داشته باشد. از او می‌خواهد افکار و احساسات شخصی‌اش را وارد داستان زندگی لالی نکند.
لالی همیشه این شعار را سرلوحه زندگیش قرار داده بود :«اگر صبح از خواب بیدار بشی، یعنی امروز روز خوبیه...»
و گیتا نیز همیشه به تنها پسرش می‌گفت:«وقتی سال‌ها در جایی زندگی کنی که نمی‌دونی پنج دقیقه دیگه می‌میری یا نه، دیگه هیچ چیز مشکل به حساب نمیاد...» 
 

 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید