اثر: بهناز وفا
منصوری
آذر و دی 1378
یلدا واژه ای است سریانی به معنای تولد و در فرهنگ
ایرانی یکی از قدیمی ترین سنت هایی است که در پایان روز سی ام آذر ماه برگزار می
شود. این مراسم که سابقه ای دیرینه دارد به روایتی جشن تولد خد.ای مهر یعنی میترا
است، که در گذشته نزد آریایی ها بخصوص پیروان کیش مهر بسیار گرامی بوده است. ایرانیان قدیم که پایه ی زندگی شان بر کشاورزی و چوپانی قرار داشت، در طول سال
همراه با سپری شدن ماه ها و بر اثر تجربه، با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و
کوتاهی روز و شب و جهت حرکت و قرار ستاره ها آشنایی پیدا کردند و فعالیت روزانه ی
خود را بر مبنای آن قرار دادند.
ایشان که روشنی و تابش روز و اعتدال هوا را مظهر نیکی و تاریکی و شب و سرما را عامل
اهریمن می پنداشتند، به مرور زمان دریافتند که در بعضی ایام روزها بلندتر و به همان
نسبت شب ها کوتاه تر است.
به همین جهت کم کم این اعتقاد قوت گرفت که نور و روشنی و ظلمت و تاریکی همواره با
یک دیگر در نبرد و کشمکش هستند و زمانی که خورشید بر شب پیروز می شود می تواند ساعت
های بیش تری را در آسمان بماند و زمانی که شب بر خورشید چیره می شود، خورشید ساعت
های کمتری فروغ و روشنایی دارد. این مردم به تدریج دریافتند که کوتاهترین روزها، آخرین روز پاییز و بلندترین شب ها
شب اول زمستان یعنی نخستین شب دی ماه است، اما بلافاصله پس از آغاز دی ماه، روزها
به تدریج بلندتر و شب ها کوتاه تر می شود به همین جهت این شب را "شب یلدا" یا تولد
خورشید نامیدند.
ابوریحان بیرونی در "آثار الباقیه" می نویسد: این جشن را "جشن نوروز" نیز می نامند،
چون میان این روز (اول دی ماه) تا نوروز، درست نود روز فاصله است.
چنان که اشاره شد در اعتقاد ایرانیان قدیم، تاریکی، مظهری از اهریمن به شمار می رفت
و به این خاطر که در شب اول دی ماه تاریکی و سرما طولانی تر از شب های دیگر بود،
مردم این شب را نحس و شوم می دانستند. به همین جهت در شب یلدا آتش می افروختند تا
در پرتو روشنی آن، تاریکی اهریمنی را از میان بردارند.
علاوه بر افروختن آتش، در این شب مردم دور هم جمع می شدند سفره ای می گستردند و
میوه های تازه ی فصل و میوه های خشک شده از فصول گذشته را بر آن می نهادند. این
سفره جنبه ی دینی داشت و بسیار مقدس بود، خانواده ها بر سر این سفره می نشستند و از
ایزد خورشید و روشنایی برکت می طلبیدند و آرزو می کردند که زمستان را به خوشی سر
کنند و میوه هایی که بر سفره می نهادند تمثیلی بود از آن که بهار و تابستان پر
برکتی در پیش داشته باشند. چنان که امروزه پس از گذشت هزارها سال هنوز این رسم
پابرخاست و در سراسر ایران به نام شب چله برگزار می شود. خانواده ها با دوستان و
خویشان گردهم می آیند و با خواندن فال حافظ و خوردن شب چره و خوراکی های متنوع شب
را به صبح می رسانند، و معتقدند با خوردن این تنقلات می توان طبیعت گرم را سرد و
طبیعت سرد را گرم کرد و به این صورت که اگر کسی از گرمی مزاج رنج ببرد باید هندوانه
و انار بخورد و اگر از سردی ناراحت می شود می تواند توت و کشمش و خرما بخورد.
مراسم تولد مهر (میترا) به عنوان یک روز مقدس همراه با آیین مهر به اروپا رفت، اما
پس از ترویج مسیحیت تلاش کلیسا بر این بود که آداب و رسوم ویژه ی مهردینان را از
بین ببرد ولی فرهنگ مهر آنچنان در اروپای آن روزگار جذب شده بود که به سادگی نمی شد
آنرا تغییر داد، بنابراین کلیسا تصمیم گرفت تا تولد حضرت مسیح را به جای شش ژانویه
در 21 دسامبر یعنی همان اول دی ماه برگزار کند، اما در سده ی چهارم میلادی بر اثر
اشتباهی که در سال کبیسه پیش آمد این تاریخ به 25 دسامبر افتاد و از آن پس همین
تاریخ به عنوان میلاد مسیح تثبیت شد.
در ادبیات فارسی شعر از زلف یار و هم چنین دوران هجر و فراق را از حیث سیاهی و
بلندی به شب یلدا تشبیه می کنند:
نظر به روی تو هر بامداد نوروزی ست شب فراق تو هر شب که هست یلدایی ست
سعدی
اشک خود بر خویش می ریزم چو شمع با شب یلدا در آویزم چو شمع
اقبال
|