انجمن کلیمیان تهران
   

تصمیم مشاوران پادشاه

   

 

ترجمه: دکتر فرزین فرنوشی
بهمن  1390

 پادشاه در نهایت از هفت نفر از سران اقوام مختلف که از اکناف مملکت گسترده او آمده بودند صدور حکم در مورد وشتی ملکه را طلب کرد در حالی که با توجه به اینکه خواسته‏اش از سر مستی بود و غیرعاقلانه بود و از طرفی سرپیچی وشتی ملکه موجبات توهین به او را فراهم کرده بود با ژستی عاقلانه سعی در جبران این واقعه را داشت که مموخان به تعبیری همان (هامان) وقتی مردد بودن پادشاه و مماشات سایر سران را دید و از طرفی چون تمایل قلبی او به نابودی وشتی به خاطر جبران تحقیر شدن توسط او را داشت به نحوی عجولانه با بزرگنمایی این قضیه و عمومیت دادن آن به روابط سایر وزرا و امیران با همسرانشان و ذکر احتمال الگوبرداری سایر زنان از سرپیچی وشتی تقاضای اشد مجازات برای وشتی درخواست کرد و از طرفی ممنوع الملاقات بودن وشتی را خواستار شد تا مبادا در اثر التماس و ابراز پشیمانی وشتی، پادشاه از مجازات او صرف نظر کند و یا تخفیف مجازات برای او قائل شود. (در ضمن هامان قصد داشت این گونه با از بین بردن ملکه، زمینه لازم برای به ازدواج در آمدن دخترش با پادشاه و ملکه شدن او را فراهم کند)
ولی پس از این واقعه و دور شدن مستی، خشایار شاه کینه هامان را به دل گرفت تا جایی که پس از قضیه جشن استر ملکه جدید بلافاصله دستور داد هامان را به دار بیاویزند و بدون هیچ محاکمه ای انتفام این کار را از او گرفت.
در نهایت پادشاه در موقعیتی قرار گرفت که برای وی اجرا نکردن این حکم موجب تحقیر بیشتری می شد و علی رغم خواست قلبی اش اجرای این حکم را تائید کرد و وشتی را بدون هیچ محاکمه ای و در اثر احساس برتری جویی و مردسالاری به کشتن داد و متاسفانه نبود هیچ عدالت و دادی و وجود مادی گرایی و لاابابی گرایی و مستی و ... زمینه ساز قدرت یافتن شخصی به نام هامان شد تا بعدها با دست بازتری به اجرای نقشه‏های شوم خود بپردازد.
 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید