|
|
ترجمه: دکتر فرزین فرنوشی
پادشاه در نهایت از هفت نفر از سران اقوام مختلف که از
اکناف مملکت گسترده او آمده بودند صدور حکم در مورد وشتی ملکه را طلب کرد در حالی
که با توجه به اینکه خواستهاش از سر مستی بود و غیرعاقلانه بود و از طرفی سرپیچی
وشتی ملکه موجبات توهین به او را فراهم کرده بود با ژستی عاقلانه سعی در جبران این
واقعه را داشت که مموخان به تعبیری همان (هامان) وقتی مردد بودن پادشاه و مماشات
سایر سران را دید و از طرفی چون تمایل قلبی او به نابودی وشتی به خاطر جبران تحقیر
شدن توسط او را داشت به نحوی عجولانه با بزرگنمایی این قضیه و عمومیت دادن آن به
روابط سایر وزرا و امیران با همسرانشان و ذکر احتمال الگوبرداری سایر زنان از
سرپیچی وشتی تقاضای اشد مجازات برای وشتی درخواست کرد و از طرفی ممنوع الملاقات
بودن وشتی را خواستار شد تا مبادا در اثر التماس و ابراز پشیمانی وشتی، پادشاه از
مجازات او صرف نظر کند و یا تخفیف مجازات برای او قائل شود. (در ضمن هامان قصد داشت
این گونه با از بین بردن ملکه، زمینه لازم برای به ازدواج در آمدن دخترش با پادشاه
و ملکه شدن او را فراهم کند) |
|