انجمن کلیمیان تهران
   

مادر و پدر بگذارید روی پای خود بایستم

   

 

نویسنده : دکتر فرانک سپتمن
مترجم : الهام مؤدب

تابستان 97
 

یکی از دانشمندان ناسا برای پاسخ به تلفن فوری مادرش با عجله جلسه مهمی را ترک کرد. اما از صحبت‌های مادرش بسیار متعجب شد. - پسرم، حالا که زنت لجبازی می‌کنه، تو هم قهر کن و با بچه‌ها چند روزی بیا پیش ما تا تنبیه شه.
چرا ما با فرزندانی که مشاغل مهمی دارند، مدیر سازمانی هستند، کارمندان را هدایت و مدیریت می‌کنند، یا در مشاغل مختلف موفق هستند مانند کودک رفتار
می‌کنیم؟
کارولین 8 سال است که ازدواج کرده و پسر 5 ساله دارد. مادرش مرتب به او تلفن می‌کند، از نحوه آشپزی گرفته تا تربیت فرزند و طرز رفتار با همسرش را به او یادآوری می‌کند. اما او خسته شده است و می‌خواهد بگوید «مادر می‌خواهم مستقل باشم و روی پای خود بایستم».
بی‌شک، همۀ ما فرزندان‌مان را دوست داریم. اما گاهی ناخودآگاه آنان را ناراحت می‌کنیم گویی هرگز آماده رویارویی با مشکلات نیستند.
روزی را به یاد می‌آورم که در ایستگاه قطار دخترم را که برای ادامه تحصیل به شهر دیگری می‌رفت بدرقه کردم. زمانی که قطار ایستگاه را ترک می‌کرد، یکی از مادران به دنبال آن دوید تا نصیحت ناگفته‌اش را به دخترش بگوید.
ما برای تربیت فرزندان‌مان اهداف خوبی داریم. اما گاهی ناخواسته اطلاعات نادرستی در اختیارشان قرار می‌دهیم. نسبت به دیگران آنان را بدبین و بی‌اعتماد
می‌کنیم. اجازه خطرپذیری به آنان نمی‌دهیم. به خود وابسته می‌کنیم. احساسات‌شان را سرکوب می‌کنیم. بالاخره آنان از نظر سنی بزرگ می‌شوند، اما از نظر ذهنی و فکری کودک باقی می‌مانند. فرزندان با شناخت نادرست از مسائل و بدبینی نسبت به آنها در اجتماع چندان موفق
نمی‌شوند. فردی که احساس خطر، ترس و حقارت می‌کند، شخصیت روانی سالمی ندارد و نمی‌تواند به درستی خوب را از بد تشخیص دهد.
گاهی خاطرات بدی را از دوران کودکی فرزندان برای دیگران تعریف می‌کنیم. برای مثال به مدیرش می‌گوییم، «معلم مهدکودک پسرم همیشه می‌گفت او با هوش نیست». یا به نامزدش می‌گوییم «او تظاهر می‌کند مهربان و آرام است».
البته هدف ما تحقیر فرزندان نیست. اما با این نوع رفتار به دیگران نشان می‌دهیم که دختر یا پسر 22 ساله ما هنوز کودک و کم‌تجربه است.
والدین گاهی موفقیت‌های فرزندان را بیش از حد بزرگ جلوه می‌دهند و مغرورشان می‌کنند. یا برعکس بیش از حد از فرزندان انتقاد می‌کنند و نسبت به پیشرفت‌هایشان بی‌اعتنا هستند. حتی اگر سراسر جهان فرزندش را تحسین کنند از او انتظار بیشتری دارند. در 30 سالگی با اشتیاق فراوان به پدرم اطلاع دادم که مقالاتم در مجلات مهم و معتبر در مجله نیوزویک چاپ می‌شود. اما او با بی‌تفاوتی گفت: کسی دیگر این مجلات را نمی‌خواند، نمی‌توانستی در مجله بهتری مطلب بنویسی؟ به عبارتی منظورش آن بود که هنوز بزرگ نشده‌ای. اما پس از چند لحظه تفکر متوجه شدم که منظور پدرم آن است که تو مورد توجه جهان هستی، مغرور شدی دیگر نیازی به ما نداری، مرا حتی در لحظات غرور و افتخار دوست بدار.
فرزندان در مواردی اصول، روش و عادات متفاوتی را انتخاب می‌کنند. اما احساس می‌کنیم که به ما وفادار نیستند.
وظیفه هر نسل جدید آن است که عقاید و افکار نسل گذشته را بررسی، امکانات موجود را کشف و ارزش‌های نسل قبل را با نسل جدید مقایسه و ارزیابی کند. گرچه بسیاری از اصول، عقاید و ارزرش‌ها همواره ثابت می‌مانند، اما برخی دستخوش تغییر می‌شوند. برای مثال اگر پسرمان شغل مورد نظر ما را انتخاب نمی‌کند، یا عروسمان برخلاف میل ما رفتار می‌کند، نباید تصور کنیم که برای ما ارزش قائل نیستند.
والدین گاهی باقی ماندن در دوران کودکی را برای فرزندان لذت‌بخش جلوه می‌دهند و در نتیجه فرزندان هرگز نمی‌خواهند آن را پشت سر بگذارند.
برخی والدین فرزندان را با زندگی واقعی و رویارویی با مشکلات آشنا نمی‌کنند اگر به فرزندان بیش از نیازشان پول دهیم، هرگز برای کار و امرار معاش در آینده برنامه-ریزی نمی‌کنند. راحت‌طلب می‌شوند و در کودکی باقی می-مانند.
مرد 40 ساله‌ای را می‌شناسم که کار نمی‌کند. مانند جوانان لباس می‌پوشد، زندگیش در درس و ورزش خلاصه می‌شود. همه مسابقات فوتبال را تماشا می‌کند و هنوز بعد از چند سال تحصیل در دانشگاه بسیاری از واحدهای گذرانده را قبول نشده و دوره کارشناسی را به پایان نرسانده است.
پدرش که در نوجوانی ترک تحصیل کرده وارد بازار کار شده بود کلیه مخارج او را تأمین می‌کند تا فرزندش خوشبخت باشد. آیا این خوشبختی ارزش دارد که فرزندش برای همیشه کودک بماند؟
برخی والدین که می‌ترسند بین آنان و فرزندان فاصله ایجاد شود ناخواسته مانع پیشرفت آنان می‌شوند. پدری با ادامه تحصیل پسرش در شهر دیگری مخالفت کرد تا از او دور نباشد و محبتش به او کم نشود.
ما بر روی فرزندان‌مان سرمایه‌گذاری می‌کنیم و از بدو تولد از آنها مراقبت می‌کنیم و برایشان زحمت می‌کشیم. انتظار داریم بهای سنگینی برای آن بپردازند. احساس می‌کنیم اگر ازدواج کنند فقط به همسر و فرزندان‌شان توجه می‌کنند. پس بهتر است مجرد بمانند و عصای پیری ما باشند، اگر ازدواج کنند با عیب‌جویی یا دخالت‌های بی‌مورد همسرشان را از چشم می‌اندازیم.
زن جوانی بر سر مسأله جزیی با همسرش اختلاف پیدا کرد. با بی‌توجهی به راهنمایی‌های چندین روان‌درمانگر و مشاور از همسرش که قصد آشتی داشت جدا شد. پدرش که سه بار متارکه کرده بود، با کمک وکیل کارآمدی طلاق او را گرفت و نیمی از سهم منزلش را به او بخشید تا در کنار پدر خوشبخت شود. فروید معتقد است مردی که مورد محبت مادرش است، در زندگی احساس موفقیت می‌کند اما عشق و محبت بیش از حد مادر به فرزند خطرناک است. پسری که مورد محبت فراوان مادرش است هرگز محبت همسرش را کافی نمی‌داند و از او انتظار دارد تا همچون مادرش به او محبت کند.
حتی زمانی که فرزندان‌مان ازدواج می‌کنند تصور می‌کنیم برای اداره زندگی مستقل بالغ و بزرگ نشده‌اند، پدران و مادرانی را می‌شناسم که فرزندان‌شان را طرد می‌کنند. زیرا آنان می‌خواهند در تربیت فرزندان و سازگاری با همسر مستقل باشند و عاقلانه و منطقی تصمیم بگیرند.
خانم بسیار خشمگینی اصرار داشت تا فرزندش را از ارث محروم کند. زیرا پسرش نام مورد نظر او را روی نوه‌اش نگذاشته بود. من به این مادر دلشکسته توصیه کردم که محبت‌اش را از فرزند و نوه‌اش دریغ نکند و نوه‌اش را به هر نامی که دوست دارد صدا کند تا نوه‌اش بزرگ شود و نظرش را در مورد اسمش بداند.
پدر و مادر در زندگی فرزندان، همسران‌شان و فرزندشان اهمیت زیادی دارند. اما نوه‌ها به فرزندمان که زندگی مستقلی تشکیل داده‌اند تعلق دارند. اجازه دهیم در زندگی مشترک خودشان راهشان را انتخاب کنند و فقط در مواردی که به ما نیاز دارند آنان را راهنمایی و حمایت کنیم.
اگر می‌خواهیم فرزندان‌مان به بلوغ ذهنی و روانی برسند و در زندگی موفق باشند بگذاریم مستقل باشند و در جریان زندگی قرار گیرند. با مشکلات دست و پنجه نرم کنند و مقاوم شوند اشتباه کنند و مسئولیت آن را بپذیرند. تنها در موقع لزوم با درایت و دوراندیشی خود به آنان کمک کنیم. 
منبع
Journal of Psychology
 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید