ناوا آقابالا
نشریه متانا فروردین 1388
پسح يكي از اعياد سه گانه يهوديان است كه به نام پيامبر بزرگوار بني اسراييل - حضرت
موسي- مُزيّن شده و نتيجه رسالت او از سوي خداوند متعال براي آزادي بني اسراييل و
همه انسان¬ها از بردگي است.
برابر آيات تورات، خد.اوند خطاب به اَوْراهام (حضرت ابراهيم) فرمود: «بدان كه
فرزندان تو به مدت 400 سال در سرزميني كه به آنها تعلق ندارد (مصر) غريب خواهند بود
و در آنجا در بندگي و عذاب قرار خواهند گرفت. پس از 400 سال، من ايشان را نجات داده
و قومي كه آنها را به بندگي وادار نموده، مورد محاكمه قرار خواهم داد و سپس با
ثروت عظيمي آن سرزمين را ترك خواهند نمود.» اوراهام در اين آزمايش سخت نيز سربلند
بيرون آمد، زيرا بيايماني و ناسپاسي نكرد و اين بار نيز خود را به طور كامل، تسليم
خواست و رضاي الهي نمود. با تولد ييصحاق (حضرت اسحق) اين 400 سال غربت شروع شد، چرا
كه وي در سرزمين كنعان به حالت غربت به سر ميبرد و 60 سال داشت كه يَعْقُوو (حضرت
يعقوب) متولد شد و او نيز در كنعان غريب بود. يعقوو در130 سالگي به علت وقوع
خشكسالي، همراه خانواده اش (جمعاً 70 نفر) عازم مصر شد زيرا كه حضرت يوسف به صدارت
كشور مصر رسيده بود و با انباشتن غلّه فراوان، آن سرزمين را در برابر قحطي مقاوم
كرده بود.
خاندان يعقوو در مصر بسيار بارور و كثير شدند، تا آنجا كه فرعون از نيروي چنين
جمعيت عظيمي هراسان شد و با ناديده گرفتن خدمات حضرت يوسف، آنها را به كار سخت
وادار كرد و بني اسراييل را به بردگاني براي بيگاري نزد مصريان مبدل ساخت. به علت
پيشگويي منجمان دربار مبني بر ظهور منجي براي اين قوم، فرعون دستور داد كه همه
نوزادان ذكور بنياسراييل را در رود نيل غرق سازند اما يك مادر و دختر يهودي به
نامهاي «يُوخِوِد» و «ميريام» (مريم) كه ماماهاي عبرانيان بودند، با فداكاري ناشي
از ترس الهي، نوزادان عبري را زنده نگاه ميداشتند. از اين رو مشيت خد.اوند بر آن
قرار گرفت تا پسري را كه بعدها نقش منجي اين قوم را برعهده ميگرفت، سه ماه زودتر
از موعد طبيعيِ زايمان به «يوخِوِد» عطا گردد. يوخِوِد پس از اين سه ماه به ناچار
فرزندش را درون سبدي نهاده، در نيزار رود نيل رها نمود. دختر فرعون، وي را از آب
گرفت و چون آن پسر كه بر او «مُشِه» (موسي) نام نهاده بودند، حاضر به خوردن شير هيچ
زني نشد، با راهنمايي ميريام براي شيردادن به دست «يوخود» سپرده شد. پس از اين، مشه
در دربار فرعون بزرگ شد و بر اثر حوادثي كه براي وي پيش آمد، از مصر گريخت. سپس در
سرزمين «ميديان» نزد شخصي به نام «ييترو» ساكن شد و دخترش «صيپورا» را به همسري
گرفت. سرانجام پس از گذشت 210 سال از ورود يعقوو و بنياسراييل به مصر، خد.اوند به
ناله و استغاثه ايشان بر اثر شدت ظلم مصريان توجه نموده، مشه رَبِنو را مأمور نجات
آنان فرمود. او به سبب تواضع بيمانندي كه داشت، در ابتدا خود را شايسته چنين
مسوؤليت عظيمي نميدانست؛ اما سرانجام، عازم مصر شد. مُشه و «اَهَرُون» (هارون)
برادرش، مأموريت خود را براي بنياسراييل شرح دادند و پس از ايمان آوردن مردم به
آنها، براي ابلاغ فرمان خد.ا راهي قصر فرعون شدند كه اين رفت و آمد چندين بار تكرار
شد. خد.اوند براساس حكمت خود و جهت نشان دادن قدرت عظيمش به همگان، ابتدا 10 ضربت
معجزه¬آسا را بر فرعون و مصريان كه مايل به آزاد نمودن اين قوم نبودند، وارد ساخت.
سرپيچي و نافرماني فرعون در آزاد ساختن عبرانيان، از دلايل اصلي وارد آمدن ده ضربت
الهي بود. وي پس از هر ضربه، به ظاهر در برابر خد.اوند تسليم ميشد و تقاضاي رفع
مشكلات را ميكرد، اما پس از مشاهده گشايش و رفع خطر، دوباره كبر و غرور او را فرا
ميگرفت و از اجراي فرمان خد.اوند خودداري ميكرد.
حضرت موسي، وقوع برخي از ضربات را پيشتر به فرعون اطلاع ميداد تا شايد با شنيدن
خبر، دست از نافرماني بردارد و پس از وقوع نيز، همواره (باوجود توهينهاي فرعون)
آماده بود تا با درخواست فرعون فوراً دست به دعا بلند كند و خواستار رفع بلا شود.
اين امر نشان ميدهد كه پروردگار حتي به عذاب شريران و گناهكاران راضي نيست و مايل
است كه هر چه سريعتر بازگشت و توبه آنها را بپذيرد. بنابراين، ده ضربت مذكور نشانه
لطف خد.ا هستند كه وي به جاي رها كردن بيشتر ظالمان به حال خود و شاهد نابودي و
فناي آنها بودن، با وارد ساختن ضرباتي به نام تأديب، قصد هدايت و اصلاح آنان را
دارد.
پيش از آخرين ضربت، پروردگار به بني اسراييل دستور داد كه خانوادهها گوسفندي را
اختيار و قرباني «پِسَح» را ذبح كنند. لازم بود كه خون اين قرباني را به نشانه
ايمان به خد.ا از داخل بر سَرْدر و چهارچوبهاي درون خانه خود بمالند و تا صبح از
آن خارج نشوند. خد.اوند هنگام ضربت آخر به اين خون توجه كرده، از ضربت زدن به اين
قوم صرف نظر مينمود. سپس بني اسراييل با عجله بسيار خارج شدند و به دليل شتاب زياد
فرصتي نيافتند كه خميرهايشان را ورآمده كنند. پس آن را به صورت فطير(مصا) پختند و
رهسپار شدند.
خد.اوند بار ديگر براي نمايان ساختن قدرت خود از يك سو، مصريان را وسوسه نمود كه
اين قوم را تعقيب كنند و از سوي ديگر، به بني اسراييل فرمان داد تا در برابر دريا
اردو زنند. در اين حال كه يهوديان، خود را از دو سو در تنگنا ميديدند، خد.ا به
حضرت موسي دستور حركت به سمت آب را صادر نمود. پس از آن كه شماري از يهوديان با
ايمان قوي خود داخل آب شدند، يكي از بزرگترين معجزات تاريخ به وقوع پيوست، دريا
شكافته شد و تمام آن جمعيت عظيم، از ميان آن گذر كردند. هنگامي كه مصريان به اميد
دستگير نمودن آنها وارد مسير شكافته شده گشتند، به امر پروردگار، آبها به جاي خود
بازگشتند و لشگريان فرعون را به سزاي اعمال خويش رساندند. مشه و يهوديان پس از ديدن
اين صحنه عظيم، يكي از مجللترين سرودها را در وصف قدرت خد.اوند سرودند كه در تورا
ذكر شده است و «سرود دريا» نام دارد، هر روز در تفيلاي(نماز) صبح خوانده مي¬شود.
موضوع خروج از مصر، يك معجزه آشكار خد.اوند بوده و نشانه نظارت دايمي او بر
پديدهها و سرنوشت جهان است. اين معجزه، مهمترين رخداد در تاريخ يهود است كه در
همه موعدها و بيشتر تفيلاها يادآوري مي¬شود. همچنين هنگامي كه تـورا دستور اجراي
بسياري از فرايض مذهبي را اعلام مينمايد، آن رويداد هم ذكر ميشود. ذكر مداوم
واقعه خروج از مصر به انسان هشدار ميدهد كه شرط اول براي بندگي خالصانه خد.اوند،
رها شدن از هر گونه بندگي غير اوست.
اين يادآوري در حقيقت، يكي از نشانههاي ايمان به قدرت خد.اوند است. در اولين فرمان
از مجموعه ده فرمان، خد.اوند بلافاصله پس از معرفي خود، موضوع خروج بني اسراييل از
مصر را عنوان ميكند و به اين ترتيب، ذكر آن واقعه را هم ارزش با توحيد و شناسايي
خالق جهان ميداند.
پس از آن بني اسراييل در 15 ماه نيسان 2448 عبري، باشكوه بسيار از تمام بندگيهاي
مصر -بندگي جسماني مصر و نيز بندگي اخلاقي و فساد فرهنگي مصريان- نجات يافتند و
خد.اوند با اعطاي كتاب تـورات به آنها (كه شامل 613 فرمان مُدَوّن عبادي، اجتماعي،
قضايي و اخلاقي است) ايشان را براي هميشه از هر نوع بندگي رها ساخت.
قيام حضرت موسي به فرمان خد.اوند، افزون بر رهايي بني اسراييل از بندگي فرعون،
نشانه پيروزي عدالتخواهي بر بيدادگري، توحيد بر كفر و حق بر باطل اسـت. قيام موسي
سرآغاز رهايي انسان از فرومايگي است و يكي از درخشانترين برگهاي تاريخ يهود و بشر
است. در تمام كتابهاي مذهبي و اشعار شاعران بزرگ جهان، حضرت موسي، قهرمان
عدالتخواهي، فروتني و شجاعت است و پسح، يادآور طلوع خورشيد حقطلبي و عدالتپروري
است. پس از رهايي از بندگي مصريان است كه بني اسراييل هر نوع بندگي را به غير از
اطاعت اوامر خد.اوند مردود ميدانند و در دعاهاي روزانه خود تكرار ميكنند:
«بشنو ای بني اسراييل، خد.اوند خالق ما، خداي يكتا است»
همه ساله با فرا رسيدن پانزدهم ماه عبري نيسان در فصل بهار يهوديان سراسر جهان با
برگزاري يكي از مهمترين اعياد مذهبي خود يعني عيد «پسح» خروج از مصر و آزادي اجداد
خود را يادآوري ميكنند. آغاز اين عيد هشت روزه ديني، در دو شب اول با چيدن سفره
مخصوص و اجراي مراسم، طبق ترتيب ذكر شده در كتاب «هگادا» (شامل شرح مراسم اين شب و
وقايع خروج از مصر) برگزار ميشود.
نـام پسح از معجزه و لطف الهي در آخرين ضربت وارد شده به مصريان گرفته شده است. در
ضربت دهم كه منجر به مرگ اولزادهاي مصريان شد، خد.اوند از آسيب رساندن به فرزندان
اولزاد عبري چشم¬پوشي كرد. اين لطف الهي در تـورا با لفظ «پاسَحْ» به معني گذر
كردن، جَستن و رحم نمودن بيان شده است. پس اين عيد را «پِسَح» ناميدهاند و به
نامهاي ديگري نيز خوانده ميشود كه عبارتند از:
عيد فطير يا عيد مصاها: از آنجا كه يهوديان هنگام خروج از مصر فرصت كافي براي تهيه
خمير مناسب جهت پخت نان نداشتند، ناگزير از خميرِ ترش نشده - فطير- استفاده كرده،
نان فطير ساختند كه در زبان عبري «مَصـا» نام دارد و يهوديان در اين عيد تنها مجاز
به استفاده از آن - و نه هيچ نان ديگري- هستند. از اين رو، «عيد مصاها» ناميده شد.
جشن بهار: اين عيد همواره در اوايل فصل بهار واقع مي¬شود و بنابراين آن را جشن بهار
ناميدهاند.
جشن آزادي: اين عيد، جشن آزادي بني اسراييل از يوغ بندگي مصريان است.
در شب¬هاي اول و دوم پسح، مراسم خاصي در خانه و با حضور اعضاي خانواده برگزار
ميشود كه شامل گفتن قيدوش بر يايين، خوردن مصا و سبزي تلخ يا كاهو، تعريفِ وقايع
خروج از مصر و خواندن متوني در مدح خد.اوند است.
يكي از مهمترين بخشهاي مراسم اين شب، خواندن «هَگادا شِل پسح» است. معني «هَگادا»
در زبان عبري «نقل كردن يا تعريف كردن» است. اين واژه از پاسوقي از تورات استخراج
شده است كه خداوند در آن مي¬فرمايد:
«در آن روز (وقايع خروج از مصر را) براي فرزندانت نقل كن و بگو...»
هگادا گلچيني از منـابع مختلف مذهبي و ادبي يهود مانند تورات، ميشنا، تلمود و
ميدراشهايي درباره وقايع خروج از مصر و حواشي آن است كه يهوديان، طبق آيه فوق
موظفاند در اين شب به تعريف كامل آنها مشغول شوند. حتي دانشمندان و علما نيز كه
خود به طور كامل از وقايع تاريخي آن زمان آگاه هستند، وظيفه دارند كه مانند ديگر
مردم (وحتي بيش از آنها) اين فريضه را انجام دهند.
|