انجمن کلیمیان تهران
   

شب هارون یشایایی

   

 

نشریه پرواز شماره 50 مرداد 1397


شب های موسسه‌ی بخارا که پیش از این برنامه هایی در خصوص معرفی بزرگان یهودی از جمله سلیمان حییم و مرتضی نی‌داوود برگزار کرده بود، هفتم اسفند ماه 96 را به شب هارون یشایایی اختصاص داد.
علی دهباشی، مدیر مجله‌ی بخارا، در ابتدای مراسم بیوگرافی مختصری از یشایایی ارائه داد و عنوان نمود این شب به افتخار یک عمر فعالیت هنری و فرهنگی ایشان و هم چنین به مناسبت رونمایی از کتاب «روزی که اسم خود را دانستم» که انتشارات شهاب ثابت آن را منتشر کرده، برگزار می شود.
در ادامه سید محمد بهشتی؛ رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، عضو شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری و رئیس کمیته ی ملی ایکوم ایران به ایراد سخنرانی پرداخت. وی پیش از این مدیر جشنواره‌ی فیلم فجر و مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی بوده است. بهشتی از دوران دوستی خود با یشایایی گفت و اکثر فیلم های ایشان را جزء صد فیلم برتر ایران دانست، زیرا بسیار هوشمندانه ساخته شده اند.
بهشتی اضافه نمود: «سال‌هاست که از سینما دور شده ام و در میراث فرهنگی، کشف جدید درباره‌ی پرویزخان کردم و آن این که او ایرانی تمام عیار هم هست، فعالیت‌هایش مظهر فرهنگ ایانی است. او می‌تواند فرهنگ ایرانی را نمایندگی کند که ناشی از فرهیختگی اوست.»
سخنران بعدی دکتر ناصر تکمیل همایون؛ جامعه‌شناس و تاریخ‌نگار، با ابراز خوشحالی از مطالعه‌ی کتاب عنوان نمود: «روایت این کتاب زندگی یهودیان ایرانی نیست، بلکه بهتر است بگوییم روایت زندگی ایرانیان یهودی است. زیرا ایرانیت این کتاب بسیار قوی است. »
در حین برنامه، قسمت هایی از فیلم های سینمایی ناخدا خورشید، اجاره‌نشین ها، هامون، ای ایران، در مسیر تند باد و... که توسط شرکت پخشیران- شرکت فیلم سازی متعلق به هارون یشایایی- ساخته شده بود، پخش گردید.
کیومرث پوراحمد؛ کارگردان، فیلم نامه‌نویس، تدوین گر و تهیه‌کننده ی سینما، با تمجید از قصه های جذاب و نثر روان کتاب، از خاطراتش با همسایگان و دوستان یهودی، زرتشتی و ارمنی خود تعریف نمود.
پس از ایشان دکتر سیامک مره صدق، نماینده ی ایرانیان کلیمی در مجلس شورای اسلامی سخنان خود را این گونه آغاز کرد: »کاش اوضاع آن‌قدر که دوستان گفتند خوب بود و روابط، برادرانه و دوستانه بود و مشکلی نبود، اما اوضاع به این خوبی نیست و مسائلی در حافظه‌ی تاریخی همه‌ی ما وجود دارد. وضعیت ایرانیان یهودی در طول تاریخ از وضعیت یهودیان در دیگر کشورها خیلی بهتر بود، ما مفهوم گِتو را به صورتی که در اروپا و ورشو بود، نداشتیم ولی نادانی‌هایی هم وجود داشت که همواره سعی داشت ایرانیان را گروه گروه کند و همراهی ملی را از بین ببرد.«
وی هم چنین در خصوص ادعای برخی مورخین درباره ی وضعیت ایرانیان یهودی اضافه کرد: «من به عنوان یک پزشک، می گویم هیچ نژاد خالصی در دنیا وجود ندارد، کسی نمی‌تواند ادعا کند نژادی وجود دارد که نماینده ی یک نژاد دیگر است. این را به این دلیل بیان می‌کنم که این مساله گاه می‌تواند وسیله‌ای برای سوءاستفاده باشد. این می‌تواند شروع تفکر نژادپرستانه باشد. حتی در جامعه ی نسبتاً بسته ای مانند ایرانیان یهودی همیشه تداخل ژنی با جامعه ی مادر وجود داشت. در همین کتاب پرویز خان داستان مردی کلیمی که با هموطن مسلمان ازدواج می‌کند نمونه‌ی همین مساله است. غیرقابل قبول است که افرادی سه هزار سال کنار یک دیگر زندگی کرده باشند و ذخایر ژنی آن ها با هم مشترک نباشد.»
مره صدق در خصوص شخصیت یشایایی خاطر نشان کرد: «ایشان در اکثر مجامع پرویز خان نامیده می شود که بنده مهم ترین علت آن را صمیمیت می بینم. پرویز یشایایی با صمیمیت خاصی ایرانی و کلیمی بودن خود را حفظ کرده اند و نمونه و جلوه‌ی واقعی تبلور هویت واحد یهودی هستند که هم به اندازه‌ی بقیه ی ایرانی‌ها، ایرانی و بیشتر از سایر یهودی‌ها، یهودی است و این الزاما به معنی متشرع بودن نیست بلکه به معنی احترام به تفکر یهودی است.»
مره صدق با اشاره به یکی از داستان‌های کتاب یشایایی توضیح داد: «در داستانی که مطرح می‌کند که بالاخره من فهمیدم که نام من چیست دو بخش از هویت او مشخص می‌شود. در هفت سالگی که سن آغاز آموزش و پیدا کردن نگرش علمی به دنیا است در پرویز یشایایی به وحدت می‌رسد. هارون و پرویز در این سن هستند که دریچه ی شناختشان مشخص می‌شود و یشایایی متوجه می‌شود که پرویز و هارون یک نفر هستند. به نظر من اگر بخواهیم جنبه‌های روان‌شناسانه‌ی این اثر را مورد توجه قرار دهیم ما را به این می‌رساند که این هویت واحد ایرانی یهودی از زمانی که دانش، علم و اندیشیدن وارد ذهن ایشان شده با او همراه بوده است.«
وی هم چنین اضافه نمود: »ممکن است افرادی مخالف آثار یشایایی باشند ولی به هیچ وجه او مخالف شخصی ندارد و این به علت روح بزرگ و نگرش انسانی و پذیرش افکار گوناگون است که در شخصیت او وجود دارد. شخصیت او در عین حال که کثـرت عقایـد را می‌پسـندد، در نگـرش به ارزش های انسانی دارای وحدتی است که هرکس به این وحدت‌ها پایبند باشد در چهارچوب فکری خود می‌پذیرد و جای می‌دهد. همان طور که سینمای ایران بدون یشایایی چیزی کم داشت، همان طور که ریاضیات بدون پرویز شهریاری چیزی کم دارد، همان طور هم جامعه‌ی ایرانیان یهودی بدون یشایایی چیزی کم داشت. وجه و تاثیر افرادی مانند ایشان در سرنوشت جوامع اقلیت قابل انکار نیست.»
سیروس علی‌نژاد روزنامه‌نگار و سردبیر پیشین نشریه های آینده و آدینه، سخنران بعدی مراسم بود. او عنوان نمود که نوشته های کتاب بسیار با محبت نسبت به مسلمانان نوشته شده و هیچ شباهتـی به نوشـته های مسـلمـانان دربـاره ی یهـودی ها ندارد. هم چنین ایشان در خصوص یشایایی اضافه نمود: »اهیمت یشایایی فقط در سینماگری، نویسندگی و ژورنالیسم او نیست، صدایی بین اقلیت‌های ایرانی پیدا شده است که با کمال تاسف هیچ وقت آن قوم بین ما صدا نداشت، اولین بار است که کسی صدای ایرانیان یهودی شده است. بنابراین وجود مغتنم پیدا شده که در فرهنگ و اقوام ما ارزش خاصی دارد.»
پس از سیروس علی‌نژاد، مرجان یشایایی بیوگرافی پدر را قرائت کرد که در همین شماره ی نشریه به چاپ رسیده است.
سخنران بعدی سید علی میرفتاح سردبیر روزنامه‌ی اعتماد و نشریه ی کرگدن بود. وی خرسندی و شعف خود را از برگزاری چنین جلسه ای ابراز نمود و از علی دهباشی قدردانی کرد.
ایشان با نقل داستان از حضرت موسی کلیم‌الله، از مقام و منزلت ایشان در برابر پروردگار گفت و یادآور شد مهربانی و شفقت بر مخلوقات، عشق بی حد و نصاب به انسان، حیوان و گیاه است که فرزند آدم را شایسته ی پیامبری می کند. میرفتاح در ادامه عنوان نمود: «هارون یشایایی هم بی جهت بر این مسند و مقام عزت ننشسته است. یشایایی عزیز است و همه‌ی ما که اینجا آمده ایم، او را از عمق جان دوست داریم. صد برابر این جمعیت آن هایی هستند که به هر دلیلی دستشان از آتش این محفل کوتاه است، آن ها هم یشایایی را عزیز می‌دارند و همین که صحبتش به میان می‌آید در خطاب یا غیاب از او به نیکی حرف می‌زنند. حسن خلقش را می‌ستایند و مهربانی‌اش را مثال می‌زنند. این مهربانی که چیزی پوشیده و پنهان نیست.»
آخرین سخنرانی به هارون یشعیایی تعلق یافت. ایشان با تشکر از ابراز لطف سخنرانان، در خصوص کتاب خود این‌گونه سخن گفت: »در این داستان‌هایی که می‌خوانید و در مجله‌ی کرگدن برخی از آن ها چاپ شده و خواهد شد، خود من در این روایات و گزارش‌ها حضور دارم. در مقدمه هم نوشتم، بعضی از این داستان‌ها را از مادرم شنیدم و بعد به آن هویت مکانی و زمانی دادم. به قول امروزی‌ها دراماتیزه اش کردم ولی چیزی که برای خود من مهم است و از روزی که خود را شناختم و توانستم درک کنم وظیفه‌ای دارم و آن این است که یک لحظه از ایرانی بودنم، عشق و تعصب فروگذار نکردم.»
وی ادامه داد: «من در فقیرترین منطقه ی یهودی‌نشین تهران در شرایط خانوادگی بسیار سخت متولد شدم ولی هرگز فکر نکردم به جز این خاک در جای دیگر می‌توانم زندگی کنم، علاقه‌ام به نوشته‌هایم و سینما به همین دلیل بود. دوستانی داشتم که با آن ها بزرگ شدم و در راه آرمان‌هایشان جان خود را فدا کردند. بدون هیچ تعصب و به عشق ملت ایران، افتخار این را دارم که اسم آن ها روی من است.»
در انتها با حضور سخنرانان و بزرگان مجلس از کتاب «روزی که اسم خود را دانستم»رونمایی شد و مراسم با عکس یادگاری و امضای کتاب توسط یشایایی پایان یافت.
 

 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید