ابراهیم سعیدیان (آریا)
پاییز 1389
به مناسبت بازگشت منشور
کوروش به ایران
بریزد اگر خون من روی خاک
و آغشته گردد باین خاکِ پاک
زمین جاودان گردد از جانِ من
هزاران بمیرند همسانِ من
براه وطن جسم اگر خاک شد
غُباری شد وُ سوی افلاک شد
بخصم وُ بدشمن بگویم چُنین
کنم توتیا خاکِ ایران زمین
فدای وطن گردم وُ خاکِ آن
خدای دو عالم نگهبان آن
که این خاکِ قُدسی مرادِ من است
پدر خفته در آن که رادِِ من است
بخاکِ وطن مادرم اندر است
صدایش بگوشم چو این تُندر است
شدهِ پیکرم خاک ایران زمین
بهشت این زمین است وُ این سرزمین
سرای من است مهدِ آزادگان
چو کورش که بُد جزء فرزانگان
شهنشاه، کوروش چنین گفته است
و در خاک ایران زمین خفته است
تن وُ جسم من مومیائی مکن
باین سرزمین بیوفائی مکن
شود جسم من خاکِ ایران زمین
شوم جزئی از خاک این سرزمین
که منشور کوروش سراسر پیام
چو شمشیرِ بران برون از نیام
و گیتی سراسر پُر از داد کرد
جهانی زافکار خود شاد کرد
چو دیهیم ایران سرافراز شد
و منشور کوروش چو یک راز شد
درود بر روانش که منشور داد
چو خورشید رخشان شد وُ نور داد.
مقاله مربط:
معرفی سراینده (ابراهیم سعیدیان)
|