انجمن کلیمیان تهران
   

من اندیشه را شعرتر می کنم

   

 

 

من اندیشه را شعر تر می‌کنم
ترا از غم دل خبر می‌کنم

اگر که نبینم ترا لحظه‌ای
به عکس قشنگت نظر می‌کنم

غم هجرت آتش به جان می‌زند
من امشب دو دیده به در می‌کنم

تو روزم سیه کردی ای بی وفا
شب تیره را هم سحر می‌کنم

زشهرم برفتی نبینم ترا ...
به قصد وصالت سفر می‌کنم

تو زیباتر از گل شدی ای صنم
ترا دیده و من نظر می‌کنم

چو مهر و وفا را بریدی زمن
به قلب چو سنگت اثر می‌کنم

دو روز جوانی به پایت گذشت
به پیری جوانی هدر می‌کنم

اگر مال دنیا طلب می‌کنی
زسر تا به پای تو زر می‌کنم

اگر قطره‌ی آب دریا شوی
صدف گشته آبش گهر می‌کنم

چو کوهی که آتش‌فشان گشته‌ای
نگاهی به تو پر شرر می‌کنم

اگر که «گل اندام» یارم شوی
ترا سرمه‌ی چشم تر می‌کنم

بگویم نیائی عزیز دلم
به کوی تو دلبر گذر می‌کنم

به خاک در کوی تو می‌رسم
همان خاک را هم به سر می‌کنم

زشب تا سحر از غم هجر تو
منم آریا چشم تر می‌کنم



ابراهیم سعیدیان(آریا)

 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید