انجمن کلیمیان تهران
   

خواب ساقی

   

ابراهیم سعیدیان (آریا)
تهران 1387


خواب دیدم، من به باغی اَندَرم
بُد سه شاخه پُر زِ رَز ، دور و برم

خوشه‌هایش،چون طلای ناب بود
میوه‌هایش،رنگی و پر آب بود

پس فشردم تاک را در جامِ شاه
تا شُدم آزاد و رفتم در پناه

مژده دادش یوسفِ نیکو سرشت:
«حُکمِ آزادی ، خدا بر تو نوشت

پس رها می‌گردی از این قید و بند
ساقیِ شَه می‌شوی،بی چون و چند

ساقیا لطفی کن و برگو به شاه
من درافتادم به زندان، بی‌گناه»

شد رها ساقی چو از زندانِ خویش
او فرامُش کرد، آن پیمانِ خویش


مقاله های مرتبط:

 کلیمیان و ادبیات ایران

معرفی ابراهیم سعیدیان (آریا)


 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید