|
|
سليمان حكاكيان زندگيهيلِل يكي از بزرگترين دانشمندان و معروفترين تَناها (مُرَوجان اوليه تعاليم شفاهي تورا) است كه حدود دو هزار سال پيش مي زيست. لقب «هَزاقِن» (سالخورده يا شيخ) كه به او داده شده، به كساني گفته مي شود كه در جامعه مقام والايي داشته و سرپرست قوم يا عضو مجمع عالي ديوان شرع (سَنْهِدْرين) بودند. هيلل در بابِل متولد شده بود و از اين رو به او لقب «بابلي» نيز داده اند. وي از آنجا به بيت المقدس رفت و در محضر دانشمنداني چون شِمَعْيا و اَوْطَلْيوُن به كسب علوم ديني مشغول شد و با وجود فقر مالي از تلاش براي آموختن تـورا دست نكشيد. او روزها هيزم شكني مي كرد و از پول كمي كه از اين راه به دست مي آورد، مقداري را صرف مخارج زندگي كرده، بقيه را براي شهريه آموزشگاه علوم ديني (بِت ميدراش) مي پرداخت. وي با تلاش خود و به ياري استادانش به فراگيري تـورا پرداخت و سرانجام دانشمند بزرگي شد كه حتي به مقام رياست سنهدرين (ناسي) دست يافت. هيلل مدت چهل سال اين سمت را برعهده داشت و شاگردان بسياري تربيت كرد كه بيشتر آنها به درجات عالي مذهبي دست يافتند. او در صد و بيست سالگي رحلت نمود. فعاليتها و آثارهيلل 7 اصل براي تفسير تـورا گردآوري نمود و از نخستين كساني بود كه از آنها براي استخراج هلاخا (دستور صريح شرعي) استفاده كرد. دو نمونه از اين اصول به شرح زير هستند: 1- اصل «سبك و سنگين كردن»: اين اصل براي سنجش و اِستنتاج قانون شرع در موردي سبك با استفاده از حالت سخت تر آن كه در تورا به وضوح ذكر شده است (يا عكس) به كار مي رود. بهطور مثال (درمورد سنجش سبك از سنگين) هنگامي كه به دستور حضرت يوسف، جام نقره اي او را در كيسه آذوقه بينيامين گذاردند و برادران يوسف به اتهام سرقتِ آن بازگردانده شدند، در دفاع از اتهام خود گفتند: ما آن پولي را كه در كيسه هاي آذوقه خود يافته بوديم (كه ارزش زيادي داشت: مورد سنگين) از سرزمين كِنَعَنْ بازگردانديم، پس چطور ممكن است به سبب يك جام نقره (كه ارزش چنداني ندارد: مورد سبك) دست به دزدي بزنيم؟
در مورد سنجش «حكم سنگين از سبك» در تورا دستوري است كه اگر به گاو يا الاغ دشمنت برخوردي كه راه را گم كرده است، آن را (به صاحبش) بازگردان. وقتي تورا درباره حيوانات دشمن (مورد سبك) چنين دستوري مي دهد، روشن است كه اگر آن حيوان مال دوست ما باشد (مورد سنگين) به طريق اولي، بايد آن را به وي برگردانيم. 2- اصل «ساختن اصل از يك جمله»: يعني مطلبي كه دربارة موضوع خاصي گفته شده است پايه و اساس مي گردد تا بهطور منطقي، موارد مشابه ديگري را نتيجه بگيريم. براي نمونه، دستوري از تورا است كه «اگر به تاكستان رفيقت آمدي، (مي تواني) به ميل خود (تا حد) سير شدن از انگورهاي آن بخوري». در مورد اين آيه در تلمود آمده: «وقتي كارگر مُجاز است كه از ميوه تاكستان بخورد، از كجا بدانيم كه ديگر ميوه ها نيز خوردنشان براي كارگران (در حين كار) مجاز است و پاسخ مي دهد از كلمه «تاكستان». همان طور كه تاك از زمين مي رويد و كارگر از ثمره اش مي خورد، هر ميوه ديگري كه مثل تاك از زمين برويد، ميوه اش براي كارگر مجاز است». لازم به توضيح است كه اين نتيجه گيريها و استدلالهاي فقهي تنها در حد صلاحيت علماي ديني است. در دوران رياست هيلل در سنهدرين، تحولاتي در فعاليتهاي مذهبي يهوديان به شرح زير پديد آمدند: 1- حذف زوگوُت (زوجها): زوجها، جمع دو نفره دانشمندان علوم ديني و مسوؤل تشريح قوانين تـوراي شفاهي براي جامعه بودند كه اولي، رهبر و دومي در رأس مجمع شرعي قرار مي گرفت. آنها اين قوانين را براي دانشجويان و جانشينان خود توضيح مي دادند كه اين تعاليم، سينه به سينه به افراد ديگر و به نسلهاي بعدي منتقل مي شد. از دوران هيلل، فعاليت زوجها قطع شد و هيلل و همكار او «شماي» را از آخرين آنها دانسته اند. ديري نپاييد كه اين تعاليم شفاهي با عنوان «ميشنا» و در زمان ربي يهودا هناسي تدوين شد. 2- سلسله اي از فرزندان هيلل ايجاد شد كه تا مدت چهارصد سال، رهبري مذهبي يهوديان را بر عهده داشتند. 3- شروع تفسير مفاهيم تـورا جهت روشن شدن نكات پيچيده آن براي عامه مردم كه مقدمات تهيه ميشنا هم در اين دوره فراهم شد. هيلل و شَمايشماي نيز مانند هيلل از علماي بزرگ مذهبي دوره خود و همكار او بود. اين دو دانشمند در اندك مواردي از جزئيات احكام شرعي و برداشت از مفاهيم اجرايي ديني اختلاف سليقه داشتند. آنها پايه گذار دو مكتب متمايز به نامهاي بِت هيلل و بِت شماي بودند. پيروان اين دو مكتب نيز در موارد فرعي دين با يكديگر اختلاف نظر داشتند و علماي يهود با در نظر گرفتن كليه بحثهاي ايشان در بيشتر موارد، نظريات بت هيلل را پذيرفته اند، هر چند كه بت شماي هم هرگز كلامي برخلاف اصول ديني بيان نكرده اند. از دلايل مهم پذيرش انديشه هاي هيلل را مي توان تسلط و بينش وسيع او در زمينه هاي اخلاقي و مذهبي، اعتدال در قوانين عرفي و در نظر گرفتن مقتضيات زمان دانست. خصلت و رفتار هيللهيلل مردي بسيار ساده، فروتن، شكيبا و طرفدار صلح و دوستي بود. روزي مردي كافر نزد او آمد و خواستار آن شد كه همه تاليم تـورا را در حالي كه روي يك پا ايساده است، فراگيرد. هيلل با خونسردي و مهرباني به او گفت: «رفتاري را كه نسبت به خودت نمي پسندي، براي همنوعت نيز انجام نده». اين جمله چكيده تعاليم تـورا است و مطالب ديگر، توضيح همين جمله است كه مي تواني آنها را مطالعه كني. اين پاسخ چنان تأثير عميقي بر وي نهاد كه ايمان به خداي واحد در زندگي اش جاي گرفت. گوشه اي از تعاليم اخلاقي هيلل به شرح زير است : - كسي كه بخواهد نام خود را بزرگ نمايد، آن را از بين مي برد. - فردي كه به معلومات خود نمي افزايد، آنچه تاكنون آموخته است، از دست مي دهد. - كسي كه علوم ارزشمندي را فرا گرفته است، اما حاضر به انتقال آن به ديگران جهت بهره مند شدن از آن علوم نباشد، سزاوار كيفر است. - كسي كه از علوم ديني براي منافع شخصي خود سوءاستفاده كند، مجازات الهي در انتظار اوست. هيلل به پاداش و مجازات الهي اعتقاد راسخي داشت. او روزي جمجمه اي را ديد كه بر آب شناور است. به آن رو كرد و گفت: «تو چه كسي را غرق كردي كه اكنون غرق شده اي؟ و كساني كه تو را غرق كرده اند نيز روزي غرق خواهند شد» فرهنگ و بينش يهود – سال اول نظام جديد آموزش متوسطه
|
|