انجمن کلیمیان تهران
   

من بی شعورم

   

 

دوریتا معلمی
کارشناس ارشد روانشناسی
تابستان 1396


 

 

معرفی کتاب بی شعوریدر طی این چند سالی که با دنیای روانشناسی آشنا شده و به مطالعه در این زمینه پرداخته‌ام شاید بتوانم بگویم که یکی از گویاترین کتاب‌هایی که در این حیطه دیده‌ام کتاب «بی‌شعوری» از «خاویر کرمنت» با ترجمه «محمود فرجامی» بوده که گرچه نزدیک به دو دهه از نوشتن کتاب می‌گذرد ولی در کشور ما ظرف مدت کوتاهی پس از چاپ اولیه به چاپ بیستم رسیده است.
نویسنده در این کتاب ویژگی‌های افرادی را که به‌نوعی دچار اختلال شخصیتی هستند به زیبایی هرچه تمامتر توصیف کرده بدون آنکه هیچگونه برچسب تشخیصی بزند. وی همچنین در نوشتن مطالب (و البته مترجم هم در ترجمه آن) جانب طنازی اختیار کرده که این طنازی در کنار شیوه‌ی گاه بی‌ادبانه‌اش برای برخی از خوانندگان موجب کاهش و برای برخی دیگر موجب افزایش تلخی محتوای مطالب می‌شود.
در هر حال مطالعه این کتاب به ما کمک می-کند تا افراد «بی‌شعور» در اطرافمان را خیلی سریع شناسایی کنیم. هر چند نویسنده در بسیاری از موارد به شکلی طنازانه و ماهرانه از زیر بار اینکه چگونه با این دسته افراد رفتار کنیم جا خالی می-دهد، ولی حداقل متوجه می‌شویم که در زندگی با چه فردی طرف هستیم و از آن مهم‌تر اینکه خود را محک زده و دریابیم که آیا خودمان «بی‌شعور» هستیم یا خیر؛ پیش از آنکه زندگی با نواختن سیلی سختی به صورتمان ما را آگاه کند.
کرمنت معتقد است که «بی‌شعوری» یک نوع خصوصیت اخلاقی بد نیست بلکه بیماری و یک اعتیاد است. او «بی‌شعوری» را رفتاری وقیحانه و نفرت‌انگیز تعریف می‌کند و از نظر او فرد
«بی‌شعور» کسی است که این رفتار را بصورت کاملا ارادی و عمدی انجام داده و از ایجاد اختلال در کارها و رساندن آزار به دیگران قلبا خوشحال است. وی در اعتراض به این نامگذاری این‌گونه پاسخ می‌دهد: «بی شعورها پررو، نفرت انگیز، ترسناک و متکبرند و باید اسمی رویشان باشد که دست کم کمی به خود بیاوردشان».
وی همچنین معتقد است که هر آدمی صرف نظر از میزان ثروت و تحصیلات وهوش و فارغ از سن و جنسیتی که دارد ممکن است «بی‌شعــور» باشد حتی اگر روانشناس، وکیل، پزشک و یا واعظ مذهبی باشد.
کرمنت بیش از آنکه به توصیف واژه «بی‌شعوری» بپردازد بیشتر ویژگی‌های افراد «بی‌شعور» را توصیف می‌کند تا بدین‌وسیله شناسایی آنها آسان‌تر شود.
از جمله ویژگی‌هایی که کرمنت بر می‌شمارد می‌توان به رفتار تهاجمی، اخلاق قلدرمآبانه، گردن کلفتی، ترساندن دیگران، حقه سوار کردن و در مواقع ضروری جیغ کشیدن و لگد زدن اشاره کرد. او «بی‌شعور» ها را حسودانی می‌داند که در پس ظاهر ملایمشان مانند دیگی در حال جوشیدند و با غیبت و بدگویی با آبرو و حیثیت افراد بازی
می‌کنند، هنگامی که به آنها بابت رفتارشان تذکر داده شود بلافاصله همه چیز را انکار کرده و دیگران را متهم به دسیسه چینی و توطئه بر علیه خودشان می‌کنند و بدین ترتیب کم کم از جامعه و اطرافیان طرد می‌شوند.
کرمنت بر این باور است که همه «بی‌شعور»ها قواعد نانوشته‌ی مشترکی برای خود دارند. ازجمله:

- «تمام مشکلات را دیگران بوجود آورده اند. پس یکی را پیدا کن که تقصیرها را به گردنش بیندازی.
- کم نیاور. هر چقدر جرمت بزرگ‌تر است باید پررویی‌ات هم بیشتر باشد.
- تمام قوانین برای این بوجود آمده‌اند که نقض شوند اما فقط من این حق را دارم. اگر کس دیگری انجام داد ، دودمانش را به باد می‌دهم.
وی در قسمت دیگری از کتاب فهرستی از ویژگی های این افراد را ارایه کرده، از جمله:
- دخالت در امور دیگران.
- ناراحتی از اینکه دیگران به فکر خودشان باشند.
- نارضایتی از انجام وظایف.
- شادمانی از مشکلات دیگران.
- داشتن حالت تهاجمی.
- کولی بازی.
- زبان نیشدار.
- توجیه و دلیل تراشی.
- تملق و چاپلوسی.
- اطمینان طلبی از اینکه مبادا آدم معمولی محسوب شوند.
- اعتقاد به اینکه همه به‌غیر از خودشان باید از قوانین پیروی کنند.
- علاقه شدید به مورد ستایش قرار گرفتن.
- علاقه شدید به اینکه دوستانشان و دشمنانشان چکار می کنند.
- اعتقاد به اینکه خودشان کامل و بدون نقص هستند.
- پوزخند و ریشخند و استهزا بجای شوخ طبعی.
- عدم توانایی در شاد بودن و یا شاد کردن دیگران.
- ترساندن دیگران.
- عیب جویی و تخریب دیگران.
- تحریف واقعیات.
- عشق شدید به داشتن چیزهایی که مال خودشان نیست مانند قدرت و شهرت.

وی همچنین آنها را عیب جو، خود نما، دسیسه چین و غیر قابل اطمینان معرفی می‌کند و بر این باور است که برای حفظ خودشان، برای تخریب دیگران و تحریف واقعیات دروغ می‌گویند و جالب آنکه در همان حال ادعای تعهد و صداقت دارند.
کرمنت معتقد است که «بی‌شعور»ها ویژگی‌های مثبت زیادی نیز دارند. به عنوان مثال:

- شنونده‌های بسیار خوبی هستند البته به این دلیل که از این طریق به نقطه ضعف گوینده پی برده و در فرصت مناسب از آن استفاده کنند.
- بسیار موشکاف و تیزبین هستند و بدین وسیله می‌توانند از انجام کارهایی که به نظر همه بدون اشکال و حتی پسندیده است ایراد بگیرند.
- آنها شریک‌های بسیار خوبی هستند و حاضرند
بدبختی‌ها و تقصیرات و اضطراب‌هایشان را به شما داده و در عوض توجه و دوستی و مهربانی از شما بگیرند!!!

او در کتابش، «بی‌شعوری» را از جهات مختلف طبقه‌بندی و از جمله از نظر «شدت»، «بی شعورها» را به چهار دسته تقسیم کرده: بی‌شعور تمام عیار، بی‌شعور گه‌گیر( گاه به گاه)، بی‌شعورهای آب زیر کاه خوشرو و بی‌شعورهای آب زیر کاه ترشرو. و البته برای تشخیص هرکدام با زیبایی و شوخ طبعی هر چه تمام‌تر مثال‌هایی بیسیارگویا آورده است.
کرمنت دسته‌بندی دیگری نیز از «بی‌شعورها» ارایه کرده که به اختصار در ذیل می‌آید:

- بی‌شعورهای اجتماعی: که پشت آداب و رسوم اجتماعی پنهان می‌شوند و از آنجا که ممکن است از نزدیکان و عزیزان ما باشند شناسایی‌شان بسیار سخت است.
- بی‌شعورهای تجاری: که عاشق پول، قدرت، رقابت و برتری طلبی‌اند.
- بی‌شعورهای مدنی: که حتما باید در اعتراضات شرکت کنند بدون آنکه علت اعتراض مهم باشد.
- بی‌شعورهای مقدس مآب: که به نام دین و مذهب مرتکب هر عملی می‌شوند.
- بی‌شعورهای بیچاره: که به دلیل کمبودهای عاطفی-شان، در نقش یک فرد مظلوم و قربانی همیشه از بقیه گلایه‌مند و متوقع هستند.
و انواع دیگر که همه را با همان شیوه جذاب نگارشش توضیح می‌دهد، به شکلی که پس از خواندن این قسمت با دیدی بسیار متفاوت به اطرافیانتان خواهید نگریست ( البته با چشمی گریان و در عین حال خندان و متعجب!!!!).
کرمنت انواع بی‌شعوری را که در مقیاس
وسیع‌تر و بصورت اجتماعی وجود دارند از نــــظر
دور نداشته و آنها را اینگونه تقسیم‌بندی می‌کند:

- بخش دولتی با نشانه‌هایی مانند کاغذ بازی، مقررات و جنون جلسه.
- بخش تجاری که حرص و آز، رقابت، جاه طلبی و وظیفه‌نشناسی اجتماعی را از نشانه‌های آن می‌داند.
- بخش نظام آموزشی که هدف اصلی خود را (آموختن خواندن و نوشتن و فکر کردن) گم کرده ‌است.
- بخش رسانه که با بردن آبرو و اعتبار افراد قدرتمند و معتبر و البته حسادت برانگیز، تسویه حساب، قدرت نمایی و
عقده‌گشایی می‌کند.

کرمنت معتقد است که «بی‌شعوری» یک بیماری است از نوع «واگیردار» و «مسری» که برای درمان آن کاری از دست دیگران برنمی‌آید مگر آنکه خود فرد «بی‌شعوری‌اش» را بپذیرد و بخواهد که درمان شود. بنابراین در دو فصل آخر به توضیح پیرامون مراحل درمان پرداخته و در اینجا نیز در عین در نظر گرفتن جنبه‌های علمی موضوع، جانب طنز را رها نکرده و به زیبایی «بی شعوره‌» را تشویق به درمان می‌کند.
کار جالب دیگر کرمنت در کتابش این است
که در پایان هر فصل با شوخ‌طبعی خاص خود
پرسش‌هایی مطرح کرده تا بدین‌وسیله خود را بسنجیم و ببینیم که آیا یک «بی شعور» هستیم؟
این کتاب را بخوانید.

 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید