دکتر شرمین روبن زاده
پاییز 96
«سوگ» عنوان اثری مشترک از «علیرضا عابدین»، « شرمین روبن
زاده» و« دل آرام صالحی» است که در مهرماه 96 به همت نشر
«قطره» با موضوع اندوه درمانی در 92 صفحه چاپ شده است.
در
زندگی انسان دگرگونیهای ژرف در دورههای مختلف بهوقوع میپیوندد. گاه زندگی
وقایعی را پیش روی ما قرار میدهد که انتظار آن را نداریم. به دنیا آمدن و از دنیا
رفتن جزیی از این دگرگونیهای اساسی است. چگونگی روبرو شدن با این وقایع زندگی
انسان را جهت و معنا می-دهند. مرگ عزیزی که دوستش داری واژه سهمگینی است که بر روح
انسان زخم عمیقی بر جای میگذارد. فرآیند روبرو شدن با مرگ عزیزی که دوستش داری
میتواند انسان را مقهور و مغلوب سرنوشت کند، چرا که مرگ نقطه پوچی و سکوت است.
جایی که انسان قدرتی برای بازگرداندن عزیزش ندارد، شهامت عظیمی لازم است تا انسان
با واقعه سهمگین مرگ دست و پنجه نرم کند. این موضوع یک حقیقت غیر قابل انکار است که
زخم ناشی از مرگ هرگز از روان انسان پاک نمیشود اما راههایی برای ترمیم آن وجود
دارد.
بار زندگی بر دوش افراد داغدیده سنگینی میکند....
«... با تو زندگیام را ساختم، عشق را آموختم و بــا تو به روابطم و به زندگیام
عمق دادم.... بی تو زندگی زندانی بزرگ است... فضای خانه و شاید بهتر بگویم فضای
زندگی سرد است. خون در رگهایم منجمد شده است. جهان بی معنا است. بی تو دلم
میخواهد نباشم.. در این فضای سرد و خالی قدم در اتاق سرد درمان گذاشتهام. اتاقی
که در آن کسی بود که میخواست به داستان ناتمام من و تو گوش فرا دهد. راستش حوصله
چندانی برای بازگویی داستانمان به یک غریبه نداشتم. ولی او متفاوت از دیگران با
اندوه من بود. نه به مانند دیگران قضاوتم میکرد و نه دلداری در کار بود. او به
سکوت وجودم و به تهی شدن درونم گوش
میکرد و به من کمک میکرد برای رابطهمان معنای جدیدی پیدا کنم... او به من کمک
میکرد در این شبهای سرد خاطراتمان دوباره زنده شود و راهی برای بودن با خاطراتمان
پیدا کنم... او به من آموخت گرچه جسمت نیست ولی رابطه من و تو در جسم تو نیست، در
خاطراتمان و در یادمان است... خون در رگهایم کم کم جاری شد و اکنون بی جسم تو ولی
با یاد تو به راهمان ادامه میدهم... راهی که با هم ساختیم را ناتمام نخواهم
گذاشت...»
سوگدرمانی شاخهای از روانشناسی بالینی است. این درمان به افراد داغدیده کمک
میکند تا با احساسات دردناک مرتبط با فقدان یک عزیز بهتر کنار بیایند. گرچه سوگ
درمانی همواره جنبهای از کارهای روانشناسان بالینی را تشکیل میداده است، اما از
سال 1370 توجه متخصصان بهداشت بهطور خاص به موضوعات مربوط به فقدان و سوگواری جلب
شد. در سایه همین اقدامات، کمکم موضوع سوگ، بهعنوان یک مقوله مجزا صورتبندی شد.
یکی از تکنیکهای موثر در سوگ درمانی، استعاره است، فنی كه با هدف انگيختن صحبت و
گفتوگو در مراجعيني با موضوعات دشوار درماني، افزايش اتحاد درماني و رشد بينش در
مراجع استفاده میشود. شندرماني نیز نوعی درمان استعارهای و فرافکن است. در این
روش از استعارههاي بصري بهره میجویند تا راهکارهای سودمند به منظور شناسایی
احساسات، تجربیات و معنای فقدان یافت شود.
سوگدرمانی چگونه زندگی درونی فرد، نگرشها، ارزشها و ادراکات و دنیای بیرونی فرد
را دستخوش تحول میکند؟ در تئوریهای درمان این نکته است که خود نه تنها از عوامل
فردی بلکه از عوامل جمعی نیز تأثیر میپذیرد. بنابراین نه تنها شناسایی عوامل فردی
و نوع زندگی شخص از اهمیت اساسی برخوردار است ، بلکه عوامل جمعی مانند فرهنگ نیز به
دلیل تأثیر برروی عوامل درونی بسیار حائز اهمیت میباشد. مجموع این عوامل نقش
عمدهای در شکلگیری درمان ایفا میکنند. چالش جهتگیری روانشناختی در فرهنگهای
مختلف یکی از دغدغه های اصلی متخصصان بالینی است و ایران نیز از این قائده مستثنی
نیست. اشاره متخصصان به عدم جهتگیری روانشناختی مناسب در جامعه ایران در تحقیقات
مختلف دیده شده است.
در کتاب سوگ تلاش شده است درمان سوگ به شکلی بومی در قالب داستان ارائه شود. این
کتاب به داستان زندگی پنج نفر میپردازد. آدمهایی که زمان در یک نقطه با از دست
دادن عزیزی در روانشان متوقف شده است و با راههای درمان، قلبشان بار دیگر به تپش
افتاده است. این کتاب مبتنی بر پروژه تحقیقاتی پروتوکل شن درمانی که با نوجوانان
داغدیده در دانشگاه شهید بهشتی انجام شده بود به نگارش در آمده است و روشی علمی
مبتنی بر رویکرد روان پویشی است. مُراجع با کمک جعبه شن به بازآفرینی الگوی زندگی
خود و احساساتش میپردازد و تغییرات حاصل از فرآیند درمان در سطوح مختلف مورد
ارزیابی قرار میگیرد. در فرآیند درمان، درمانگر به کاوش احساسات و شناخت فرد
میپردازد و نتیجتا جهان درونی افراد را دستخوش تحول میکند.
|