انجمن کلیمیان تهران
   

ازدواج آگاهانه

   

 

الهام مودب
مترجم زبان انگلیسی

زمستان 98

 

با توجه به مشکلاتی که در حوزه‌ی ازدواج و متأسفانه طلاق در جامعه‌ی کنونی ما وجود دارد گفت و گویی با دکتر سیامک مره صدق، رئیس (وقت) کمیته حل اختلاف و حاخام دکتر یونس حمامی لاله زار عضو کمیته حل اختلاف انجمن کلیمیان تهران انجام شده است که توجه خوانندگان عزیز را به آن جلب می‌کنیم.


• زوج‌هایی که به کمیته حل اختلاف انجمن کلیمیان تهران مراجعه می کنند معمولا در چه رده سنی هستند؟
حاخام حمامی: معمولا دو طیف‌اند. اول آن‌هایی که تازه ازدواج کرده‌اند و دوم کسانی که تقریبا بیش از 15 سال از ازدواج‌شان می‌گذرد.
• علت اصلی اختلافات چیست ؟ چرا نسبت به گذشته اختلافات و درخواست‌های طلاق بیشتر شده است؟
حاخام حمامی:
دلایل متفاوتی دارد. به اصلی‌ترین‌ها اشاره می‌کنم. دخالت خانواده‌ها گاهی از حد و اندازه فراتر می‌رود و به امر و نهی منتهی می‌شود. آنها از جزیی‌ترین تصمیم‌گیری‌های زندگی مانند لباس پوشیدن تا طرز رفتار با همسر و زمان بچه‌دار شدن نظر می‌دهند. گاهی بعضی خانواده‌ها قبل از ازدواج قول‌هایی می‌دهند که اجرا نمی-کنند یا اصلا صحت نداشته است. اختلافات فرهنگی و رسوم مختلف بین شهرها یکی از دلایل است. برای مثال یک مورد برای یک خانواده توهین حساب می‌شود ولی در خانواده‌ای دیگر عادی است .
دکتر مره‌صدق: مهم‌ترین مشکلات خانواده‌ها، گذار از سنت به مدرنیسم و عدم تعادل تفکر سنتی با مدرن است. ما ملاک سنتی را از دست داده‌ایم، ولی با ملاک مدرن هم مطابقت نداریم. مرد مانند خانواده سنتی می‌خواهد قدرت مطلق خانواده باشد. از همسرش انتظار حرف شنوی و رسیدگی به خانواده و بچه‌ها را دارد. از طرفی توقع دارد همسر مانند خانواده مدرن در مسائل مالی و خارجی مشارکت داشته و با او سختی‌ها و مشکلات خارج از خانواده را تحمل کند. خانم دوست دارد مانند تفکر سنتی در مسائل داخلی خانواده حرف اول و آخر را بزند، ولی مسئولیت مشکلات خارج از خانواده را نداشته باشد و در مسائل مالی مشارکت نکند. اساس خانواده مدرن زن و شوهر (و نه والدین ،خواهران و برادران) است. در تفکر مدرن خود زوج باید تصمیم‌گیرنده باشند و برای زندگی‌شان خط مشی تعیین کنند نه والدین. از طرفی برخی جوانان استقلال فکری یا استقلال مالی ندارند. در حالی که یک شرط ازدواج استقلال مالی است. یکی از مشکلات بعد از بچه‌دار شدن ظاهر می‌شود. در زندگی مدرن فرزندان عزیزند، چون حاصل زندگی مشترکند. اما در زندگی سنتی زوج برای بچه-دار شدن ازدواج می‌کند. مرد به همسر علاقه دارد و توجه می‌کند چون مادر فرزندانش است نه همسر و نقش اصلی در رابطه بچه‌ها هستند نه همسر. به هر حال پدر و مادر نباید خود را قربانی بچه‌ها کنند.
• وجود گروه‌هایی با میزان پایبندی مختلف مذهبی در جامعه در بروز اختلافات چیست؟
حاخام حمامی:
مذهب سخت‌ترین لایه فرهنگ جامعه
و کم‌تر قابل انعطاف است. با توجه به مشکل محدویت انتخاب باید افراد از ابتدا در مورد مسایل مهم و اساسی دینی مانند کشروت، طهارت خانواده، رعایت شبات (احکام شنبه) به یک توافق و چهارچوب کلی برسند. وقتی دو طرف از نظر میزان التزام مذهبی هم طراز نیستند، در سایر موارد به توافق می‌رسند و به هم علاقمند می‌شوند. فکر می‌کنند که مسایل مذهبی قابل حل است و می‌توانند با هم کنار بیایند. لذا دوران نامزدی به خوبی طی می‌شود ولی بعد از ازدواج مشکلات اساسی دینی بروز می‌کند.
• در صورتی که جدایی آخرین راه باشد، زوج‌ها چگونه می‌توانند برخورد مسئولانه داشته باشند؟
حاخام حمامی:
تا حد امکان باید با مصالحه، ریش سفیدی و مشاوره‌های تخصصی زوج‌ها را به هم نزدیک و از طلاق جلوگیری کرد. اما گاه این راهکارها غیر ممکن است و چاره‌ای جز جدایی نیست. طلاق مذموم نیست و در تورات پذیرفته شده است. برای طلاق مسئولانه بهترین همکاری، دست برداشتن از لجبازی و اذیت کردن یکدیگر است. گاهی افراد به خوبی می‌دانند که ادامه آن زندگی به خودشان، همسر و فرزندان آسیب می‌زند و مخرب است، اما متأسفانه به صرف لجبازی نه جدا می‌شوند و نه به زندگی ادامه می دهند. بعضی‌ها نیز جرات جدایی را ندارند. برای هر کار درستی، شجاعت لازم است.
دکتر مره صدق: جامعه‌ای که آمار طلاق در آن صفر باشد ایده‌آل است، ولی به نظر من همیشه خوب نیست. ادامه هر زندگی دلیل خوشبختی نیست. در جامعه‌ای که طلاق نیست عده ای قربانی می‌شوند. بعضی زوج‌ها با هم زیر یک سقف زندگی می‌کنند، اما در عمل بین‌شان طلاق عاطفی رخ داده است. از نظر علمی ثابت شده که زندگی با آرامش و با یک والد، بهتر از زندگی با دو والدی است کـــه
همیشه با هم دعوا دارند و به هم بی‌احترامی می‌کنند.
گاهی هر دو زوج خوب‌اند، ولی با هم سازگار نیستند. ساختار فکری‌شان با هم کاملا متفاوت است. ازدواجی که با صداقت و مسئولیت شروع شود، با صداقت و مسئولیت هم خاتمه پیدا می‌کند. اسنادی وجود دارد که 100 سال پیش در برخی شهرستان‌ها بر اساس فقه بنابر اصرار خانواده دختر، حاخام وقت در سند ازدواج مهریه عندالمطالبه را قید می‌کرد. من به سازمان بانوان پیشنهاد دادم که با بت دین صحبت کنند تا در چهارچوب فقه خانم-ها در مورد شرایط ضمن عقد حق مالکیت مشترک را به دست آورند تا بتوانند نتیجه بگیرند. ما هم پیگیری می‌کنیم. در جامعه اکثریت (مسلمان) مهر عندالمطالبه و اهرم فشاری برای طلاق است. ولی برای ما کلیمیان این امکان نیست. اهرم مالکیت مشترک شاید به خانم‌ها برای جدایی کمک کند. اگر در کشورهای دیگر راهش را پیدا کردند ما هم پیدا می‌کنیم.
• مهم‌ترین باورهای سمی و مخرب درباره ازدواج کدام است؟
حاخام حمامی:
بزرگ‌ترین اشتباه، تاکید صرف بر سن شناسنامه‌ای برای ازدواج است. خانواده‌ها وقتی فرزندان-شان به سن خاصی می‌رسند، انتطار دارند دختر هرچه زودتر به خواستگارش جواب مثبت دهد و به دنبال همسر مناسب برای پسرشان هستند. فرزندان باید از نظر روانی و اجتماعی به بلوغ لازم برای ازدواج رسیده باشند و توانایی اداره زندگی مشترک را داشته باشند.
دکتر مره‌صدق: متاسفانه مادری اجازه نمی‌داد دخترش دکترا بگیرد. چون نگران بود او با فردی با تحصیلات پایین‌تر ازدواج نکند. متأسفانه گاهی به دختران القا می‌شود که کالاهایی‌اند که در ویترین قرار گرفته و در معرض فروش‌اند. تنها شانس‌شان برای خوشبختی آن است یک مشتری خوب پشت ویترین آنها را بپسندد. این شدیداً توهین به شخصیت انسانی همه زنان ما است. ما باید به زنان به عنوان یک انسان، موجود کامل و مستقل احترام بگذاریم. آنان برای ادامه حیات به مردان نیاز ندارند. می‌توانند روی پای خودشان بایستند و مستقل باشند. استقلال مالی داشته باشند و به اقتصاد خانواده کمک کنند. ما باید دختران و پسران را برای زندگی کردن تربیت کنیم نه برای ازدواج. ازدواج بخش خیلی مهمی از زندگی است نه همه‌ی آن. برای فرار از تنهایی نباید با هر کسی ازدواج کرد.
• با توجه به مشاهدات‌تان چه باید و نبایدهایی را قبل از ازدواج پیشنهاد می کنید؟
دکتر مره‌صدق:
اگر فکر می‌کنید طرف مقابل ۶۰ درصد خوب است و۴۰ درصد دیگر هم پس از ازدواج درست می‌شود، با این باور وارد زندگی نشوید. متأسفانه این ۴۰ درصد و نقاط ضعف نه تنها تغییر نمی‌کند بلکه در زندگی مشترک شدت پیدا می‌کند.
دوران نامزدی، دوران آشنایی، شناخت و کنکاش مسایل مهم یکدیگر است. باید کاملا از نظر فکری و رفتاری همدیگر را شناخت و چشم‌ها را باز کرد. بدترین سم برای هر رابطه انسانی به ویژه ازدواج، دروغ است. از دست دادن فردی در دوران نامزدی، بهتر از آن است که یک عمر با تاثیرات منفی و مخرب دروغ زندگی کرد.
• توصیه‌تان برای جوانان و خانواده‌ها برای ازدواج آگاهانه چیست؟
حاخام حمامی:
آن چیزهایی که در خانواده یاد گرفتیم برای زندگی امروز کافی نیست. باید علم روز را یاد گرفت. پدر و مادر به دلیل علاقه به فرزندان معمولا مشاوران خوبی نیستند. ممکن است حق را به فرزند بدهند و صلاح او را در نظر نگیرند. شاید نظر آنان برای 30 سال پیش خوب بود ولی برای امروز کار آمد نیست. دوستی و دوران نامزدی کمک کننده است. جوانان فقط با تجربه زندگی با والدین، وارد زندگی مشترک می‌شوند ولی در زیر یک سقف با زندگی واقعی روبرو می‌شوند. همان طوری که برای موفقیت در هر زمینه‌ای، اطلاعات، تجربه و تخصص لازم است در این زمینه نیز به مطالعه و مشاوره نیاز است. با کسانی که اطلاعات یا تخصص دارند، مانند مشاور یا فرد مطلع مذهبی مشورت کنند.
دکتر مره صدق: زوج‌ها مشکلات‌شان را خودشان حل کنند. اگر فرزندان برای گلایه از همسر به والدین مراجعه ‌کردند، آن‌ها دخالت و حمایت نکنند، لکه بگویند «خودتان مشکل‌تان را حل کنید». اگر نتوانستند به مشاور یا روانشناس توانمند مراجعه کنند. والدین بدترین مشاور در زمینه ازدواج هستند. ( ادامه دارد)

 

پیرو مقاله ازدواج آگاهانه در بالا، گفتگویی مفصل با دکتر ژاله افشاری منفرد و دوریتا معلمی در همین حیطه انجام شده که به طور قطع برای جامعه‌ی امروز ما بسیار ضروری است. ژاله افشاری منفرد دارای دکترای روانشناسی بالینی از هند است و در زمینه‌ی روان درمانی تحلیلی فعالیت می‌کند. دوریتا معلمی نیز کارشناس ارشد روانشناسی است و در حیطه مشاوره‌ی قبل و بعد از ازدواج فعالیت دارد.



* با تشکر از حضور شما عزیزان به عنوان اولین سؤال
شخصیت سالمی که می‌خواهد ازدواج آگاهانه داشته باشد دارای چه ویژگی‌هایی باید باشد؟
دکتر افشاری منفرد : از انسان انتظار می‌رود که برای هر تصمیم‌گیری نه فقط ازدواج. رفتارش در حد لازم. با آگاهی و دانش باشد. البته انتخاب شغل و همسر و ازدواج مهم‌ترین تصمیم‌گیری آینده است. یکی از کنش‌های شخصیت سالم آگاهی می‌باشد. دیگر ویژگی‌ها عبارتند از پختگی، انتفاد پذیری، مسئولیت‌پذیری و داشتن ظرفیت بالا برای پذیرش مسئولیت‌های جدید، قوی بودن، داشتن بینش و اراده عمل. اگر ده ویژگی ضروری برای شخصیت سالم در نظر بگیریم فرد باید 8 ویژگی را برای ازدواج آگاهانه داشته باشد. برخی مدعی‌اند که به پختگی و بالندگی رسیده‌اند و می‌توانند همسر آینده خود را انتخاب کنند. اساسا افراد پخته‌تر و آگاه‌تر از من باید صلاحیت‌ام را برای ازدواج تایید کنند. به همین دلیل ضرورت مشاوره پیش از ازدواج در همه دنیا شدت گرفته است. پس آگاهی و شخصیت سالم یک بخش آن است. فرد باید چندین کنش داشته باشد تا شخصیت او را سالم بدانیم. مثلا 70 در صد از مواردی که ذکر کردم فرد باید داشته باشد تا مسئولیت ازدواج را برعهده بگیرد.
معلمی: در واقع افراد باید به بلوغ عاطفی، اجتماعی، عقلی و اقتصادی رسیده باشند. چون ازدواج وصلت بین دو فرد، وصلت دو خانواده و ارتباط با دوستان مشترک است. پس فرد باید بداند چگونه در اجتماع رفتار کند و رفتار مناسب را از نامناسب تشخیص دهد. اصول اجتماعی و اخلاقی و نظم و انضباط را رعایت کند. همکاری داشته و مسئولیت‌پذیر باشند. از نظر اقتصادی، دو نفر با همکاری هم در حد افراد متوسط جامعه درآمد داشته باشند و وابسته به اطرافیان نباشند. از نظر عاطفی احساسات خود را بشناسند و مدیریت کنند. زمان و شیوه مناسب برای بروز و بیان خشم و سایر احساسات خود را بدانند. از نظر عقلی، باید در زمان بحران درست تصمیم بگیرند و آن را مدیریت کنند. منظورم تنها بحران‌های خیلی بزرگ نیست. بلکه خیلی از مسایل برای زوج‌ها می‌تواند یک بحران محسوب شود.
* لطفا به یک نمونه بحران و نحوه مدیریت آن اشاره کنید.
معلمی: هر موردی را چه کوچک و چه بزرگ باید بتوانیم با راهکارهای مناسب و با کمک یکدیگر به درستی حل کنیم. برای مثال می‌خواهیم به سفر برویم پس باید یاد بگیریم در مورد پرداخت هزینه‌ها. انتخاب محل سفر و مدت آن به اشتراک نظر و توافق برسیم.
* آگاهی چگونه بدست می‌آید؟
دکتر افشاری منفرد: در گذشته آگاهی را از پدر و مادر دانا، شعرا، علما، نویسنده‌ها، ریش‌سفیدها، کسانی که کجروی اخلاقی نداشتند. در جامعه امانت‌دار و رازدار بودند می‌گرفتیم. امروزه به‌دلیل تغییر تمدن، دیجیتالی و صنعتی شدن، متفاوت شدن روابط و استقلال بیشتر فرزندان در مقایسه با گذشته و افزایش تفاوت دیدگاه فرزندان با والدین شاید دیگر نیاز به مراجعه به بزرگترها نباشد. از سال 1970 میلادی (1349 شمسی) دانش و علم وارد مشاوره پیش از ازدواج شد تا افراد مشکلات را در خانه مطرح و موضوع را پبش خود نگه ندارند. پس می‌توانند با مراجعه به مشاوری که تخصص دانشگاهی دارد و صلاحیت و سلامت شخصیت او را اساتید بالاتر تایید کرده‌اند، به نتیجه‌ی مطلوب دست یابند.
* رنجش‌ها و آسیب‌های گذشته از خانواده و اطرافیان چگونه در ازدواج تاثیر می‌گذارد و می‌توان آن را شناخت؟
دکتر افشاری منفرد: سوال بسیار مهم و کلیدی را پرسیدید. بنابر تخصص‌ام و تجربیات حرفه‌ای‌ام در زمینه تحلیل تاریخچه زندگی افرد، در عمل و پژوهش ثابت شـده
است که گذشته در زندگی ما تاثیر دارد.
گذشته‌ی ما در همه ارکان زندگی ما از جمله ازدواج وارد می‌شود. اگر به کشمکش‌های زوج‌ها توجه کنید هر یک همسرش را جای والدین‌اش می‌گذارد. فردی که با در دو رنج عمیق کودکی که به درمان آن نپرداخته و نسبت به آن آگاهی که در سوال اول مد نظر شماست نرسیده است، چگونه می‌تواند آثار سورفتارهای کودکی‌اش را در ازدواج مدیریت کند؟ وقتی فردی در کودکی یکی از والدین‌اش او را مسخره و تحقیر کرده محال است در آینده با همسر و فرزندان‌اش این رفتار را تکرار نکند. مگر این که قبل از ازدواج یا اوایل آن به این عقده‌های روانی رسیدگی کرده باشد. هیچوقت گذشته‌مان را بی‌تاثیر از زندگی فعلی ندانیم و آن را انکار نکنیم.
معلمی: شخصیت افراد در حدود سه سالگی شکل
می‌گیرد و تا هفت و هشت سالگی تثبیت می‌شود. بنابراین اگر در این دوران اتفاقات ناگواری رخ دهد و یا زخم‌های عمیق بر عواطف و روان کودک وارد شود. در تمام مراحل زندگی او می‌تواند اثر گذارد باشد. همانطوری که خانم دکتر گفتند این زخم‌ها باعت می‌شود که در هنگام انتخاب همسر، فرد به دنبال کسی باشد که زخم‌ها و رنجش‌های کودکی را التیام ببخشد و نمی‌تواند با آگاهی فرد مناسب را انتخاب کند. در حالی که شاید التیام زخم‌ها نه وظیفه طرف مقابل است و نه آن فرد صلاحیت و آگاهی آن را دارد. برای مثال اگر مادری در دوران کودکی فرزندش با او نامهربان باشد و زمانی که فرزند به محبت عاطفی نیاز دارد از او دوری کند. در کودک خلا عاطفی ایجاد می‌کند. او در بزرگسالی یا از مادر الگوبرداری می‌کند و یاد می‌گیرد سرد و بی‌عاطفه باشد و محبت‌اش را ابراز نکند، یا بدنبال کسی می‌گردد که خلا محبت مادر را پر کند. پس من هم نظر خانم دکتر را تایید می‌کنم که قبل از ازدواج بهتر است زخم‌های عمیق دوران کودکی را درمان کنیم.
مثال دیگر: در خانواده‌ای که نقش والدین برابر نیست. یکی فرمانده یا ظالم و دیگری فرمانبر یا مظلوم است. فرزند از آنان یاد می‌گیرد در زندگی مشترک یا مظلوم و قربانی و تو سری‌خور شود یا مانند والد دیگر. فرمانده و دستور دهنده شود و انتظار دارد همسر همه توقعات او را برآورده کند بدون اینکه خود توقعات همسر را برآورده کند.
* چگونه رنجش‌ها و آسیب‌های گذشته از خانواده و اطرافیان را می‌توان شناخت؟
دکتر افشاری منفرد: ما باید آنقدر پختگی داشته باشیم که خود را بشناسیم. گفتگو درونی ما با خود صمیمانه و نزدیک باشد تا رنجش‌ها را بشناسیم. در غیر این صورت با کمک مشاوران مجرب خود را بشناسیم. ما باید رنجش‌ها، ریشه و علت رفتارهای ناقص خود را بدانیم. در غیر این صورت صلاح نیست ازدواج کنیم. حتی در مورد انتخاب رشته هم معتقدم بعضی‌ها برای جبران رنجش‌ها رشته خاصی را انتخاب می‌کنند. دختر خانم جوانی دوره خلبانی را می‌گذراند که صلاحیت، استعداد و علاقه‌ای به آن ندارد. فقط برای فرار از خانواده، کشور، وجهه اجتماعی برای والدین و فامیل این رشته آن را انتخاب کرده و ناتوانی در تهیه هزینه‌های آن باعث افسردگی‌اش شده است. ملاحظه می‌کنید رنجش‌ها ما را به کجا می‌برد.
معلمی: ما خیلی وقت‌ها به آنچه در درون‌مان می-گذرد و نسبت به رفتارهایمان آگاهی نداریم. در چنین مواقعی روانشناسی که صلاحیت دارد با روش‌های علمی خود می‌تواند مشکلات درونی ما راشناسایی و درمان کند.
* جایگاه عشق و علاقه پیش و بعد از ازدواج کجاست؟
دکتر افشاری منفرد: به‌طور کلی خیلی از جوان‌ها معتقدند که باید عاشق شوند و ازدواج کنند. آنان نظر کارشناسان معتبر را هم قبول نمی‌کنند. اگر فکر کنیم با عشق می‌توانیم خیلی از مسایل آینده را حل و طرف مقابل ر ا عوض کنیم باور غلطی است. یک مقدار احساس مثبت به‌هم داشتن، برای ازدواج لازم است. ولی زوج‌ها باید بر روی نقاط ضعف و قوت هم کار کنند. عشق واقعی طی سال‌ها زندگی مشترک بوجود می‌آید. ضمن احترام به عشق رمانتیک فکر می‌کنم تقریبا برمبنای خیال‌پردازی عاطفی ما است. اگر کسی که شباهت بیشتری با ما دارد انتخاب کنیم۰ احساسات مثبت بیشتری بهم خواهیم داشت. سپس برای کاهش نقاط ضعف و پخته کردن رابطه‌مان کار کنیم. اگر بپذیریم ازدواج کوشش مشترک است. عشق واقعی را طی سال‌ها زندگی مشترک بدست می‌آوریم.
معلمی: لزومی ندارد که دو نفر با عشق برمبنای احساسات و هیجانات خیلی شورانگیز، بیخوابی، تپش قلب، هیجان، انتظار و ... در کنار هم زندگی مشترک را شروع کنند. بلکه قرار است دو نفر در زمان باهم بودن حس خوبی به‌هم داشته باشند و در زمان دوری از هم احساس دلتنگی کنند. همان حس خوب برای ازدواج کافی است. ضمن اینکه ما باید فیزیک و جسم‌مان را هم در اختیار هم قرار دهیم پس حس خوب جنسی هم به یکدیگر داشته باشیم.
* چگونه در دوران آشنایی و نامزدی می‌توان فرد مقابل را شناخت ؟
دکتر افشاری منفرد: باز باید برگردیم و اول از همه خودشناسی و خودآگاهی داشته باشیم. تا فردی نقاط ضعف و قوت خود را نشناسد، نمی‌تواند از طرف مقابل به آگاهی برسد. باید زمان کافی و آزادی نسبی برای شناخت، تفکر، جهان بینی، باور نگرش و احساسات طرف مقابل را داشته باشیم . تا تفکر و احساسات طرف مقابل را نشناسیم،
نمی‌توانیم او را درک کنیم. باید ایده‌ها برای زندگی مشترک که فرمان زندگی را در دست می‌گیرد. علایق، استعداد، سرگرمی، مهارت، ورزش مورد علاقه فرد مقابل و ... را بشناسیم. باید ببینیم تا چند درصد در خود این ویژگی‌ها را داریم و به طرف مقابل نزدیک هستیم.
معلمی: هر چه در یک رابطه شباهت‌ها از نظر اصول اعتقادی، ارزش‌ها و اهداف و آرزوها، سلایق و علایق بیشتر باشد بهتر است. در کنار آن ما باید تفاوت‌های هم را به رسمیت بشناسیم و بپذیریم.
* اگر طرف مقابل ماسک زد و خود واقعی را نشان نداد چگونه می‌توان آن را تشخیص داد؟
دکتر افشاری منفرد: من با نظر شما موافقم جایی که از همه بیشتر دروغ می‌گوییم، ازدواج است. یک مثال از فرهنگ خودمان بزنم. بعضی‌ها می‌گویند من ضعف‌هایم را پنهان می‌کنم. وقتی خرم از پل گذشت نشان می‌دهم. یکبار از خود بپرسیم زندگی با دروغ، ما را به کجا می‌برد. من معتقدم ما به سراشیبی می‌رویم. اگر دچار بیماری وسواس شستشو هستم. در دوران آشنایی آن را کنترل می‌کنم و نمی‌گویم. وقتی طرف مقابل پیشنهاد رفتن به رستوران یا مهمانی را می‌دهد می‌گویم دوست ندارم. در حقیقت به‌دلیل بیماری وسواس به کثیف بودن افرادی که دست‌شان را نمی‌شورند ، پیشنهاد را رد می‌کنم . من بدون درمان بیماری وسواس وارد زندگی مشترک می‌شوم. همسر یک یا دو بار تحمل می‌کند. بهای آن را جه کسی می‌پردازد؟ من بهای آن را می‌پردازم. همسر آینده چه گناهی کرده که باید برای ماسک زدن من زجر طلاق را بکشد؟ اگر خدای نکرده بچه‌ای به‌دنیا بیاید چرا باید فدای دروغگویی من شود؟ اگر یک ثانیه فکر کنیم چرا دروغ می‌گوییم بزرگ‌ترین کاری است که در حق خود می‌کنیم. به راستی عاقبت ازدواج من با این دروغ چه می‌شود؟
از طرفی فرد مقابل چرا دانا و آگاه نیست تا به پنهان کاری پی ببرد و چرا می‌خواهد نادان باشد؟ در دوران نامزدی، خانمی نامزدش می‌گفت من در پارک قاچاقچی‌ها را می‌دیدم ولی مواد نمی‌خریدم. در حالی که پس از ازدواج مشخص شد او مواد را از همانجا تهیه می‌کرد.
معلمی: متاسفانه در زمان ازدواج برخی نقاب بر روی صورت می‌زنند. ولی تجربه نشان داده که این مسئله دورانی دارد. پس از 6 تا 9 ماه نقاب می‌افتد و فرد با واقعیات درونی خود رفتار می‌کند. پس یک راهکار آن است که برای آشنایی زمان بدهیم.
راهکار دوم مقایسه رفتار با گفتار فرد است. برای مثال از کسی می‌پرسیم اگر عصبانی شوی چکار می‌کنی؟ در پاسخ تاکید می‌کند که با گفتگو مشکل را حل می‌کند. ولی در عمل می‌بینید که در هنگام رانندگی و بروز مشکل خارج از کنترل، عصبانی می‌شود . سرش را از پنجره بیرون می-آورد. داد می‌زند. دستش را مرتب روی بوق می‌گذارد یا مرتب گاز و کلاج می‌گیرد. پس این نشان می‌دهد رفتار و گفتار فرد یکسان نیست . پس آنچه که اصالت و اهمیت دارد رفتار طرف مقابل است نه گفتار.
* تفاوت سازش و مدارا و قربانی شدن در رابطه چیست؟
دکتر افشاری منفرد: با مثال توضیح می‌دهم. شما یک خار کوچک به پایتان می‌رود می‌گویید من با همین خار می‌توانم راه بروم. ولی دور از جان شما مار پای شما را می-گزد. آیا با این گزیدگی امکان راه رفتن است؟ درد و ناراحتی عمیق. نه تنها زندگی و آرامش شما را به‌هم می‌زند بلکه تکرار می‌شود. عمق و تکرار درد خاری که به پا می-رود به اندازه مارگزیدگی نیست. پس سازش با درد بستگی به نوع و عمق درد دارد. فرد باید به دانایی برسد که فرق قربانی شدن با درد نسبی را تشخیص دهد. من باید قوه تشخیص داشته باشم تا مظلومیت‌ام را بشناسم. برای مثال در دوران نامزدی 80 درصد زندگی آقا صرف خانواده خودش می‌شود. می‌خواهی با او به کوه و سینما بروی دایم می‌گوید پدرم، مادرم، خواهرم، بچه خواهرم، بیمارستان عموم و مریضی زن عموم. از خود می‌پرسی پس من چی؟ من در این رابطه چه جایگاهی دارم؟ درد این آقا وابستگی است و عمق دردی که به شما داده تنها گذاشتن شما
می‌باشد. طبیعی است که اینجا نمی‌توان سازگاری کرد و باید اعتراض کرد. این رفتار آقا قابل تحلیل و درمان است. برای تفاوت‌گذاری در میزان رنجی که می‌کشید باید به بصیرت برسید که چرا و به چه قیمتی رنج می‌کشید.
* در صورتی که نامزدی افراد به‌هم خورد و هدایا را پس دادند، نظرتان برای آشتی و ازدواج چیست؟
دکتر افشاری منفرد: به‌نظرم به‌هم خوردن نامزدی و آشتی مجدد یک رخداد بسیار مهم و هشدار خیلی خوب است تا افراد آن چه را که در دوران آشنایی و نامزدی جدی نگرفته‌اند بررسی کنند. احساساتی عمل نکنند.
به‌سرعت به رابطه برنگردند و احساس گناه و پشیمانی نکنند. به‌هم فرصت بدهند با مداخله متخصیص آگاه موارد دشواری که ضعف مدیریت داشتند سبب‌شناسی کنند. آبروی اجتماعی و خانواده را در نظر نگیرند. خانمی می‌گوید بارها حلقه نامزدی‌ام را جلوی نامزدم انداختم ولی با دسته گل آمد و آن را دوباره دستم کرده است. پذیرش چنین بازگشتی صلاح نیست.
معلمی: به نظرم از دوران آشنایی مشکل‌تر است ولی تلنگری برای هردو نفر است تا مسایل و مشکلات را پیدا و تجزیه و تحلیل کنند که آیا راهکاری وجود دارد یا خیر. صرفا بخاطر ریش سفیدی سایرین. اصرار خانواده و فشار اجتماعی آشتی نکنند.
* لطفا نظرتان را در مورد رابطه جدید یا ازدواج مجدد بلافاصله پس از طلاق بفرمایید.
دکتر افشاری منفرد: بنابر نظر متخصصان مشاوره طلاق، تا یک سال پس از جدایی، فرد مطلقه نامزد نشود و ازدواج نکند. دلایل انتخاب اول، ضعف‌های خود و طرف مقابل را شناسایی کند. در صورتی که ضعف‌های خود و طرف مقابل را دید چرا چشم‌ها را بست؟ بنابراین ازدواج بلافاصله بعد از طلاق خیلی خطرناک است . ممکن است در ازدواج دوم علیرغم همه نابسامانی‌ها به اصطلاح بسوزد و بسازد. بدلیل جلوگیری از طلاق دوم، همه نقصان‌های ازدواج دوم را تحمل کند. بنا بر تحقیقات، افرادی که
می‌گویند در ازدواج زوج خوشبخت‌تر شده‌اند. بخش‌هایی را هم انکار می‌کنند. چون پاسخگویی به جامعه برای طلاق مجدد، برایشان سخت است. پس باید با احتیاط بیشتری ازدواج مجدد کنند.
معلمی: ما در ازدواج سرمایه‌گذاری عاطفی، روانی و اجتماعی می‌کنیم. ما جوانی‌مان را می‌گذاریم و حتی ممکن است فرزند داشته باشیم . پس بعد از خاتمه چنین رابطه‌ای، بلافاصله ورود به یک رابطه جدید اشتباه است. پس بعد از طلاق لازم است که فرد ابتدا برای ازدواج قبلی یک دوره سوگواری کند، مسایل خود و همسر قبلی را بررسی و نقاط ضعف خود و رابطه را پیدا کند تا دوباره وارد ازدواج اشتباه نشود و نقطه ضعف‌های خود را نیز برطرف کند. بلافاصله پس از طلاق، حتی برای رفع دلتنگی و اندوه رابطه قبلی و فراموش کردن مسایل گذشته، با کسی وارد رابطه جدید نشود در غیر این صورت از چاله در می‌آید و به چاه می‌افتد.
* منظورتان در مورد دوره سوگواری پس از جدایی چیست ؟
معلمی: پس از طلاق قطعا فرد دچار احساسات منفی خیلی شدید می‌شود. از جمله احساس غم و فقدان که ممکن است با خشم و حسادت همراه باشد، خودکم بینی، احساس گناه و حتی تردید و اگر فرزندی داشته باشد احساس گناه نسبت به فرزند دارد. بنابراین باید مدتی بگذرد تا احساسات منفی فروکش کند. جلوی احساسات را نگیرد. اگر نیاز دارد گریه کند. خشم‌اش را ابراز کند. البته حتما باید فرد حرفه‌ای به او کمک کند. خانواده هم باید با این احساسات آشنا باشند تا بتوانند به‌درستی با فردی که این بحران را می‌گذارند رفتار کنند.
* نظرتان در باره ازدواج تک بعدی بنابر یکی از دلایل زیر چیست؟ فرار از تنهایی یا خانواده، نیازجنسی، مادیات، ورود به جامعه اجتماعی بالاتر، ازدواج همه دوستان هم سن و سال و چشم و همچشمی ...
دکتر افشاری منفرد: این‌ها دلایل ناسالم ازدواج است، عوارض خود دارد و ازدواج را به جدایی یا آسیب منجر
می‌کند. در صورتی که فرد یکی از دلایل بالا را با مشاور مطرح کند. مشاور باید مکث کند و ازدواج را به تاخیر بیندازد تا دلایل سالم ازدواج جانشین شود.
در ازدواج تک‌ بعدی همیشه، یکی از زوجین زیر دین دیگری می‌رود. اگر دختری برای فرار از خانه پدر به دوست پسرش التماس کند که با من ازدواج کن و من را از این خانه نجات بده . نمی‌داند ظرفیت دوستش چقدر است . این رابطه مدیون‌سازی می‌شود. فردا شاید سورفتارهای بدتر از خانه پدر به این دختر خانم اعمال شود.
یا اگر آقا پسری از طبقات پایین اجتماع باشد، یا از نظر مالی و حتی فرهنگی، شهری، روستایی یک دختر خانم از سطوح بالاتر شهری و مالی انتخاب کند، واضح است که همیشه زیر دست آن دختر خانم خواهد بود. درست است که بهم قول می‌دهند و می‌گویند که با هم خوشبخت
می‌شویم. من هرگز به روی تو نمی‌آورم که تو پسری از طبقه پایین بودی. یا سوادت از من کمتر بود . خیلی ظرفیت می‌خواهد که در مشکلات، در جر و بحث‌های زندگی مشترک تفاوت‌ها را به روی هم نیاورند. الان یک پرونده دارم، شش سال پیش آقا پسری از طبقه بالا با دختر خانمی از طبقه بسیار پایین با عشق و عاشقی ازدواج کرد، من تذکر دادم یک روز نقصان دختر را به روش می آوری. ۲ هفته پیش به آن خانم گفت کی تو را می‌خواست. من تو را با تمام ضعف‌هایت قبول کردم پس حالا هر چیزی که من می‌خواهم باید انجام بدهی. بنابراین افراد باید از همه لحاظ فکری، مذهب، فرهنگ، تحصیلی و مالی تقریبا در تعادل باشند. به دنبال هم بدوند. فاصله نسبتا زیاد از یکدیگر بعدها تضمین انتخاب را تحت‌شعاع قرار می‌دهد.
* خانم معلمی با توجه به محدودیت‌های جامعه لطفا نظرتان را درخصوص صحبت آخر خانم دکتر بفرمایید.
معلمی: فرمایشات ایشان کاملا درست است. با توجه به محدودیت‌های جامعه من تاکید می‌کنم هر چقدر تشابه بین دختر و پسر از لحاظ فرهنگی، مالی، تحصیلی حتی فرهنگ شهری (هر دو از یک شهر باشند) بیشتر باشد. میزان رضایتمندی از زندگی مشترک بیشتر خواهد بود. با توجه به محدودیت‌های جامعه برای انتخاب، یادگیری یک سری مهارت‌های دیگر در کنار بقیه مهارت‌های زندگی که بلدیم لازم است. همانطور که خانم دکتر فرمودند به نقطه ضعف طرف مقابل تمرکز نکنیم و به انتخاب خود احترام بگذاریم.
نکته دوم اگر از لحاظ تحصیلی، اجتماعی، یا شغلی به مرحله‌ای رسیده‌ایم که نمی‌توانیم کسی را انتخاب کنیم. باز به انتخاب خودم احترام می‌گذارم. یک زمانی قرار بود که افراد با ازدواج به خوشبختی برسند. اگر کمال‌طلب نیستم یا وسواسی عمل نمی‌کنم ولی نمی‌توانم کسی را در حد خود پیدا کنم. الزاما موظف نیستم تحت هر شرایطی تن به ازدواج بدهم و بعد دچار مشکلات بیشتر شوم.
* خوب برگردیم به ازدواج تک بعدی.
معلمی: در ازدواج براساس نگرش تک بعدی یعنی من به‌جای بررسی مجموعه ویژگی‌ها، انتخاب خود را صرفا بر یک ویژگی پایه‌گذاری می‌کنم. داشتن استقلال، برطرف کردن نیازجنسی، مادیات و زیبایی،... لازم است ولی به‌تنهایی باعث خوشبختی و خوشحالی نمی‌شود. برای مثال خانمی می‌خواهد همسرش خانه شمال شهر و ماشین مدل بالا داشته باشد. او را به سفرهای خارجی ببرد. نمی‌توان ایراد گرفت. اما اگر فقط به همین دلیل خواستگار را انتخاب و با او ازدواج کند و چشمش را روی سایر ویژگی-هایش ببندد. به خواسته‌های مادی که اشاره شد می‌رسد. اما اگر سرگرمی، سلیقه‌ها و علایق و افکار آنها با یکدیگر متفاوت باشد. مهارت‌های زندگی کردن را بلد نباشد و ‌نتواند درخواست‌های خود را آگاهانه مطرح کند و عشق و محبت خود را نشان ‌ندهد. آیا در این زندگی احساس خوشبختی می‌کند؟
* به فردی که از همسرش جدا شده است و با کنجکاوی اجتماع درخصوص علت جدایی و اصرار دلسوزانه برای ازدواج مجدد روبرو است چه پیشنهادی می‌کنید؟
دکتر افشاری منفرد: ضمن احترام به جامعه‌ام که در آن زندگی می‌کنم. یک گله هم دارم که چرا به کار هم کار داریم و در زندگی هم سرک می‌کشیم . همدلی در جامعه ما کم است. مثلا من با همسرم خوشبخت هستم باید خود را جای خانم یا آقایی که از همسرش جدا شده بگذارم درد او را درک کنم و او را سوال‌پیچ نکنم. هجوم سوال برای فرد مطلقه هم دردآور و هم توهین‌آمیز به حریم شخصی او است. من به خانم‌های مطلقه‌ای که به من مراجعه می‌کنند و می‌گویند اجتماع ما را سوال‌پیچ می‌کند. می‌گویم حداقل یک یا دو سال پس از طلاق هر جایی که به شما درد
می‌دهند نروید. خانمی از مراجعه‌کنندگانم که از همسرش جدا شده بود با همان شناسنامه تاهل سرکار می‌رفت و
می‌گفت من جدایی‌ام را پنهان کرده‌ام چون بعضی از همکاران به من نظر دارند. من هم تایید کردم اگر به آن کار و درآمد نیاز دارد در آن شرایط بماند تا وقتی که خواستگار مصمم و جدی آمد و شرایط مثبتی ایجاد شد آن را مطرح کند. من خانم‌ها را درک می‌کنم و سوال شما بسیار قابل توجه است .
دلسوزی‌ها الزما بد نیست و همه نیت بد ندارند که ما را در چاه بندازند. آنان دوست دارند خانم یا آقای مطلقه با یکی زیر یک سقف زندگی کند. ولی گاهی دلسوزی‌ها خام است و شاید فرد را به تجربه دردآور مجددی سوق دهد. باید در برابر آنان مراقب باشیم . من اگر باشم می‌گویم «دارم روی ازدواج اولم فکر می‌کنم که چرا این طور شد. تا به پاسخ کافی نرسم. ازدواج دوم را نمی‌پذیرم.». یا «فعلا آمادگی و آگاهی لازم را برای ارتباط جدید ندارم».
معلمی: معمولا در چنین مواقعی وقتی بیشتر توضیح می‌دهیم. توجیه می‌کنیم و پاسخگوی افراد هستیم، آنان بیشتر به خودشان اجازه می‌دهند که بحث و نصیحت کنند. بنظرم در چنین مواقعی نوک حرف را بچینیم و از جملات خانم دکتر یا مشابه استفاده کنیم و بحث و گفتگو را بیشتر ادامه ندهیم تا طرف متوجه شود در صورت پرسش یا اظهار نظر بیشتر، با چنین واکنشی روبرو می‌شود.
دکتر افشاری منفرد: همانطوری که خانم معلمی فرمودند. یکی از مهارت‌های ما این است که بحث نکنیم. گفتگو برای روابط لازم است ولی بحث نیاز نیست. چون شما می‌خواهید طرف را قانع و خود را ثابت کنید. گفته
می‌شود کسانی که اعتماد بنفس ندارند و می‌خواهند خود را به کسی ٍثابت کنند وارد بحث می‌شوند و طرف مقابل نیز می‌خواهد نظر خود را ثابت کند . پس باید گفتار را کوتاه کرد و ادامه آن را قیچی کرد.
* چرا زوج‌ها همدیگر را آزار می‌دهند؟
دکتر افشاری منفرد: اگر زوج‌ها همدیگر را آزار
می‌دهند و فکر می‌کنند طرف مقابل کیسه بوکسی است که زخم‌هایشان را روی هم خالی کنند آنها همان کسانی هستند که زخم‌ها و رنجش‌های کودکی داشته‌اند و حالا آن را به کارزار ازدواج منتقل می‌کنند و انتفام والدین را از همسر می‌گیرند. حتی آقایانی که خیلی خشونت دارند و همسرشان را کشته‌اند گفته می‌شود در حقیقت مادری را کشته‌اند که از او زجر کشیده‌اند.
معلمی: رفتار افراد به‌طور کلی برگرفته از شخصیت و مسائل روانشناختی‌شان است. فردی که وارد وادی لجبازی. انتقام و آزار و هتاکی می‌شود. در واقع بخشی از شخصیت و مسائل روانشناختی ‌اش را نشان می‌دهد که او را به چنین رفتارهایی وادار می‌کند. تاکید زیادی می‌کنم که پیشگیری خیلی بهتر از درمان است. به همین دلیل توصیه می‌کنم که از مشاوره‌های پیش از ازدواج در هنگام انتخاب همسر استفاده شود. تا فرد هم ازدواج موفق‌تری داشته باشه و هم بحث روانشناختی افراد در این مشاوره‌ها مشخص شود که این آقا یا خانم به قول معروف چند مرده حلاج است. در مواقع برخورد با بحران‌های زندگی چگونه رفتار می‌کند.
اگر با فردی که پختگی دارد، به بلوغ اجتماعی، عاطفی، روانی و اخلاقی رسیده ازدواج کند، در بحران‌های زندگی مشترک با مشکلات خیلی کمتری روبرو می‌شود و در صورتی که ازدواج به هر دلیلی خوب پیش نرفت، این امنیت خاطر را دارد که در صورت لزوم، جدایی به شکل سالم اتفاق خواهد افتاد.
* برخلاف رسم مرسوم نظرتان درباره پیشنهاد مستقیم ازدواج به یک آقا از طرف یک خانم چیست؟ این امر چه پیامدی می‌تواند داشته باشد؟
دکتر افشاری منفرد: بنابر رسم کهنه و قدیمی
ایرانی‌ها آقا از خانم خواستگاری می‌کرد و اگر دختر پیش-قدم می‌شد کوچک می‌شد. بعدها او را تحقیر می‌کردند. من پاسخ مشخص در رد و تایید نمی‌دهم. معتقدم اگر دخترهای امروز ظرفیت بالا در پختگی و اصالت آن آقا می‌بینند شاید اشکالی نداشته باشد. من مسئولیت این سوال را به عهده نمی‌گیرم. خیلی نسبی است، بستگی به طرف مقابل، پختگی رابطه و مسئولیت‌پذیری آقا دارد.
معلمی: در برخی جوامع مانند هند رسم است که
خانم‌ها از آقایان خواستگاری کنند. اما در فرهنگ ایران و بخصوص جامعه ما جا نیافتاده است و ممکن است پس از ازدواج، آقایان به عنوان حربه استفاده کنند. البته معمولا خانم‌ها به طور ذاتی شیوه‌های پذیرفته شده‌تری برای خود ابرازگری و جلب توجه دارند.
در عروسی که همکارم شرکت کرد از 100 نفر مهمان 97 نفر پس از مراسم به کرونا مبتلا شدند و او خانواده‌اش یک ماهی است تحت درمان هستند. با توجه به این که جوانان آرزو دارند عروسی بگیرند لطفا نظرتان را برای عقد ساده و آغاز زندگی مشترک یا انتظار برای برگزاری جشن بفرمایید.
دکتر افشاری منفرد: کرونا آفت دنباله‌دار و بخشی از واقعیت‌های زندگی ما شده است. در هر شغل، انتخاب و بخشی دچار نقصان شدید شده است . به‌دلیل ناکافی بودن پاسخ‌های دانشمندان ظاهرا بیماری ادامه دارد با عقد ساده موافق نیستم. اگر خانم‌های جوان می‌توانند از این آرزو کمی صرف‌نظر کنند، مجلس سنگین نگیرند. ولی لباس شکیل در شأن عروس بپوشند، آرایش داشته باشند، آتلیه برود. چند نفر محدود از بزرگ‌ترها را در فضایی با فاصله فیزیکی دور هم جمع کنند، فیلم بگیرند. یادگاری‌هایشان را به هم بدهند. ولی زمان نگه ندارند. چون یکی از آفت‌های دوران نامزدی، طولانی شدن رابطه زوج‌ها در این فضا است. چون ریشه‌کن شدن کرونا قابل پیش‌بینی نیست، صلاح نمی‌دانم نامزدی بیشتر از ۶ ماه طول بکشد، تا منتظر از بین رفتن کرونا و برگزاری مجلس رسمی باشیم.
معلمی: متاسفانه کرونا بخش بزرگی از زندگی همه افراد جهان را تغییر داد. ما وارد مرحله جدیدی از زندگی شده‌ایم که قبلا تجربه نکرده‌ایم. با توجه به بحران، خواه‌ ناخواه مجبور شده‌ایم سبک زندگی‌مان را تغییر بدهیم. من درک می‌کنم که هر دختر و پسری به ویژه دختران همیشه در ذهن‌شان در خصوص لباس عروس، نحوه آرایش و کلیه جزییات مراسم خیال‌پردازی می‌کنند. همیشه هیجان‌ها را تا شبی که آرزوهایشان بالاخره چهره واقعی بگیرد با خود داشته‌اند. در این بحران انتظار می‌رود افراد، مدیریت بحران که یکی از مهارت‌های زندگی است بلد باشند. همان طوری که مانند سایر اتفاقات زندگی براساس شرایط، زمان، موقعیت و مکان تصمیم مجدد می‌گیریم، لازم است که این بحران را نیز بپذیریم و با توجه به شرایط جدید تصمیم‌گیری جدید کنیم. البته بنظرم این امر تصمیم‌‌گیری کاملا شخصی است و نمی‌توان کسی را اجبار کرد که حتما چگونه برگزار کند. لازم است بدانیم سبک زندگی در حال حاضر تغییر کرده و ظاهرا برای مدت طولانی مجبور به ادامه آن هستیم.
* در پایان اگر نکته‌ی مهمی برای جوانان دارید بفرمایید.
دکتر افشاری منفرد: به عقیده من ، بزرگان مشاوره پیش از ازدواج و مقالات پژوهشی در ازدواج دروغ نگوییم. برای فرار از مشکلات به ازدواج پناه نبریم. ازدواج مثل یک جنگل بکر است که آن را یا با دانایی زیبا و بهتر می‌کنیم یا با با نادانی آن را خراب می‌کنیم و برای دیگری تنفرانگیز می‌کنیم. خواهش می‌کنم اگر میل قلبی به ازدواج داریم، دوست داریم زندگی‌مان را با فرد دیگری شریک کنیم. صادقانه پیش برویم، برای فرار از تنهایی و تشویق والدین ازدواج نکنیم. ضعف و عیوبی که از آن خبر داریم، انکار نکنیم بلکه آن را رفع و ترمیم کنیم. خودخواه و خودشیفته نباشیم و کس دیگر را زجر ندهیم. داستان دردناک طلاق را برای او پیش نیاوریم. چون طلاق آثار روانشناسی بسیار بدی برای همه ما دارد. حتی کسانی که در ازدواج دوم خوشبخت می‌شوند گاهی خاطرات سخت ازدواج اول برایشان تداعی و سال‌ها ماندگار می‌شود. از یک سلسله انتظارات و توقعات کمال‌گرایانه و غیر واقع‌بینانه منفی دوری کنیم. انتظار زیاد از ازدواج نداشته باشیم . قرار نیست ازدواج برای ما کاری انجام دهد ما برای ازدواج می-خواهیم چکار ‌کنیم؟ ازدواج مانند کودکی است که به شیر دادن و پرورش نیاز دارد.
معلمی: نکته‌ای که برایم خیلی مهم است و همیشه توصیه می‌کنم «پیشگیری بهتر از درمان است». با دقت، تامل، مشاوره ، مطالعه و بررسی، همسر مناسب انتخاب کنیم. در دوران آشنایی به خصوص اوایل آن که هنوز شناخت بدست نیاورده‌ایم، وارد فاز عاطفی و رابطه جنسی نشویم. زیرا برای شناخت بهتر همدیگر، آفت و معضل است. ازدواج پایان راه نیست بلکه شروع یک مسیر جدید است. ما باید مراقب ارتباط و ازدواج‌مان باشیم و هر زمان نیاز به یادگیری است بیاموزیم.

با تشکر از شما که فرصت، دانش و تجربه‌تان را در اختیار من و خوانندگان قرار دادید و لیورا سعید که خانم دکتر را معرفی کردند.

دکتر افشاری منفرد: متشکرم این فرصت را به من دادید تا با تجربه و دانش آکادمیک پاسخ بدهم.

معلمی: از شما و خانم دکتر افشار، استاد محترمم متشکرم. باز مانند همیشه از ایشان بسیار یاد گرفتم و در کنار ایشان بودن افتخاری بود. 




  ‌



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید