یاسمن غنی
کارشناس ارشد ایرانشناسی
تابستان 1400
بنیانگذار سلسله افشاریه، نادرشاه افشار یا نادرقلي (نَدِرقلي) كه به نام جدش
ندرقلي موسوم شد، فرزند امام قلي از ايل افشار در ابيورد خراسان بود که در ۱۰۶۷
خورشیدی (۱۶۸۸ میلادی) در دستگرد از توابع ابیورد درگز در ولایت خراسان به دنیا
آمد. در خدمت حکمران ابیورد، «باباعلی بیگ» بود که به صورت تفنگچی در میآید و
دربار کوچک باباعلی ترقی میکند. ابتدا حاکم ابيورد شد و سپس قلمرو خود را تا
نيشابور توسعه داد. وی توانست در سال 1134 ه.ق بر دژ کلات خراسان مسلط شود. اقدامات
نظامي نادر مورد توجه تهماسب ميرزا صفوي (شاه تهماسب دوم) كه همچنان پس از سقوط
صفويان مدعي پادشاهي بود، قرار گرفت و پيروزيهایی که کسب کرد، موجب شد شاه تهماسب
او را ملقب به «تهماسب قليخان» كند. در سال 1148 ه.ق به درخواست ریشسفیدان مجلس
در شوراي دشت مغان رسماً تاج بر سر گذاشت و پادشاهي خود را اعلام كرد و مشهد را به
عنوان پایتخت خود انتخاب کرد.
وی که به ناپلئون شرق معروف است در دوره سلطنتش اقداماتی را انجام داده است که در
میان سلاطین ایرانی
بینظیر است از جمله: بیرون راندن مهاجمان افغان؛ فتح آسیای مرکزی از جمله قندهار و
غزنه و خوارزم و بخارا ؛ فتح لاهور پاکستان، و فتح دهلي هندوستان؛ شكست عثمانيان،
پس گرفتن سرزمینهای متصرف شده توسط عثمانی و مشخص کردن مرزهای بین ایران و عثمانی؛
توسعه و يكپارچه كردن قلمرو ايران.
رویکرد اعتقادی نادرشاه
تعصبات شدید صفویان، که عامل شکاف بین پیروان ادیان و مذاهب دیگر و حاکمیت شده بود
و خطر از دست رفتن سرزمینهای پیرامونی ایران را در پی داشت، موجب شده بود تا نادر
درست مقابل آنها حرکت کند. با روی کار آمدن نادرشاه که فردی خردمند و ژرف بین بود،
وی در اولین اقدام اجتماعی، حصار مذهبی حاکم بر ایران را شکست و شرایط برای مشارکت
همگانی و استفاده از پتانسیل همه مردم فراهم شد. او برخلاف شاهان صفوی نسبت به
پیروان ادیان دیگر در تسامح و تساهل بود و اقلیتهای مذهبی آن دوره را بسیار تکریم
میکرد و راه حل ساختن ایرانی متحد، استوار و قدرتمند را در حل اختلافهای آئینی با
اقلیتهای مذهبی از جمله یهودی، مسیحی، زرتشتی و اهل سنت و همسازگری با آنان
میدانست. نادر به یگانگی همه کیشها دلبستگی داشت و یادداشتهای به جا مانده از
سیاحان و مأموران خارجی و مبلغان مذهبی آن دوره، نشان میدهد برخورد نادر با
اقلیتهای مذهبی اعم از یهودیان، ارامنه و زرتشتیان ... دوستانه بوده است و این امر
موجب شد برای فعالیت تمام اقشار اجتماعی، از جمله سایر اقلیتهای مذهبی که تقریباً
در اکثر مناطق مختلف ایران به صورت پراکنده بودند، فرصتی فراهم آورد تا با توجه به
تخصص و کارایی-شان از آنان در بخشهای مختلف سیاسی
و نظامی، در مناصب اجرایی، در دربار و دیوان استفاده گردد.
ایرانیان یهودی در دوره افشار
با این که بطور کلی اطلاعات کمی پیرامون وضعیت یهودیان در این دوره داریم و از
تعدادشان اطلاع دقیقی در دست نیست، ولی با توجه به قرائن موجود میتوان گفت در
شهرهای کاشان، همدان، اصفهان، شیراز، مشهد، قزوین و دماوند جماعاتی از آنان سکونت
داشتهاند. یهودیان ایران از زمان آزادی مذهبی که نادرشاه به آنان داد، تا پایان
سلطنت او در امنیت کامل به سر بردند. نادر پس از شکست دادن اشرف افغان به کاشان رفت
و با استقبال مردم به رهبری میرزا ابوالقاسم شیخالاسلام که مردی دانشمند و سخنور
بود روبرو گردید. نادر چنان شیفته اخلاق شیخالاسلام گردید که کاشان را از تحمیلات
جنگی و اردوکشی و حتی پرداخت مالیات هم معاف نمود. اهالی کاشان از دستاندازی
سپاهیان محفوظ ماندند اما کوی یهودیان به گفته بابایی فرهاد مورد تجاوز قرار گرفت و
مامورین نادر به خانهها ریخته و طلب جزیه گزاف کردند.
پس از آن در دیداری که شیخ الاسلام با نادر داشت به تشریح وضعیت متزلزل یهودیان در
کاشان پرداخت و حکم آزاد گذاردن آنان در اختیار مذهبشان را از نادر گرفت و تقدیم
روسای یهودیان کرد و نادر در آن حکم نسبت به گشایش سیزده کنیسهی یهودی که مدت هفت
ماه بسته بود، دستور لازم را صادر کرد. بابایی فرهاد از اقدام
آزادیخواهانه شیخالاسلام کاشان و همچنین ملامحسن فیض کاشانی سپاسگزاری بسیار نمود
و در کتاب کم نظیرش «سرگذشت کاشان در باب عبري و گوئیمی ثانی» که شامل گزارش تاریخ
کاشان در اواخر دوره صفوی و اوایل سلطنت نادرشاه است، دعا و ثنای جامعه یهود در
مورد آنان را چندین بار تکرار کرده است. تاریخ بابایی بن فرهاد نوه بابایی بن لطف
کاشانی و ماشیح رافائل که حدود 80 بیت به گزارش بابایی افزوده و به نظم نوشته
شدهاند در این دوره تالیف گردید. ما از طریق اشعار عمرانی و دو وقایع نامه ذکر شده
درمییابیم که در کاشان، مدارسی براي تعلیم تورات و آموزش فرهنگ یهودي وجود داشته
است. در این دوره وضع فرهنگی یهودیان کاشان خصوصا با ورود راب هانی از اورشلیم که
سمت استادی پیدا کرده و شروع به تعلیم کتب مایمونی و راشی و یهودا هلوی نمودند رو
به بهبودی گذارد و کاشان تبدیل به یک اورشلیم کوچک شد. در نتیجه کاشان در ابتدای
قرن 18 میلادی مرکز رابها و روحانیون برای کل ایران گردید. در این دوره استادانی
مانند ملا رفوآ کوهن، شموئیل بر نیسیم و الیشاع بن شموئیل پیدا شدند که کتب منظوم
بسیاري را تألیف کردند که سالیان دراز در ایام اعیاد و متبرکه خوانده میشدند.
توسعه تحصیلات یهودیان کاشان مدت 60 سال ادامه داشت و ترقیاتی که یهودیان کاشان در
امور بازرگانی و تولید ثروت بویژه در تهیه، فرآوري و تجارت ابریشم پیدا کردند و
موجب رشدشان در دورههای بعد گردید مدیون دو عامل بود: اول فرهنگی که از زمان
نادرشاه به کمک مربیان اورشلیمی در میان آن جمعیت توسعه یافت و دوم در نتیجه
عکسالعملهای حاصل از فشارهای وارد بر آنان. نادر در سال 1730 میلادی حدود 40
خانوار از یهودیان شهر قزوین که اهل دیلمان بودند را به منظور آبادی شهر مشهد و
برای ترکیب قومیتی مد نظر خود به آن شهر مهاجرت داد و نسبت به آنان محبت و توجه
مخصوصی داشت و از آنان برای تنظیم امور مالی امپراتوری پهناور خود استفاده میکرد و
جالب توجه است که بدانیم او برخی از آنها را به کلات برد تا از اموال و سنگهاي
قیمتی و غنایم هند محافظت کنند. همچنین گفته شده در میان پیشخدمتان نادر چند نفر
یهودی بودند که یکی از آنها مردی به نام یوسف بود که لباسی مرواریددوزی شده به تن
داشت. نادر همچنین دستور داد که چهار کتاب مقدس یعنی تورات و زبور داود (تهیلیم) و
اناجیل و قرآن به فارسی ترجمه شوند و برای اجرای این امر 4 نفر از علمای روحانی
یهود اصفهان را انتخاب کرد که تحت نظارت میرزا مهدی خان بودند، از این 4 ربی نام
یکی از آنها باقی مانده که موسوم به بابا ابن نوریئل است که از اهالی اصفهان بود و
در سال 1740م این کار را انجام داد. نادرشاه بابت ترجمه قرآن 7 تومان و به مترجم
مسیحی اناجیل 24 تومان پرداخت اما به راب یهودی 200 تومان برای ترجمه داد و علت آن
مشخص نیست. دست خط ترجمه کامل عبری به فارسی تهیلیم اکنون در موزه بریتیش موجود
میباشد. نادر حکم میکند که تورات را برای او بخوانند زیرا سایر کتب مقدسه را هم
مطالعه کرده بود. وقتی به واقعه دختران صِلوفحاد در باب 27 سفر اعداد میرسد (طلب
حق ارث آنان) و آن که حضرت موسی عرض آنها را به درگاه خداوند رسانده و جواب
میگیرد فوقالعاده تحت-تاثیر قرار گرفت و تصمیم داشت رویهای مهم به نفع مذهب و
پیروان حضرت موسی اتخاذ نماید ولی در اثر مخالفت وزرایش و سپس خاتمه زندگیاش به
سرانجام نرسید. گویند تاسیس جامعه یهود تهران در سال 5596 عبری -1745 میلادی در عصر
نادرشاه انجام شد. در مدت سلطنت نادرشاه ناراحتی برای جامعه یهود گزارش نشده است و
فوت او نه فقط فقدان عظیمی برای کشور ایران بود بلکه ضایعه تاسفباری برای یهودیان
ایران محسوب میشد و به گفته سیاحان و مورخانی چون فیشل و لاکهارت، روی کار آمدن
پادشاهی غیرمتعصب مثل نادرشاه بود که کلیمیان ایران را از نابودی کامل نجات داد.
نادرشاه تنها 12 سال آن هم با اقتدار و موفقیت حکومت کرد و در سن 59 سالگی در سال
۱۱۲۶ ش- ۱۷۴۷م، زمانی که برای رفع یکی از شورشهای مردم علیه مالیات زیاد به خراسان
رفته بود، جمعی از سردارانش به رهبری علی قلی خان شبانه به چادر وی حمله کردند و او
را به قتل رساندند. پس از مرگ نادر شاه، بسیاری از فرزندان و خاندان وی به قصد قطع
نسل او توسط برادرزاده نادر، عادلشاه کشته شدند.
در دوران حکومت نادرشاه، ایران به بزرگترین وسعت خود از زمان سقوط شاهنشاهی ساسانی
رسید و نادر بر تمامی یا بخشهایی از کشورهای کنونی ایران، ارمنستان، گرجستان،
جمهوری آذربایجان، افغانستان، بحرین، ترکمنستان، ازبکستان، پاکستان، عراق، ترکیه،
امارات متحده عربی و عمان تسلط داشت. با مرگ او، امپراتوری وی به سرعت از هم فرو
پاشید و میان زندیان، درانیها و خانات قفقاز تقسیم شد، در حالی که تنها بخشهایی
از خراسان تحت حکومت بازماندگان نادر باقی ماند. در نهایت، به سال ۱۷۹۶ میلادی،
آغامحمدخان قاجار با فتح خراسان بازماندگان نادر را نیز از بین برد.
منابع
1. شعباني، رضا. تاريخ اجتماعي ايران در عصر افشاريه. 1373تهران: نشر قومس
2. استرآبادي، ميرزا مهديخان. جهانگشاي نادري، 1341تهران: نشر انجمن آثار ملي
3. لوی، حبیب، تاریخ یهود ایران، جلد سوم، 1339تهران: کتابفروشی بروخیم
|