بیچاره شاعر خراب است خراب
شعر می زید، شعر می زیبد
از سرِ بازار کامد نه دستاری نه یاری
نه جامه چاک از عشقی
نه رخ گلگون نه لب می گون
نه اشعاری نه آزاری
نه تریاکی نه دودی
بیچاره شاعر خراب است خراب
نه چشمش جویای راهی
نه پایش طالب رفتن
نه در سودای برگی
این روزها شعر نمی گوید، نمی-خواند
عشق نمی بازد، نمی خواهد
استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک
مستقیم) بلامانع است. .Using the materials of this site with
mentioning the reference is free
این صفحه بطور
هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق میکند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما
اطلاع دهید