نشریه پرواز شماره 50 مرداد 1397
آرش آبائی
آیا در شبات می توانم برای کودکم کتاب داستان بخوانم؟»
آیا می توانیم روی اجاق گاز گوییم غذا پخته و یا غذای خود را گرم کنیم؟»
آیا می توان در شب یا روز شبات در خیابان دست شسته و یا آب نوشید؟»
آیا می توانیم در ایام موعد پسح بر روی منقل و ذغال گوییمی کباب تهیه کنیم؟»
آیا می توانم....
بله. واقعا چنین سوالهایی در گروههای مذهبی جامعهی ما به کرات طرح میشود و
متاسفانه گاه پاسخ به آنها هم چندان وضعیت بهتری نسبت به خود سوال ندارد. در حقیقت
نوع آموزش و پاسخگوییهای پیشین به تدریج سوالاتی از این دست را موجب شده است.
شکی نیست فردی که تا حد کتاب خواندن برای فرزند یا تهیهی کباب روی منقل و ذغال غیر
کاشر مستأصل است، واقعا در بخش هایی از زندگی شخصی و اجتماعی خود دچار ناتوانی
تصمیمگیری شده و بیشتر به مشاوره و درمان روانشناختی محتاج است تا راهنماییِ یک
عالم دینی.
از جمله دلایل متعدد این وضعیت ناگوار، تحقیر یا نفی یافتههای علمی و منع تفکر
منطقی از سوی برخی واعظان و معلمان دینی یهودی است. بارها شنیدهایم که هرگاه
تناقضی میان باورها و احکام دینی با واقعیات علمی و عقلی پدید میآید، برخی
راهنمایان دینی فورا به نقص عقل انسان و یا خطای دانشمندان و علوم معاصر اشاره
میکنند و حداکثر با ذکر چند مثال (که معمولا نادر و استثنا هستند)، اعتماد عوام را
نسبت به هر نوع تفکر عقلانی یا تکیه به یافتههای دانشمندان سلب میکنند و تودهی
مردم مومن را همچنان وابسته به خود و ملزم به کسب تکلیف در هر مورد جزئی در زندگی
روزمره میدانند.
صدها سال پیش گالیله این مثال را زده بود که اگر من ساعتی را به شما هدیه کنم،
ظاهرش اینست که من به شما خدمتی کردهام و از من سپاسگزار خواهید بود. امّا اگر
بعد از دادن این هدیه به شما گفتم هر وقت خواستی زمان را بدانی به این ساعت نگاه
نکن بلکه از فلانی بپرس، در این حالت این به ظاهر هدیه و انعام، جز وبال و نقمت و
دردسر برای شما چیزی نیست. چیزی را با خود حمل میکنید که سنگینی دارد و هیچ
فایدهای هم برای شما ندارد. گالیله میگفت روحانیّت مسیحی چنین حرفی را به ما
میزند؛ اوّلاً تأکید فراوانی میکند که «بزرگترین نعمت خدا به شما عقل است» و
«عقل» همان ساعت است؛ امّا وقتی میخواهیم جهان، انسان، ماوراء طبیعت، فرد و جامعه
را بشناسیم، میگویند به کتاب مقدّس رجوع کنید و ببینید انجیل و تورات چه میگویند.
در این صورت این نعمت بزرگ یعنی عقل چه فایدهای دارد. گالیله میگفت من دست از این
ساعت خدادادی برنمیدارم؛ من و شما قبول داریم که خدا چنین ساعتی و نوری به ما
داده است، پس با این نور طی طریق میکنیم (مصطفی ملکیان، جریانشناسی فرهنگی
معاصر).
زیر پا نهادن علم روز و تعقل منطقی، خاص جوامع توسعه نیافته یا اقلیت کلیمی نیست،
بلکه حتی در سطح جهانی و در جوامع توسعه یافته نیز نمونههایی از این دست دیده
میشود.
در اوایل اردیبهشت 1397 «نخستین همایش عمومی زمین تخت1« در انگلیس برگزار شد
(روزنامه سازندگی، 97/03/09).
بله! در این همایش سه روزه، دهها نفر «زمین تخت باور» به بحث و جدل پرداختند تا
ثابت کنند بر خلاف آنچه که علم تاکنون گفتهاست، زمین تخت است! اینان، تمام مدارک
موجود در جهان را جعلی و حاصل توطئهی دولتها میدانند که لابد خواستهاند ذهن
بشریت را منحرف سازند! میبینید که میتوان با در اختیار گرفتن قدرت تفکر از یکسو و
نفی یافتههای مسلم علمی از سوی دیگر، انسانهایی را در قرن 21 میلادی به این باور
رساند که «زمین گرد نیست».
دامن زدن به این فضای ضدعقلی در جامعهی کوچک ما نیز موجب شکلگیری همین جریان
عوامانه شده است و متاسفم که حدس بزنم اگر فضای تعقل منطقی و باور علمی در فضای
دینی ما ترویج نشود، باید منتظر نتایج وحشتناکی بود. حداقل نتیجهی این وضع، عدم
قدرت تصمیمگیری صحیح در شرایط بحرانی خواهد بود.
چندین سال پیش داستانی را از یکی از علمای دینی تهران در اینباره شنیدم. در
گذشتههای نه چندان دور، کنیسهها با چراغهای نفتی یا روغنی روشن و گرم میشدند و
لباسهای کودکان آن دوران نیز عموما ردای پارچهای بلند و گشادی بود که تمام بدنشان
را بپوشاند. در یک شب کیپور بچهای بازیگوش لباسش به بخاری یا چراغ نفتی برخورد
کرده و آتش میگیرد. او هراسان به سوی مادرش میدود اما مادر نادان که عقلش را قبلا
تعطیل کرده و تنها حکم منع دست زدن به آتش در کیپور را در ذهنش نشانده بودند، کودک
در حال سوختن را از خود راند.
با توجه به آنچه که گذشت و میگذرد، این داستان و وقوع مجدد مشابه آن بعید
نمینماید. فردی که به لطف آموزههای نادرست دینی قدرت تعقل را از دست داده باشد،
در شرایط بحرانی زندگی بین عقل و حکم دینی درمانده میشود و چه مصیبتها در پشت این
درماندگی نهفته است.
مسئول این درماندگی فکری کیست؟
1- International Flat Earth Research Society
|