نشریه پرواز شماره 51 آبان 1397
آرش آبائی
1-
چندی پیش در مجله ی پرواز (شماره ی 50 – مرداد 97) مقالهای با عنوان »درماندگی
فکری، تهدیدی برای جامعه« نوشتم و در آن به لزوم اولویت بخشیدن به تعقل در برابر
تعصب دینی سخن گفتم. اکنون که فیلم »مغزهای کوچک زنگ زده« (به کارگردانی هومن سیدی)
در حال اکران است و آن را دو بار تماشا کردم، می بینم که این عنوان چه بسا برای
رفتارهای متعصبانه و عاری از عقلانیت برازنده تر است. در این فیلم، عده ای در محله
ای به غایت فقیر، به تهیه و توزیع مواد مخدر در حجم عمده مشغولند. اینان در
برخوردهای روزمره ی خود بارها با چاقو و قمه کشی مواجه میشوند و حتی در یک صحنه که
به پهلوی نوجوانی 10 – 12 ساله چاقو می زنند، برادرهای به ظاهر غیرتمندش، خم به
ابرو نمی آورند و تنها شکم پسرک را با دستمالی می بندند و او را که برادر کوچکشان
است برای استراحت به خانه میفرستند.
اما، و اما، خواهر این برادران غیرتمند، روزی موی بافته شده ی رنگ شده اش را از زیر
روسری به مردی نامحرم نشان می دهد و فیلمی از آن نیز به دست برادران می رسد. همین
برادران غیرتمند، خواهرشان را به همین دلیل با خونسردی هر چه تمام تر خفه میکنند و
سعی دارند جسدش را در باغچه ی خانه دفن کنند. پدر، مادر، و هیچ یک از اعضای خانواده
در حالی که شاهد قتل عضو خانواده شان هستند، حتی اشکی هم نمی ریزند، چرا که مصیبتی
عظما رخ داده و مردی نامحرم، گوشه ای از موی آن دختر را دیده است. و تمام این ها در
حالی است که چاقو خوردن ها، توزیع مواد مخدر و ده ها جرم دیگر به چشم آنها نمی آید
و غیرت و تعصبی درکار نیست.
و این همان مغز کوچک زنگ زده است.
2- در حادثه ی غمناک و تروریستی اهواز که در 31 شهریورماه امسال هنگام مراسم رژه رخ
داد، و طی آن چندین فرد بی گناهِ غیرنظامی نیز کشته شدند، در یک صحنه ی بسیار
جسورانه و قابل تقدیر، یک سرباز وظیفه (مجتبی محمدی)، دختری را در میان شلیک های
گلوله ی تروریست ها، بغل کرده و با دور کردن او از محل تیراندازی، جانش را نجات می
دهد.
اما باز همین مغزهای کوچک زنگ زده، با مشاهده ی عکس این صحنه، دو نکته ی بسیار مهم
را مورد توجه قرار داده و خواهان توبیخ وی شدند. اولا، چرا روسری آن دختر در وسط
تیراندازیها از سرش دور شده و او (چند دقیقه) بی حجاب بوده است؟ ثانیا، چرا آن
سرباز نامحرم، آن دختر را برای نجات از مهلکه، بغل کرده بود؟ در اینجا، انسانیت و
جان انسان ها به اندازه ی آشکار شدن موی آن دختر و تماس بدنی (از روی لباس) با
نامحرم اهمیت ندارد.
3- سال ها پیش، طالبان مدرسه ای دخترانه را (در اعتراض به تحصیل دختران که آن هم
گناهی بزرگ است) به آتش کشیدند. دختران دانش آموز وحشت زده در حال فرار از مدرسه ی
آتش گرفته بودند، اما یکی از معلمان (با مغز زنگ زده) جلوی در خروجی ایستاده بود و
در آن لحظات بحرانی، دخترانی را که حجاب نداشتند وادار به بازگشت به داخل کلاس های
در حال سوختن می کرد تا روسری یا چادر خود را بردارند و بدون حجاب فرار نکنند !
4- و در پایان، امیدوارم که جامعه ی ما از آفات این مغزهای کوچک زنگ زده مصون
بماند.
|