نشریه پرواز شماره 52 بهمن 1397
اوائل تابستان امسال بود که به طور اتفاقی به کتابی با عنوان
«شب» در یک کانال تلگرامی برخورد کردم که به فارسی ترجمه شده بود با توجه به
توضیحات مختصری که ادمین کانال در مورد کتاب نوشته بود متوجه شدم که کتاب در رابطه
با هالوکاست نوشته شده و از زبان یکی از جان به در بردگان این فاجعه روایت شده است.
ابتدا قصد داشتم با نوشتن مطلبی به معرفی این کتاب بپردازم ولی در زمان خواندن کتاب
یک شب فیلم «فهرست شیندلر2» را بعد از چند سال از تهیهی آن (و برای اولین بار)
دیدم و تصمیم گرفتم در مورد موضوع واحد این دو مطلبی بنویسم و فقط به طور خلاصه به
معرفی آنها پرداختم.
کتابِ
شب نوشتهی الی ویزل نویسندهی یهودی اصالتا رومانیایی است که اولین بار در سال
1955 میلادی به زبان ییدیش با عنوان «و دنیا ساکت ماند» در بوینس آیرس
آرژانتین به چاپ رسید. بعدها در سال 2006 با تلاشهای همسر ویزل این کتاب به زبان
انگلیسی ترجمه شد و حدود 2 سال بعد توسط بنیاد جامعه ی دانشوران و با ویرایش خانم
شیریندخت دقیقیان در آمریکا این کتاب به زبان فارسی نیز ترجمه شد و در سالهای اخیر
نیز این کتاب با اخذ مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توسط انتشارات عطران به
صورت صوتی منتشر شده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. همانطور که گفته شد
کتاب روایتگر روزگار تلخ نویسنده در دوران جنگ جهانی دوم و اسارت در دستان نازیها،
جدایی از مادر و خواهر کوچکتر، اتفاقات آشوییتس و بوخن والد و در نهایت مرگ پدر به
علت بیماری و ضعف شدید(و شاید ناامیدی) در اردوگاه کار اجباری کمی قبل از آزاد شدن
از دست نازیهاست. .
موقعی که میخواستم کتاب را به یکی از دوستانم معرفی کنم گفتم: «موقع خوندن کتاب
توی یک صبح شدیدا“ گرم تابستون احساس سرما کردم»
اما فیلم فهرست شیندلر که به مراتب شهرت بیشتری از کتاب شب پیدا کرده است(حداقل در
میان ایرانیان) در سال 1993 توسط کارگردان شهیر آمریکایی استیون اسپیلبرگ و بر اساس
فیلمنامهای با عنوان مشابه3 از نویسندهی استرالیایی توماس کینلی4 ساخته شد. این
فیلم روایتی است از فردی به نام اسکار شیندلر(با بازی لیام نیسن) تاجر خردهپای
آلمانی عضو حزب نازی که ابتدا با هدف شراکت در سرمایهی یهودیان آلمانی که دیگر
اجازهی سرمایهگذاری ندارند با نام خودش از این سرمایهها در ساخت کارخانه استفاده
کرده و در مقابل تعداد تقریبا زیادی از یهودیانی را که قرار است به اردوگاههای کار
اجباری و نهایتا“ کورههای آدمسوزی منتقل شوند به عنوان نیروی کار متخصص در
کارخانهی خود استخدام میکند البته مدتی بعد با ماجراهایی رو به رو شده و با وجدان
بیدار (آنطور که فیلم به ما نشان میدهد) و دیگر نه به خاطر سود خود اقدام به نجات
جان یهودیان در خطر تا حد ممکن می کند. وجه مشترک این فیلم و این کتاب تنها
هالوکاست نیست، بلکه موضوعاتی مهمتر و به مراتب حیاتیتر است که هدف از این نوشته
پرداختن به آن هاست. اولین موردی که خصوصا در
کتاب
به چشم میخورد ناباوریست؛ حتی موقعی که یکی از اهالی شهر سیقه5 (محل شروع داستان
و زادگاه ویزل) با شانس نه چندان معمول آن جماعت از مرگی که نازیها برایش تدارک
دیده بودند میرهد و به اهالی شهر در مورد اتفاقات پیش رو هشدار میدهد هیچکس حرفش
را باور نمیکند و همه او را دیوانه میپندارند حتی بعدها در کنار کورههای
آدمسوزی یا به هم دلداری میدادند که چنین جنایاتی امکانپذیر نیست یا خود را
خوششانس میدانستند و باور نمیکردند که هیچ وقت نوبت آنها بشود. شاید همین
ناباوری از علل کمتر دیده شدهای باشد که باعث مرگومیر میلیونها نفر شد. به
عبارتی شاید اگر این مردم کمتر خوشبین بودند از مهلکه جان سالم به در میبردند.
هرچند نمی توان به کسانی که سالها و نسل ها در کشورها و شهرهایشان با خوشی در کنار
سایر مردم زندگی کردهاند به خاطر این خوشبینی خرده گرفت.
دومین موردی که در عنوان اولیهی کتاب هم به خوبی بیان شده و البته در فیلم نقطهی
مقابلش را میبینیم، بیتفاوتی و انفعال در مقابل اهمیت دادن است. هیچ کدام از
مردان و زنان و بچههایی که به سمت کورهها میرفتند باور نمیکردند دنیا این چنین
بیتفاوت به این جنایات نگاه کند و مدتهای طولانی ساکت بماند. تا آخرین لحظات امید
داشتند که متفقین مانع از این کشتار شوند؛ انتظار داشتند بقیهی مردم دنیا در حمایت
از هم نوعانشان به پا خیزند و این همان چیزیست که در فیلم میبینیم فردی غیر یهودی
نام و شهرت و نهایتا جان خود را به خطر میاندازد تا جان عدهای از هم وطنانش را
نجات دهد. (مشابه این موضوع را در فیلم پیانیست6 ساخته ی رومن پولانسکی7 و هم چنین
فیلم یکشنبهی غمانگیز8 ساختهی رولف شوبل9 میبینیم؛ در آنها نیز افراد مختلفی
با به خطر انداختن خودشان جان دیگران را حفظ میکنند)
اما برگردیم به وجه اشتراک اولیهی فیلم و کتابمان؛ هالوکاست اگر بزرگترین جنایت
تاریخ نباشد قطعا یکی از بزرگترین آنهاست و این تأکید نه به خاطر یهودی بودن
قربانیان(البته بسیاری از آنان غیریهودی بودند) که به خاطر قتلعام تعداد زیادی
انسان بیگناه و صرفا به دلیل نژاد، دین، مذهب و عقاید آنهاست. آنچه که نباید از
آن غافل شویم علل شکلگیری چنین تفکراتی است شاید مهمترین کاری که میتوان برای
مقابله با این تفکرات کرد یادآوری این وقایع باشد خصوصا به افرادی که بدون
کوچکترین مطالعه این اتفاقات را موهومی و دروغ میپندارند و حتی به راحتی چشمشان
را نه فقط به حقایق گذشته که به روی جنایات حال حاضر که در اقصی نقاط این کرهی
خاکی رخ میدهد نیز میبندند(از جمله قتلعام مسلمانان میانمار در چند وقت اخیر)
اگرچه در حال حاضر با وجود رسانههای بسیار قدرتمند که خارج از دستان قدرتهاست
اغلب جنایات از دید مردم عادی نیز دور نمی ماند با این حال با روش های وسیع
تبلیغاتی معمولا شاهد خبرهای مبالغه آمیز از اتفاقات یک سری از نقاط جهان هستیم و
از سوی دیگر بسیاری از جنایات با معمولی جلوه دادن یا با تحتالشعاع موارد دیگر
قرار گرفتن تا حدی نادیده گرفته میشوند.
شاید رسالت اصلی هالوکاست نیز همین باشد که هیچ جنایت ضد بشری در هیچ جای دنیا
مسکوت و بدون مجازات نماند شاید رسالتش این باشد که به مردم بفهماند باید در دفاع
از هم نوعانشان جلوی ظالمین قد علم کرده و از هم دیگر دفاع کنند و شاید رسالتش این
است که عقاید متحجرانهی افرادی که انسانها را بر اساس نژاد و رنگ و قوم و مذهب
دستهبندی و قضاوت می کنند رسوا کند و زنگ خطری باشد برای افرادی که بدون دوراندیشی
اجازه ی رشد به چنین عقایدی می دهند.
این ها همه رسالت هالوکاست است و رسالت ما تنها این است که نگذاریم فراموش شود.
1-Holocaust به معنای لغوی همه سوزی یا کشتار همگانی که به طور مصطلح به اتفاقی که
برای یهودیان طی جنگ دوم جهانی رخ داد اطلاق میشود.
2-Schindlers list
3- Schindlers Ark
4- Thomas Keneally
5-Sighet
6-The Pianist 2002
7- Roman Polansky
8- Gloomy Sunday (Ein Lied von Liebe und Tod)
9- Rolf Schübel
|