نشریه پرواز شماره 53 تیرماه 98
صفحهی آخر روزنامهی ایران یکشنبه 22 اردیبهشت را میخوانم. دو خبر در کنار هم
توجهم را جلب میکنند.
خبر اول، مربوط به فیلم جدید وودی آلن، کارگردان، نویسنده، بازیگر، کمدین و
موسیقیدان مشهور یهودی است. این هنرمند 84 ساله، از سال 1965 تاکنون 83 (بله هشتاد
و سه!) فیلم را کارگردانی، نویسندگی یا بازی کرده و در برخی نیز هر دو یا سه
مسئولیت را برعهده داشته است. وی که تألیف 10 کتاب را نیز در کارنامهی خود دارد،
تاکنون 24 بار نامزد اسکار و 4 بار برندهی آن شده است. وودی آلن در نهمین دههی
عمر خود «یک روز بارانی در نیویورک» را به عنوان جدیدترین کار خود نویسندگی و
کارگردانی کرده و قرار است آن را در جشنوارهی فیلم ونیز 2019 نمایش دهد.
خبر دوم، چاپ صد و هفتاد و نهمین (به عدد: 179 !) رمان دانیل استیل با عنوان «توفیق
اجباری» است. این نویسندهی 72 ساله که مادر 9 فرزند است میگوید: «مرده باشم یا
زنده، آسمان ابری باشد یا آفتابی من به سراغ میز کارم میروم و کارم را انجام
میدهم... تا زمانی که به قدری خسته نشوم که روی زمین خوابم ببرد، به رختخواب
نمیروم. اگر بتوانم در شبانهروز تنها چهار ساعت بخوابم واقعا خوششانس بودهام».
این دو نمونه که تنها مشتی از خروار است، نشان شور زندگی است. البته در جامعهی
کوچک خودمان نیز نمونههایی مشابه این دو میتوان یافت، که برخی صفحات پرواز این
شماره و شمارههای قبل به آنها اشاره داشتهاند.
اما به راستی چند نفر را در اطراف خود میشناسیم که در سنین بالای 60 و 70 دیگر نای
زندگی ندارند و تنها روزها را «میگذرانند»؟ و چند نفر از میان دانشجویان و
فارغالتحصیلان جامعهمان علیرغم دانش و تواناییهای علمی برجسته، در ورطهی
روزمرگی افتادهاند؟
وودی آلن و دانیل استیل انسانهایی عادی با شرایط معمولی چون خود ما هستند، با این
تفاوت که اینان به روزها و سال های عمر خود وسعت و ارزش بخشیده اند، و دلیل اصلی آن
تنها یک چیز است: شور زندگی.
|