انجمن کلیمیان تهران
   

قربانیان بی‌عدالتی جنسیتی - نگاهی فرا‌تر از جنسیت

   

 

‌نشریه پرواز شماره 54 آذر 98

دیروز سرِ کلاس پزشکی اجتماعی خانم دکتر استاد داشت از علل ترجیح استفاده از سزارین به جای زایمان طبیعی می‌شمرد و علت اصلی را انحصار رشته‌ی زنان به دست خانم‌ها می‌دانست و اینکه این رشته زنانه نیست و به علت عدم علاقه و عدم تحمل زمان طولانی زایمان طبیعی ترجیح پزشکان زن بر سزارین است و همین تفکر را به مراجعین نیز القا می‌کنند، اینکه خانم‌های پزشک بهتر است در مقطع پزشکی عمومی بمانند و از ادامه‌ی تحصیل منصرف شوند و گفت بهتر است آقایان استرس های شغلی پزشکی مثل کیشیک را تحمل کنند و خانم‌ها بیشتر به زندگی خانوادگی برسند چون در جامعه‌ی ما اولویت یک زن خانه و خانواده است، اما وقتی که با اعتراض بسیاری از ما مواجه شد شروع به عقب‌نشینی از موضع اولیه کرد و گفت استثننا هم وجود دارد و ... البته همین عقب‌نشینی نیز با مخالفت عده ی کمتری مواجه شد و بحث به نوعی مغلوبه شد؛ نکته‌ی قابل توجه این بود که عده‌ی زیادی از کسانی که سکوت کردند از دختران کلاس بودند.
چند روز قبل با دوست روان‌شناسی بر سر مسائل شغلی و جوانان صحبت می‌کردم، ایشان معتقد بود که: »در جامعه‌ی ما زن باید یا خانه‌دار باشه یا یک شغل سبک برای سرگرمی ولی نباید بره دنبال کارای سنگین و با ساعت‌های طولانی« در مورد جوانان هم معتقد بود که » به پسرای امروزی که نمی‌شه تکیه کرد! مرد هم مردای قدیم. الان پسره مو رنگ می‌کنه، ابرو برمی‌داره ...«
نفر اول یک متخصص پزشکی اجتماعی و نفر دوم یک کارشناس روان‌شناسی بود و هر دو خانم. با این دو مثال واقعی شروع کردم که این ذهنیت را که بی‌عدالتی جنسیتی و نگاه تبعیض‌آمیز فقط در قشر بی‌سواد جامعه وجود دارد یا فقط از ناحیه‌ی مردان به زنان تحمیل می‌شود از خود دور کنید و حتی شاید بتوان نتیجه گرفت که مقصران اصلی افراد موثر از نظر جایگاه اجتماعی هستند که می‌توانند روی طرز فکر عده‌ی کثیری تأثیرات مداوم و منفی بگذارند خصوصا اگر زن باشند.
اما ایراد این تفکرات چیست؟ شاید در نگاه اول به راحتی متوجه بدوی بودن این تفکرات و ایرادات وسیع آن بشوید مثل اینکه زن‌ها را محدود به زندگی داخل خانه می‌دانند یا اولویت کار و زندگی را بر اساس جنسیت مشخص می‌کنند. اما ایرادات این طرز تفکرها که متأسفانه بسیار شایع نیز هست فرا‌تر از این‌ها است و هدف این مقاله نقد این تفکرات با بررسی این دو مثال و اشاره به آسیب‌های ناشی از این تفکرات است که تنها گریبان‌گیر جامعه‌ی زنان نمی‌شود.
فارغ از غلط بودن عدم استفاده از مردان در رشته‌ی زنان و زایمان با دلایل متعدد که در این بحث نمی‌گنجد، نکته‌ای که اهمیت دارد انتساب علت یک مشکل به جنسیتِ عوامل موثر و تعمیم آن به همه‌ی موارد است اینکه چون خانم‌ها تنها افراد حاضر در این رشته هستند باعث افزایش نرخ سزارین شده اند یک خطای اندازه‌گیریست، خطای اندازه گیری در علم آمار موقعی پیش می‌آید که جامعه‌ی مورد مطالعه محدود به عده‌ای خاص باشد. در واقع تنها موقعی می‌توان گفت متخصصین زنان خانم مقصر این وضعیت هستند که به تعداد مساوی و با شرایط مساوی کاری و اجتماعی متخصص زنان، آقا و خانم داشته باشیم و با مقایسه ی این دو متوجه شویم که در گروه متخصصین خانم تعداد سزارین بیشتر از گروه مردان است که تاکنون چنین موضوعی در کشورهای دارای متخصص زنان آقا ثابت یا تأیید نشده است.
نسبت دادن یک مسئولیت یا حق به جنسیت خاص بدون توجه به توانایی و ظرفیت‌های افراد خطای بسیار بزرگیست. در تعدادی از پژوهش‌ها با بررسی سطوح هورمونی آقایان و خانم‌ها و توانایی‌های فکری و عملی مشخص شده که سطح بالاتر تستسترون با تمرکز بالا روی یک موضوع، مقاومت در برابر استرس‌های کوتاه مدت شدید و در نهایت نیروی بدنی و سطح بالاتر استروژن با توانایی انجام همزمان چند کار، انجام پروسه‌های طولانی و استقامتی و مقاومت در برابر ناملایمات به صورت مداوم، ارتباط مستقیم دارد. تستسترون هورمون اصلی جنسی در مردان و استروژن هورمون اصلی جنسی در زنان است. اما در هر دو جنس سطوح مختلفی هم از هورمون جنسیِ هم‌جنس و هم از هورمون جنسیِ جنس مخالف وجود دارد و بنابراین افراد فارغ از جنسیت ممکن است طیفی از خصوصیات را بروز دهند که به صورت عمده به جنس مخالف نسبت داده می‌شود از طرفی باز هم با نتایج آماری روبه‌رو هستیم که ممکن است فقط میانگین جامعه را نشان دهد و توجهی به تعداد موارد دو سر طیف نشده باشد؛ اشاعه ی چنین طرز تفکری هم موجب رانده شدن زنان از مشاغلی می‌شود که به طور سنتی مردانه محسوب می‌شده (بدون توجه به اینکه شاید به بهترین نحو حرفه‌ی موردنظر را انجام دهند) هم موجب می‌شود بار این مشاغل روی دوش مردان باشد و در صورتی که قادر به انجام چنین مشاغلی نباشند مردانگی آن‌ها زیر سوال برود.
اولویت‌های افراد نباید ارتباطی با جنسیت آن‌ها داشته باشد بلکه باید وابسته به علاقه و توانایی فردی آن‌ها باشد، در صورتی که اولویت افراد را به خاطر جنسیتشان محدود کنیم به طور قطع علاوه بر اینکه با افرادی روبه‌رو خواهیم شد که از شغل یا مشغولیات روزانه خود لذت نمی‌برند استعدادهای بسیاری را فقط به بهانه‌ی نداشتن جنسیت موردنظر از دست خواهیم داد (کافیست تصور کنید مریم میرزاخانی به این دلیل که اولویت زنان خانه داریست دست از تحصیلات آکادمیک می‌کشید یا فردی مثل نصرت آشپز مشهور ترک، به این بهانه که پخت‌وپز یک اولویت زنانه است وارد این مسیر نمی‌شد)
زن نباید بره دنبال کار سنگین! زنی که توانایی انجام کارهای سخت یا با مدت طولانی را دارد ولی خانه‌دار خوبی نیست باید به علت زن بودن از انجام آن کنار گذاشته شود و مشغول خانه‌داری شود؟! یا مردی که به خوبی از پس کار‌های خانگی بر می آید ولی به خاطر نداشتن مدرک تحصیلی یا مهارت حرفه‌ای امکان انجام شغل خارج از خانه را ندارد باید به علت مرد بودن مورد تحقیر قرار بگیرد و مثلا از تشکیل خانواده باز بماند؟! یکی از مهم‌ترین اقدامات در یک خانواده تقسیم وظایف است اما آیا دسته‌بندی وظایف درون خانواده بر اساس جنسیت باعث نقص در انجام این وظایف، سرخوردگی و در نهایت درگیری های بین فردی نخواهد شد؟ بهتر است که هر فرد بسته به توانایی شخصی یا حداقل برتری نسبی به عضو یا اعضای دیگر خانواده در انجام یک وظیفه‌ی مشخص آن را بر عهده بگیرد و بقیه‌ی افراد در این امور کمک کنند و هیچ‌کس صرفا بر اساس کلیشه‌های جنسیتی مجبور به انجام آن کار یا انجام ندادن کار مورد علاقه نشود.
وابستگی هر جنس به ویژگی‌هایی که باز هم به صورت کلیشه به جنس مخالف نسبت داده شده نه بر اساس واقعیت‌های افراد، این مورد که یک دختر جوان در رابطه به دنبال تکیه‌گاهی باشد که به گفته‌ی خودش در پسرهای امروزی یافت نمی‌شود، بیشتر نشان‌دهنده‌ی وابستگی شخصیتی این فرد است نه عدم توانایی پسران امروزی در تکیه‌گاه بودن. متأسفانه آن‌چه که در جامعه‌ی ما و جوامع مشابه به کرات مطرح شده و حتی در مواردی به عرف و شرع تبدیل شده همین مسأله‌ی نیازمندی افراد به جنسیت مقابل در جهت رفع نیازهای مادی و معنوی شخصی است. بسیاری از برنامه‌های تلویزیونی و بسیاری از دیگر رسانه‌های مجازی مکررا مطالبی مطرح می‌کنند از این دست که مرد به زنی نیاز دارد که چنین ویژگی‌هایی را داشته باشد یا زن‌ها به دنبال مردی هستند که چنان ویژگی‌هایی را دارد. ایرادی که می‌توان به این صحبت ها گرفت اول عدم توجه به نیازها و کمبودهای شخصی و متفاوت هر فرد با دیگران و دوم وابسته‌سازی افراد به شخص دوم (در اینجا از جنس مخالف) به منظور برآورده کردن کمبودها و آرزوهایشان است. بدون شک انسان‌ها برای رفع بسیاری از نیازهایشان نیازمند دیگران و به طور خاص جنس مخالف هستند اما این جملات به جای اینکه به افراد بیاموزند که خودشان برای رفع خواسته‌ها و نیازهایشان اقدام کنند و حتی یاری‌گر دیگران در جهت دستیابی به خواسته‌هایشان باشند، آن‌ها را منتظرانی بار می‌آورد که برای هر نیاز مادی و معنوی‌شان نیازمند جنس مقابل خواهند بود.
سخن آخر
این مقاله تلاشی است هر چند مختصر برای جهت‌دهی ذهن افراد به سمت عدالت جنسی در مقابل آن‌چه که مردسالاری نامیده می‌شود اما در اصل قدرت سالاری، ثروت سالاری، جنسیت سالاری و سرکوب و سرزنش و محدودسازی افرادی است که فاقد قدرت، ثروت و جنسیت موردنظر هستند و یا در انحصار این طبقه بندی‌ها نمی‌گنجند و امیدوارم که توصیه به تربیت صحیح نسل‌های آتی در جهت نگاه غیر جنسیتی در مواردی که جنسیت هیچ اهمیتی ندارد یا کم اهمیت است و اصلاح دیدگاه فعلی جوامع نسبت به جایگاه افراد بدون توجه به جنسیت آن‌ها و صرفا بر اساس توانایی‌ها و مهارت‌هایشان قدمی در مسیر طولانی عدالت جنسیتی برداریم.

پی‌نوشت: چهار عکس آخر توسط گرافیست چینی خانم یانگ لیو طراحی شده است.
 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید