انجمن کلیمیان تهران
   

داستان شگفت انگیز یک بمب

   

در سپتامبر سال 1939، مادربزرگ من در شهر ورشو پایتخت لهستان زندگی می کرد. این در حالی بود که بقیه ی افراد خانواده او در شهر chelm سکونت داشتند و در همان سال بود که اعلام شد آلمان به لهستان حمله کرده است. با شروع بمباران های بیرحمانه ی آلمان ها، جنب و جوش زیادی برای فرار از ورشو، شهر را فراگرفت. هیچ گونه گزارشی از ماجرای هولوکاست یا قتل عام منتشر نشده بود، در آن زمان لهستانی ها صرفا تمام حواس خود را بر روی فرار، پنهان شدن و یا تماس با اقوام خود متمرکز کرده بودند. مادربزرگ من نیز یکی از همین افراد بود.
او تصمیم گرفت که برای دیدن خانواده ی خود به chelm رفته و همراه آن ها به یک مکان امن در روسیه برود. او یک کمونیست مذهبی بود و در لهستان یکی از اعضای این گروه ها به شمار می آمد که از مخالفین قوانین سخت گیرانه ی دولت و از دشمنان رژیم کمونیستی بود. او برای من تعریف می کرد که یک بار با چه جسارتی یک اعلامیه را بر روی دیوار پشت سر یکی از سربازهای محافظ لهستان چسبانده بود. اگر او را دستگیر می کردند، قطعا بلافاصله به زندان می فرستادند. با وجود این که او به آسانی موفق به فرار شده بود اما مردم با عبور از کنار آن سرباز و مشاهده ی اعلامیه روی دیوار، به حماقت او می خندید.
خلاصه، در یکی از روز هایی که او به منظور آماده شدن برای رفتن به chelm در اطراف شهر قدم می زد، صدای آژیر خطر با ناله ی گوش خراشی خبر از بمباران قریب الوقوع داد. مانند همیشه افراد نیکوکار در زیر زمین خانه های خود مردم را پناه می دادند. مادربزرگ من نیز در زیرزمین خانه ی یکی از این افراد مخفی شده بود و می توانست در آن زمان صدای اصابت بمب ها را در همان نزدیکی بشنود. برای من و هم سن و سال های من، حتی تصور قرارگرفتن در چنین موقعیتی نیز وحشتناک بود. گفته می شد که پس از این که صدای انفجار یک بمب را می شنویم، باید چشمان خود را ببندیم و نفس راحتی بکشیم، زیرا بمب منفجر شده و شما صدان آن را نیز شنیدید و هنوز صحیح و سلامت هستید. در آن زمان احساسی متضاد اهالی آن خانه و خانه های اطراف را که اکثرا ویران شده بودند، فرا گرفته بود.
حس شادی از سالم ماندن و زنده بودن بعد از بمباران، رفته رفته جای خود را به وحشت و اضطراب از آینده ی نامعلوم و سرنوشت مبهم و شوم در بمباران های آینده را می داد.
هم چنان که مادربزرگ من در آن پناهگاه مخفی شده بود، ناگهان صدای در هم شکستن مهیبی به گوش رسید. سپس کل خانه به طور هراسناکی به لرزه در آمد. مسلما آن خانه بمب خورده بود. لحظاتی قابل تامل بین لحظه ی اصابت بمب و شکافتن آن روی زمین خانه طول کشید اما بمب هنوز منفجر نشده بود.در این لحظات وحشت غیر قابل وصفی فضای خانه را فرا گرفته بود. به طور قطع، آن ها مورد اصابت قرار گرفته بورند ولی انفجاری صورت نگرفته بود.
زمان نامعلومی سپری شد تا افراد پناه گرفته، از شوک روانی ناشی از برخورد گلوله ی انفجاری به خود بیایند. اما هم چنان هیچ اتفاقی نیفتاده بود و همگی صحیح و سلامت بودند. صداهای خفیفی از گریه و زاری و ناله ی مردم به گوش می رسید. صداهایی که تنها زمانی از افراد به گوش می رسید که به قدری وحشت کرده اند که قادر به هیچ عکس العمل دیگری نیستند. یکی از افراد به آرامی برخاست و با احتیاط شروع به گشتن در آن حوالی کرد و تقریبا دو دقیقه طول کشید تا محل اصابت بمب را پیدا کرد. همه ی افراد به بمب منفجر شده خیره شدند. یک جسم براق و بزرگ که در محل اصابت، چند قطعه شده بود.
شجاع ترین فرد آن گروه، به آهستگی قطعات فلزی را لمس کرد و متوجه شد که هیچ گونه پودر و یا ماده ی پوسته فلزی توخالی بود. ناگهان تکه ای کاغذ در بین قطعات خرد شده به چشم خورد. او تکه کاغذ را برداشت و متوجه یادداشتی بدخط به زبان آلمانی روی آن شد. یکی از افراد که به زبان آلمانی آشنایی داشت متن روی کاغذ را که به سختی خوانده می شد به زبان هلندی ترجمه کرد:
"این تنها کاری بود که می توانستیم انجام دهیم".
کسی نمی دانست چه کسی این جمله را نوشته ولی همه علت آن را نمی دانستند. یک یا چند نفر از افراد نوع دوست که در قسمت ساخت تسلیحات ارتش آلمان کار می کردند، به منظور جلوگیری از قتل عام بیشتر مردم توسط بمب های انفجاری، دست به این کار زده بودند. مادربزرگ من همیشه می گفت: "اگر این اتفاق نمی افتاد، شاید ما هم اکنون اینجا نبودیم".
با وجود جنایت های بسیار زیادی که در طول تاریخ برای یهودیان سراسر دنیا اتفاق افتاده است، اما همیشه نیرویی برتر وجود داشته که این قوم را در ناامیدی مطلق امیدوار کند و سرنوشت آنان را به نوع دیگری رقم زند. در این راستا فرد یا افرادی بودند که فداکاری ها و ازخودگذشتگی های فراوانی کردند، که این نیکوکاران اغلب ناشناخته ماندند اما شایسته ی سپاس گزاری تقدیر فراوان هستند.
 

 


 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید