|
|
خرداد 85
انسان به طور طبيعي در برخي مواقع مانند مرگ دوستان و بستگان نزديك، يا رهبران ديني و ملي و مصيبت فردي يا اجتماعي غمگين شده و به سوگ مينشيند. يكي از مهمترين اين موارد غم و اندوه ديني است كه حالت تأثر رواني آن با اندوه شخصي از نظر محتوي و انگيزه تفاوت دارد. در اديان اين حالت نهادينه شده و در قالب يك مراسم ديني خود را مينماياند. در دين يهود به مناسبتهايي از قبيل رحلت حضرت موسي و ديگر انبيا، مصائب بنياسرائيل، تخريب بيتالمقدس و قتل و كشتار يهوديان سوگواري و عزاداري برگزار ميگردد. برخي از آنها ريشه در كتاب مقدس دارد. عهد عتيق به موارد متعددي از سوگ و عزا اشاره مينمايد و به خصوص صحيفه مراثي ارمياء نبي كه حاوي نمونههايي از اين حالت است. اَشكال سوگ در كتاب مقدس : قِريعا (لباس پاره كردن) : جامه چاك كردن، يكي از رسوم رايج سوگ در قسمتهاي نقلي و توصيفي عهد عتيق است نمونه آن جامه درديدن يا پاره كردن لباس رئوبن است. رئوبن هنگامي كه سرچاه برميگردد و ميبيند كه يوسف در چاه نيست جامه خود را چاك ميزند. (پيدايش: 29: 37). يعقوب رخت خود را پاره كرد و پلاس در بر كرد و روزهاي بسيار براي پسر خود ماتم گرفت و ... گفت سوگوار نزد پسر خود به گور فرود ميروم. (پيدايش : 35: 37). عكس العمل يوشع و بزرگان بنياسرائيل هنگام شكست در «عاي» لا به همين نحو است: يوشع و مشايخ اسرائيل جامه خود را چاك زده، پيش تابوت خداوند تا شام رو به زمين افتادند و خاك به سرهاي خود پاشيدند. (يوشع 6: 7). واكنش حزقيا به سخنان رَوْ شاقه: چون حزقيا اين را شنيد لباس خود را چاك زده و پلاس پوشيده (دوم پادشاهان 1: 19) (شعيا 1: 37). مردخاي هنگام شنيدن خبر قتلعام يهوديان: چون مردخاي از هر آن چه شده بود اطلاع يافت، جامه خود را دريده پلاس با خاكستر دربر كرد. (استر : 1: 4) ايوب هنگام شنيدن مرگ فرزندان: آن گاه ايوب برخاسته جامه خود را دريده و سر خود را تراشيد (ايوب : 20: 1). دوستان او هنگام تسليت گفتن: با آواز بلند گريستند و جامه خود را دريده خاك به سوي آسمان بر سر خود افشاندند. (ايوب : 13: 2) جامه دريدن: گاه به معناي گريز از عواطف و احساسات غيرقابل وصف يا به عنوان جايگزين نمادين آسيب و نقص عضو است. پلاس پوشي: تقريباً پلاس پوشي در ماتم به اندازه جامه دريدن رايج بوده است (دوم سموئيل 3:31 مزامير 12: 30 مراثي 10: 2) حزقيال پيشگويي ميكند كه ماتم شهر صور با درآوردن لباسهاي قلابدوزي شده و پوشيدن لباسهاي خاص عزا خواهد بود: رخت قلابدوزي خويش را بكنند و به ترسها ملبس شوند (حزقيال 16: 26 و 27: 7). يوآب زني دانشمند از تِقوعَ آورد و از او خواست خود را مثل ماتمكننده ظاهر سازد و لباس تعزيت پوشد تا نزد داود بفرستد (دوم سموئيل 2: 14) كه بيشباهت به لباس بيوگي كه تامار بيوة عِر لق - پسر يهودا – پوشيد، نيست (پيدايش 19-14: 38). ميكاه نبي برهنه شدن عزادار را غيرعادي نميداند. برهنه و عريان خواهم رفت و مثل شغالها ماتم خواهم گرفت (ميكاه نبي 8: 1) خاكريزي بر سر: يكي از انواع آداب عزا كه در يهوديت اخير نيز باقي مانده است. خاك بر سر ريختن است. يوشع و مشايخ اسرائيل بر زمين افتادند و خاك به سر خود پاشيدند. (يوشع 6: 7 / دوم سموئيل 19: 13 / ارمياء 34: 25 و 26: 6 / حزقيال 30: 27 مراثي 10: 2) خود نياراستن: اجتناب از پوشيدن زيورآلات، چون قوم اين سخنان بد را شنيدند ماتم گرفتند و هيچكس زيور خود را بر خود ننهاد. پرهيز از روغنمالي و تدهين و شستشو: داود پس از فوت پسرش برخاسته خود را شستشو داد، تدهين كرد. ( دوم سموئيل 20: 12) روزه گرفتن : (دوم سموئيل 25: 3 / استر 3: 4 عزرا 6: 10 / نحميا 4: 1) سينه زدن : اشعياء، عزادار را با وصف سينهزني توصيف مينمايد: براي مزرعهه اي دلپسند و موهاي بارور، سينه خواهند زد. (اشعياء 12: 32) كلمه معادل سينه زدن در عبري سافَد Safad ספד كه تعديل به يك اصطلاح عام براي سوگواري و عزاداري הספד شده است. ابراهيم آمد تا براي ساره ماتم و گريه كند. (پيدايش 3: 22). كه حس ماتم و گريه به خود ميگيرد: آن نبي به شهر آمد تا ماتم گيرد و او را دفن نمايد (اول پادشاهان 30: 13/ ميكاه 8: 1) قطع مو و ريش : ظاهرا يهوديان به مناسبت مرگ ناداب و ابيهو – پسران هارون – به نشانه عزا و سوگ موهاي سر خود را بلند و پريشان ميكردند. البته كاهنان (از ميان لاويان) مثل هارون مجاز به چنين كاري نبودند. موسي، هارون و پسرانش اِلعازار و ايتامار را گفت موهاي سر خود را بلند نكنيد و گريبان خود را چاك نزنيد. مبادا بميريد. اما خاندان بنياسرائيل ماتم خواهند كرد. (لاويان 7 و 6: 10) در يهوديت متأخر و جديد براي عزادار واجب و ضروري است كه موهايش را بلند كند. در آن روز خداوند خالق به گريستن و ماتم كردن و كندن مو و پوشيدن پلاس خواهد خواند. (اشعياء 12: 22) سرتراشيدن (كندن موي سر): انبياء تراشيدن سر را به عنوان يك مراسم و سنت عزاداري معرفي كردهاند. (اشعياء 12: 22 / ارمياء 6: 16 / حزقيال 18: 7 / عاموس 10: 8) در همين جهت ايوب هنگام شنيدن مرگ فرزندانش موهاي سرش را ميتراشد: باد شديدي وزيده جوانان مردند. آن گاه ايوب برخاسته جامه خود را دريد و سر خود را تراشيد و به زمين افتاده و سجده كرد. (ايوب 21: 1) حتي زن غيريهودي كه در جنگ اسير شده است ميبايد تراشيدن سر را به عنوان يك رسم عزاداري رعايت كند. در ميان اسيران زن خوب صورتي ديده عاشق او بشوي و بخواهي او را به زني خود بگيري پس او را به خانه خود ببرد و سر خود را بتراشد و ناخن خود بگيرد و براي والدين خود يك ماه ماتم گيرد. (تثنيه 13: 12) عمامه برداري: بنابه توصيه حزقيال نبي براي ابراز تأسف و اندوه برداشتن عمامه از سر مرسوم بوده ا ست. اي پسر انسان ماتم و گريه نكن و اشك از چشمت جاري نشود ماتم مگير بلكه عمامه بر سرت بپيچ و كفش به پايت بكن و شارب را نپوشان و طعام مردم را نخور. سرپوشي: پوشاندن سر نيز يكي از آداب و مراسم عزاداري شناخته شده است (حزقيال 17: 24) داود چون به فراز كوه زيتون ميرفت گريه ميكرد و با سر پوشيده و پاي برهنه ميرفت. (دوم سموئيل 30: 115) (ارمياء نبي 4 و 3: 14 / استر 12: 6 و 8: 7) لغتشناسان براي معادل عبري پوشش دو ريشه ذكر كردهاند: اولا از ريشه خافا به معناي پوشش و ثانياً از ريشه مشابه عربي حافي به معناي پابرهنه كه آن هم همريشه با كلمه عبري ياحِف Yahef به معناي پابرهنه است. ريشه دوم گواهي حزقيال و اشعيا را در سفر تثنيه اثبات و تأييد مينمايد. در كنار تراشيدن سر و ريش، انبياء رسم قطع و جرح گوشت دست و ديگر جاها را نهي كردهاند. كسي برايشان ماتم نخواهد گرفت و خويشتن را مجروح نخواهد ساخت و موي خود را نخواهند تراشيد (ارمياء 7: 16). هشتاد نفر با ريش تراشيده وگريبان دريده و بدن خراشيده هدايا و بخور آوردند (ارمياء6: 41). به نظر ميرسد آنها از تحريم و نهي چنين مراسم و آداب و رسومي غافل و بياطلاع بودند. براي كاهنان يعني پسران هارون، ايراد جرح و زخم در گوشت، تراشيدن سر و ريش از تمام انواع ماتم و عزا تحريم شده است به استثناء اين كه در مورد مرگ در، مادر، پسر، دختر، برادر يا خواهر مجرد كاهن باشد. سر خود را بي مو نسازيد و گوشههاي ريش خود را نتراشيد و بدن خود را مجروح ننمايند. (لاويان 6: 21) سفر لاويان تراشيدن و كندن مو، خالكوبي و زخمي و مجروح كردن را به عنوان يك رسم عزاداري براي همه بنياسرائيل تحريم ميكند. سر و ريش خود را نتراشيد بدن خود را براي مرده مجروح نسازيد. (لاويان 28: 19) سفر تثنيه، مجروح كردن بدن و تراشيدن سر را به عنوان يك رسم عزاداري براي تمام بنياسرائيل تحريم ميكند. شما پسران يهوه خداي خود هستيد پس براي مردگان، خويشتن را مجروح ننمايد و مابين چشمان خود را متراشيد (تثنيه 1: 14) سفر لاويان انگيزه تحريمها را ميل به اجتناب از پليدي و نجاست در رسوم ديني معرفي ميكند. (لاو: 19) در حالي كه سفر تثنيه انگيزه تحريم را تلاش براي نيل به قداست ميداند. زيرا تو براي يهوه خدايت قوم مقدس هستي و خداوند ترا براي خود برگزيده است. (تثنيه 3: 14) پوشاندن لب: ميكاه و حزقيال نبي پوشش لب (بالايي) را به عنوان شيوه ابراز و بيان ماتم و اندوه ذكر كردهاند. براي مرده ماتم نگير بلكه عمامه بر سرت بپيچ و كفش به پايت بكن و شاربهايت را نپوشان و طعام مردم را نخور. (حزقيال 18: 24) جميع ايشان لبهاي خود را خواهند پوشانيد. (ميكاه 8: 3) سفر لاويان همين رسم را همراه كشف و پريشان كردن مو و جامه دريدن براي مبروصان توصيه ميكند اما مبروص گريبان او چاك شده و موي سر او گشاده و شاربهاي او پوشيده شود. (لاويان 46: 13) در كتاب مقدس وضعيت مطلوب و آرماني عزادار و ماتمزده حالت نشستن است. (حزقيال 16: 26) پادشاه نينوا رداي خود را درآورد پلاس پوشيده بر خاكستر نشست (يونس 7: 3) (ايوب 13: 2) يا حالت خوابيده بر روي زمين در يهوديت متأخر متداول گرديد. (دوم سموئيل 31:13 / مراثي 21: 2) دست بر سر: دست گذاردن بر سر بنا بر كتاب سموئيل و ارمياه نبي: تامار خاكستر بر سر خود ريخته و جامه رنگارنگ را كه در برش بود دريده و دست خود را بر سرت گذارده روانه شد. (دوم سموئيل 20: 13) از اين نيز دستهاي خود را بر سرت نهاده. (37:2) آن چنان كه در يهوديت متأخر توجه شده، عهد عتيق ميان عزا و ماتم قبل از خاكسپاري و بعد از دفن تمايزي قائل نيست. آن چه ميتوان آداب و رسوم ماتم و سوگواري در كتاب مقدس ناميد همانست كه يهوديت متأخر را به يهوديت متقدم و اوليه پيوند ميدهد. از اين رو دانيال با پرهيز از گوشت و شراب عزاداري مينمايد. (دانيال 23: 10) در حالي كه ميشنا (كِتووُت: 4: 4) نواختن ني و فلوت را در مراسم تدفين توصيه مينمايد. عهد عتيق سوگواري را با انقطاع و توقف رقص و وسايل موسيقي همراه ميداند. شادماني دفها تلف شده، آواز عشرتكنندگان باطل و شادماني بربطها ساكت خواهد شد (اشعياء 9: 24) (ارمياء 12: 31 / مزامير 12: 30 / ايوب 31: 30 مراثي 15: 5 / جامعه 4: 3) همانگونه كه روحانيون يهوديت متأخر انجام ميدهند. از همراهي هديه دادن با پايان و توقف عزاداري، ميتوان حدس زد كه رسم هديه دادن براي عزاداران مانند يهوديت متأخر ممنوع بوده است (1) (كارو: شولحان عاروخ/ يُورِه دِعا 3: 385) يهوديت اخير به عنوان تأييد جايگاه ارزشمند اموات (2) و به جهت درخواست رحمت الهي اشكال مختلف عزا و سوگواري را پذيرا گرديد. (تَعْنيتْ 1: 2) هر يك از مكاتب معاصر انسانشناختي ضمن حمايت و تأكيد بر يكي از انگيزههاي فوق ديگر گرايش را حذف نمودند. هر دو انگيزه و گرايش در وراي بسياري از آداب و رسوم عزاداري در كتاب مقدس به چشم ميخورد. به نظر برخي از مفسرين هدف و انگيزه مجروح كردن بدن در اصل فراهم كردن زمينه تغذيه از خون براي روح متوفي و مقصود از قطع و كوتاه كردن مو، اين كه روح بتواند با قدرت نهفته در بدن به حركت درآيد. |
|