انجمن کلیمیان تهران
   

يهوديان سفارادي و اشكنازي

   

 

آرزو ثنايي
مهر 78

يهوديان سِفارادي، به يهودياني گفته مي شود كه در كشور هاي مشرق زمين و آفريقا زندگي مي كرده اند و به طور كُلي هر يهودي كه از آداب و رسوم خاص سفارادي ها پيروي كند، سفارادي، خوانده مي شود. ريشه اين كلمه، اصولاً به كشور اسپانيا (گروش سفاراد) و يهوديان اسپانيا و پرتغال تا قبل از اخراج دسته جمعي در سال 1492 م. بر مي گردد. يهوديان سفارادي بيشتر در كشورهاي عرب - مسلمان زندگي مي كردند و يهوديان اشكنازي تحت حاكميت كشورهاي مسيحي. يهوديان اشكنازي را به چند علت چنين ناميده اند. برخي معتقدند كه اشكناز، مردم و سرزميني از نوادگان گُومِر از سلاله حضرت نوح بوده اند و بعد ها به ساكنان سرزمين آنها كه در حوالي ارمنستان امروز است اشكنازي گفته اند. برخي به يهوديان آلمان و فرانسه امروزي (پروس) اشكنازي گفته اند كه اين نظريه بيشتر مورد قبول عامه قرار گرفته است. ابتدا به مردمي كه در كنار رود راين ساكن شدند و بعد به تمام يهودياني كه از روش و سنت و عقايد آنها پيروي كردند اشكنازي گفته شد. اگر يك يهودي دركشوري غير از موطن خود ساكن شود، معمولاً به جامعه سفارادي و يا اشكنازي پدران خود ملحق مي شود و رسوم سنتي خود را اجرا مي نمايد و دانشمندان يهود نيز توصيه كرده اند كه آداب و سنن خانوادگي را نبايد فراموش كرد. عده اي از دانشمندان معتقدند آنانكه از روش هيلل در زندگي پيروي مي كنند سفارادي و آنانكه از روش شماي تبعيت مي نمايند اشكنازي هستند.

(هيلل و شماي دو تن از بزرگترين دانشمندان مذهبي يهود و جزء معروفترين تَناها- مروجين اوليه مفاهيم شفاهي تلمود- بودند كه در حدود دو هزار سال قبل مي زيستند. اين دو دانشمند كه همكار يكديگر بودند، در معدود مواردي از جزئيات احكام شرعي و در برداشت از مفاهيم اجرايي ديني، اختلاف سليقه داشتند. آنها پايه گذار دو مكتب متمايز به نام هاي بِت هيلل و بِت شماي بودند. پيروان اين دو مكتب نيز در موارد فرعي دين با يكديگر اختلاف نظر داشتند و علماي يهود با در نظر گرفتن كليه مباحثات اين دو مكتب، نظر نهايي خود را درباره جزئيات آداب ديني اعلام كرده اند.)

همچنين مي توان در تاريخ نيز، رد پاي اين تفاوت را يافت. بعد از خرابي معبد بيت هميقداش دوم، برخي از يهوديان به زندگي خود در سرزمين يهودا ادامه دادند و بعضي ديگر كه به اسارت به بابل برده شدند در كشورهايي چون عراق، ايران قديم، سوريه، مصر و يونان ساكن شدند. اين يهوديان زبان و بخشي از سنن كشور دوم را پذيرفتند ولي يهوديت خود را نيز حفظ كردند.

در رابطه با مسلمانان، يهوديان تبادلات فرهنگي بسياري انجام دادند كه اين روابط فرهنگي، موجب پديد آمدن كتب مختلف پزشكي، فلسفه، شعر و ادبيات و هنر گرديد. هارامبام پزشك و حاخام معروف اسپانيا كتب مختلفي به عربي دارد و همواره از فارابي و فلاسفه ديگر نام مي برد. ابن عزرا، شلومو ابن گبيرول و بسياري از يهوديان اسپانيا همواره رابطه نزديكي با علم و ادب اسپانيا در زمان سلطه اعراب داشته اند. با حضور مسيحيان و بوجود آمدن انگيزيسيون (تفتيش عقايد) و فشار هاي مذهبي كه بر يهوديان در اسپانيا وارد آمد، جامعه يهودي اسپانيا مجبور به ترك اين سرزمين شدند و به كشورهاي مختلف كوچ كردند. پس از قرن ها تعدادي از آنها به اسپانيا بازگشتند و با وجود اينكه امروزه اسپانيا در جنوب اروپا، از كشورهاي غربي محسوب مي گردد ولي واژه سفاراد همچنان به نوادگان يهوديان اسپانيايي (كه برخي در كاشان و استانهاي اطراف ايران مركزي و جنوبي ساكن شدند) نيز اطلاق مي گردد. جالب اينجاست كه پس از ظهور انگيزيسيون و حضور «توماس د توركُمدا» قاضي كه هزاران يهودي را در شعله هاي آتش انداخت، بسياري از يهوديان در خفا، قوانين ديني خود را اجرا مي كردند كه «مارانو» ناميده مي شدند. اين لغت در اسپانيايي به معني «حيوان ناپاك» است ولي ما آنها را «يهودي پنهاني» مي ناميم و قرنها بعد همين مارانوها به اسپانيا بازگشتند و تقربباً 600 سال پيش دوباره كنيساهاي ويران خود را بنا نمودند. پس از كوچ يهوديان از اسپانيا آنها به پرتغال رفتند. در ابتدا با آغوش باز پذيرفته شدند، ولي سرنوشتي همچون اسپانيايي ها در انتظار آنها بود. سپس به فلسطين تحت سرپرستي عثماني، سوريه، عراق، تركيه و هلند و آمريكاي تازه كشف شده مهاجرت نمودند كه جامعه سفارادي هاي هلند اكنون نيز فعال است. بيشتر سفارادي ها، با معلومات و تحصيلكرده بودند و در كشورهاي ديگر نيز مقام هاي مهمي كسب نمودند. در آمريكا نيز سفارادي ها موجب پيشرفت كشور تازه كشف شده بودند هر چند كه بعد ها اشكنازي ها به علت جنگ جهاني اول و دوم و مهاجرت هاي دسته جمعي، تبديل به جامعه بزرگتري شدند و جامعه اشكنازي از نظر تعداد بر جامعه سفارادي برتري يافت. بايد بدانيم كه حضور اشكنازي ها در حدود سال 1840 م . يعني تقريباً 300 سال پس از حضور سفارادي ها در آمريكا آغاز شد ولي هنوز در آمريكا و كشورهاي اسپانيا، هلند، پرتغال و كشورهاي ديگر اروپايي، جامعه سفارادي ها حضور مستقل دارد.

تاريخ زندگي يهوديان اشكنازي در گذشته، تصوير غم انگيزي ترسيم مي كند. كشورهاي اروپايي در قرون گذشته رفتارهاي تحكّم آميز، همراه با تحقير و توهين به يهوديان روا مي داشتند. كشتار دسته جمعي يهوديان در پوگروم ها و گتوها، ممنوعيت معاملات، كسب مقام هاي دولتي، تبعيض و تنفر، از خصوصيات زندگي يهوديان در اروپاي قرون وسطي بود.

ريشه اين تنفر به 1600 سال پيش بر مي گردد. در آن زمان تقريباًًً تمامي جهان متمدن غرب توسط روم اداره مي شد. از اسناد به دست آمده چنين بر مي آيد كه يهوديان در آلمان زندگي آرامي داشته اند تا اينكه مسيحيت بر آلمان حاكميت يافت. به تدريج ماليات براي يهوديان افزايش يافت و وضعيت اقتصادي نيز بدتر شد. با فتواي پاپ در سال 1095 براي جنگ مقدس يعني بيرون كردن مسلمانان از سرزمين مقدس، اولين جنگ صليبي آغاز شد و در راه حمله به كشورهاي مختلف، يهوديان نيز قرباني نفرت مي شدند. اگر از آلمان فرار مي كردند و به لهستان پناه مي بردند، پس از چند سال آرامش دوباره بايد در گتوها و دور از جامعه كل كشور به سر مي بردند و آزارها دوباره شروع مي شد. اما يهوديت اشكنازي از تمامي اين بلايا جان سالم به در برد. يهوديان لهستان نيز با حمله روسيه به لهستان در سال 1772 مبدل به يهوديان روسي شدند كه با اصليت اشكنازي و با ظهور نهضت حسيديم در اواسط قرن هجدهم كه شاخه جديدي به يهوديت افزود متحمل فشار هاي تزارها و سپس كمونيسم شدند. اما جامعه يهوديان روسيه از تمامي اين سختي ها نيز نجات يافت. اگر تفاوتهاي جزيي در اجراي مراسم اعياد يا مناسبتها بين سفارادي ا و اشكنازي ها ديده مي شو به دلايل زير است: 1) حضور در جوامع مختلف شرقي يا غربي و تأثير پذيري از محيط زندگي. 2) فشارها و آزار هاي بي مورد، موجب مي شد كه يهوديان اشكنازي قوانين مذهبي سخت تري را بر خود بپذيرند در حاليكه اين قوانين، از جانب بزرگان ديني در كشور هايي كه يهوديان سفارادي زندگي مي كردند وضع نشد. بطور مثال، يهودياني كه در گتو هاي لهستان و آلمان بسر مي بردند، زباني مخلوط از آلماني و عبري كه «ييديش» ناميده مي شود را ابداع كردند و امروزه نيز يهوديان اشكنازي اغلب با آن زبان صحبت مي كنند. دو اعتقاد براي حضور ييديش در بين اشكنازي ها وجود دارد. اول اينكه يهوديان نمي خواستند كه نگهبانان و افسران آلماني از نيت آنها با خبر شوند. پس در گفتار خود از كلمات عبري نيز به همراه كلمات آلماني تغيير يافته استفاده كردند و دوم آنكه بسياري از يهوديان مايل نبودند از زبان و كلمات كتاب مقدس براي كارهاي روزمره يا غير مقدس استفاده كنند. در بين يهوديان اسپانيا نيز همين دلايل موجب به وجود آمدن زبان «لادينو» شد. يهوديان سفارادي در عيد پسح از برنج و حبوبات استفاده مي كنند (زيرا عمدتاً در كشورهايي زندگي مي كنند كه اين خوراكي ها، اصل غذا را تشكيل مي دهند) در حاليكه اشكنازي ها از خوردن برنج و حبوبات در ايام پسح خودداري مي كنند.

در جزئيات قوانين مذهبي نيز تفاوت هايي بين سفارادي ها و اشكنازي ها مشاهده مي شود. سفارادي ها از نظرات «ماران» (ربي يوسف كارو) در شولخان عاروخ- مجموعه كتب مرجع احكام شرعي يهود- پيروي مي كنند و اشكنازي ها از نظريات «راو مشه آيسرليس» مندرج در همين مجموعه تبعيت مي كنند. اختلافات جزيي نيز در اداي كلمات به چشم مي خورد (سفارادي ها، حرف« و» عبري را «ت» تلفظ مي كنند اما اشكنازي ها معمولا در اكثر موارد اين حرف را به شكل «س» يا «th» انگليسي تلفظ مي كنند). طرز قرار گرفتن «تِوا» - محل خواندن دعا و تورات توسط پيشنماز- در كنيساي سفارادي ها در مركز و در كنيساي اشكنازي ها در غرب كنيسا مي باشد و .... با وجود پهناور بودن جهان و تقسيمات مختلف نژادي و اجتماعي و طبقاتي انسان ها فراموش نمي كنيم كه: همه فرزندان ابراهيم، پدر توحيد جهان هستيمn

مآخذ :1) پژوهشي در تاريخ يهوديان از شرلي اشترن

2) كتاب سفارادي هاً



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید