پاییز 1387
گذشته چراغ راه آینده است و
امروز برای اشرافی بیشتر بر گذشته که نویدبخش روشنتر دیدن آینده است ، با سه تن از
شخصیتهای جامعه کلیمیان ایران به گفتگو مینشینیم.
مصاحبه با دکتر رحمتا... رفیع ریاست هیئت مدیره
انجمن کلیمیان تهران
آقای دکتر رفیع قبل از هر چیز از این که قرار مصاحبه را پذیرفتهاید سپاسگزارم.
_ لطفاً به عنوان رئيس انجمن کليميان تهران، توضيح دهيد چند سال است که
فعالیتهای اجتماعی خود را آغاز کردهاید و اساساً چگونه وارد اين عرصه شديد و چرا
درگذشته فعاليتهاي اجتماعي شما بدون پست اجرایی و نمایان نبوده ولي در حال حاضر در
عرصهي اجرايي، نمایان فعاليت ميکنيد؟
_ تشکر ميکنم از اينکه وقت خودتان را به من اختصاص داديد و اين مصاحبه را انجام
ميدهيد .فعاليت اجتماعي من به چهل و هشت سال پيش برميگردد، زماني که ما انجمن
دانشآموزان يهودي را تاسيس کرديم.اين انجمن کمکم رشد کرد تا ما دانشجو شديم و
انجمن دانشجويان يهودي ايران را بنيان نهاديم.اين انجمن برمبناي انجمن ادبي بياليگ
بود که ما در آن فعاليت ميکرديم.سرپرست اين انجمن ادبي آقاي مراد فيروز طالع بود
که در آن دوره سرپرستي کتابخانهي مجلس شوراي ملي را نيز برعهده داشت.از آنجا بود
که کمکم انجمن دانشجويان يهودي ايران بنيانگذاري شد که با فعاليتها و مرارتهاي
بسيار آن را به سازمان دانشجويان يهودي ايران تبديل کرديم. در آن موقع احتياج پيدا
شد که در شهرستانها هم که دانشگاههاي مختلف داشتند، شعبههايي تاسيس شود. براي
مثال در دانشگاه سابق پهلوي شيراز که الان دانشگاه پزشکی شيراز است و دانشگاه
اصفهان اين دو دانشگاه براي ما، بسيار ارزش داشت.چون تعداد دانشجويان يهودي در اين
دانشگاهها بيشتر بود . به همينخاطر سازمان دانشجويان يهود، شعبهي دانشگاه پهلوي
سابق در شيراز را به عنوان انجمن دانشجويان يهودي شيراز بنيان نهاد.در آن زمان من
هفده سال بيشتر نداشتم که در سازمان کورش کبير به عنوان مدير داخلي انتخاب شدم و
تمام کارهاي مديريتي آنجا را بر عهده داشتم.سرپرست ما، مرحوم اسدالله خان اميريان
بود که ايشان سالها سرپرست دانشجويان ايراني مقيم فرانسه بودند و کمکم ما سازمان
دانشجويان را بسيار گسترش داديم و فوقالعاده فعال بوديم به طوري که تمام مجامع
يهودي، روي سازمان حساب ميکردند.البته ما هيچگاه وارد سياست دولتي نشديم و فعاليت
ما متوجه يهوديان ايران به خصوص جوانان بود. تا اينکه براي ادامهي تحصيل به خارج
رفتم و همين تشکيلات را چه در انگليس و چه در در امريکا ادامه دادم (البته اسمي از
ايران کمتر برده ميشد) فعاليت ما منحصرا با سازمانهاي دانشجويي ممالک خودشان
بود. تا به ايران برگشتم و همانطور که اشاره کرديد من فعاليت اجرايي چنداني
نداشتم، ولي بيشتر فعاليت من به صورت مشاوره بود و هرکجا که نيازي احساس ميشد از
من کمک ميگرفتند و من با کمال ميل ميرفتم. درسمينارها، همايشها و مجامع مختلف،
در کنيساها سخنراني ميکردم و سعي ميکردم از نظر فرهنگي فعال باشم. اما هيچوقت در
کارهاي اجرايي حضور نداشتم تا اينکه اين اواخر احساس شد که از نظر تعداد افراد
يهودي فعال، دچار کمبود هستيم. به هر حال من حس کردم با سوابقي که دارم شايد لازم
باشد بيايم و به فعالان اين جامعه کمک کنم و رسالت خودم را انجام دهم. با اينکه
کار من از نظر شغلي فوقالعاده زياد بود و توانم هم از نظر جسماني کم شده، قبول
کردم بيايم ولي نه به صورت اينکه کارگرداني يا رياست انجمن را قبول کنم ؛ به اين
خاطر که عضو انجمن کليميان ایران باشم و خدمت کنم.
_ آقاي دکتر همانطور که ميدانيم «دکتر رفيع» فردي معتمد ، قابل احترام، محبوب
و مردمي بوده است. آيا بعد از گذشت حدوداً یک سال از رياست شما بر انجمن شناخت مردم
نسبت به دکتر رفيع تغيير کرده است؟
_ من فکر نميکنم تغيير زيادي کرده باشم.به جز اينکه احساس کردم فعالتر شدهام
و علاقهام به مردم بيشتر شده است.مردم نهايت محبت را به من دارند چون در زماني که
مرحوم حاخام اوريل زنده بودند ما در يک مجمع پانزده نفره که شوراي حل اختلاف
يهوديان ايران بود حضور داشتيم.و من بسيار فعال بودم و ايشان مرا بسيار تاييد
ميکردند و در جوامع مختلف به من حق امضا داده بودند واين دال بر اين بود که مرا
قبول دارند و همين باعث شد که اعتماد مردم به من بيشتر شود .محبتي که حاخام اوريل
داشتند و در هر محفلي که مينشستند دست مرا ميگرفتند باعث شد تا شناخت معنوي مردم
از من بيشتر شود. به هرحال من روز به روز بیشتر فعالیت میکردم و شکی نیست که هرکس
فعال باشد و کارش صحیح باشد مردم با فهم و شعور بالای خود این امر را حس میکنند و
تشخیص میدهند. مردم از اینکه من در این کار شرکت کنم بسیار استقبال کردند و محبت
کردند.هرچند کسی که وارد فعالیتهای اجتماعی میشود، تعداد زیادی دوست پیدا میکند
و عدهای هم کم و بیش ناخواسته با وی مخالفت و در برابر او موضعگیری میکنند.
_ آقای دکتر این موضعگیریها به موقعیت «دکتر رفیع» لطمهای زده یا نه، دکتر
رفیع مثل گذشته مورد اطمینان مردم است؟
_ اعتماد مردم کم نشده است اما به هر حال یک عدهای هستند که موضع میگیرند و شاید
نظر به خصوصی نداشته باشند ولی جو اجتماعی باعث میشود که بیشتر، نوک پیکان به طرف
مایی که فعالیم باشد.کسی که وارد کار اجتماعی میشود باید طاقت زیادی داشته باشد و
انتقادپذیر باشد و اگر به خودش و کارش ایمان داشته باشد حتما پیروز خواهد شد.
_ همانطور که میدانید ما با مهندس معتمد هم قرار مصاحبه داریم و شاید بعضی از
سؤالها مشترک باشد مثل همین سؤال، میخواهیم نظر شما دربارهی نسل جدید ایرانیان
یهود بدانیم؟ و بیان کنید آنها را چه طور ارزیابی میکنید؟آیا نقطهی برجستهای
دارند؟
_ من فکر میکنم جوانان ما پاکترین جوانهایی هستند که میشود در دنیا پیدا
کرد. به دلیل اینکه این جوانان در خانوادههای سنتی، پاک و بی آلایش بزرگ شدهاند.
تفاوت ایرانیان به طور کلی با دیگران در این است که تا موقعی که ازدواج نکردهاند
از واحد خانواده جدا نشدهاند و همین باعث شده انحرافات در آنها کمتر باشد و
واقعا هم کمتر است و اصلا قابل مقایسه با اروپا و امریکا نیست زیرا آنها در 18
سالگی وارد کالج میشوند و از خانواده جدا میشوند به طوری که والدینشان میگویند
دیگر هیچگونه تسلطی بر آنان ندارند.
_ این از نظر شخصیتی است از نظر فعالیتهای اجتماعی و حس مشارکت در این
فعالیتها چه طور؟ شما توضیح دادید که داعیهدار و وارث یک سری از فعالیتهایی
بودید که در «هبرا»، «بتدین» و زمانهای گذشته انجام شده، الان حاصل آنها این است.
فعالان فعلی، جایگزین و جانشین کسانی هستند که در گذشته فعالیت میکردند و جامعهی
کلیمیان را به این سو هدایت کردند.شما ادارهی جامعهی کلیمیان را توسط نسل جدید
کلیمیان چه طور میبینید و آیا اصلا افراد نسل جدید که در این عرصه حضور دارند
دارای ویژگی منحصر به فرد یا به تعبیر دیگر، هویت خاص خود هستند یا خیر؟
_ من فکر میکنم که این جامعه تغییری کلی کرده است به این معنی که اجتماع یهود
ایران به جوان یهودی نگاه مبتی دارد. د گذشت اصلا به جوانان اجازه نمیدادند که
روی کار بیایند پنجاه سال پیش فردی میتوانست سمتهایی را برعهده بگیرد که موها و
ریشهایش سفید شده بود و اگر این طور نبود، اصلا انتخاب نمیشد.
_ آیا این مسئله به خاطر این نیست که ما در جامعه مان دچار روندی شدهایم که
افراد فعال و نخبه (نخبه فرهنگی – اقتصادی) تمایلی به انجام فعالیتهای اجتماعی
ندارند و به خاطر این بیمیلی راه پیش روی جوانان باز شده است؟
_ نه این طور نیست.جوانان خیلی علاقهمندتر هستند .افرادی مثل ما که سنشان
بالارفته، قدرت بدنی و فکریشان کم شده است و در واقع قدرت فکر ما، تجربه ماست. ولی
جوان نوآوری به خصوصی دارد و خیلی علاقهمند است.ما با اینکه سنمان از پنجاه
گذشته، اما بر اساس همان خصلت قدیمیمان و علاقهای که به فعالیتهای اجتماعی داریم
ادامه میدهیم و از زندگی و خانوادهمان میزنیم و به فعالیتهای اجتماعی
میپردازیم .اما متاسفانه تعداد این افراد فعال، کم شده است. ولی جایگزین آن،
جوانان خوشفکر و فعال هستند. اگر ما چند نفر که مسنتر و با تجربهتریم در کنارشان
باشیم و آنها فعالیتشان را ادامه دهند، ثمرهاش بیشتر خواهد بود تا اینکه یک
عدهی به سن و سال من روی کار بیایند.
_ پس معتقدید که فضا برای فعالیت جوانانی که علاقهمند هستند و پتانسیل مورد
نیاز را دارند باز است؟
_ شکی نیست و هیئت مدیره انجمن کلیمیان از آنها حمایت می کند.
_ وقتی کلمهی جوان و دانشجو را میشنوید چه جملهای به ذهنتان میآید و چه حسی
پیدا میکنید؟
_ نوآوری و انرژی ،یعنی هم نو آوری و هم قدرت اجرای آن .
_ به این خاطر محور بحث عوض شود این سؤال را میپرسم. در این هشت سال اخیر
ارتباط جامعهی کلیمیان با کلیمیان دیگر کشورها چه روندی داشته است؟ آیا در هیئت
مدیرهی جدید، چنین روابطی هست و ارتباط خارجي جامعهی کلیمیان با دیگر جوامع یهودی
رو به توسعه و تعمیق است؟ اين رابطه را چه طور ديدهايد و در حال حاضر چگونه است؟
_من فكر مي كنم كه رابطهاي كه در حال حاضر با جوامع مختلف يهودي در سراسر دنيا
داريم خيلي كم شده است به جز امريكا كه يك مركز يهوديان ايراني در لس آنجلس دارد و
رابطهي ما با آنها يك رابطهي پيش پا افتاده است و هيچ رابطهي ديگري وجود ندارد.
شايد هم واقعا احتياجي نبوده است. اما انجمن و هيئتمديره دوست دارد ما با تمام
جوامع يهودي در سراسر دنيا تماس معنوي داشته باشيم. خوشبختانه انجمن هيچ نيازي به
پول ندارد چون هم خودش پول دارد و هم دولت كمك ميكند ولي يقين بدانيد انجمن
ميخواهد رابطهي مستقيم فرهنگي و معنوي با كليهی جوامع يهودي داشته باشد. البته
امريكا براي ما اهمیت بیشتری دارد، چون تعداد يهوديان ايراني در آن بيشتر است و
انگلستان و فرانسه در درجهي دوم و سوم هستند.
_آيا ارتباط با انجمنهاي يهوديان ديگر كشورها تنها یک تعامل فرهنگي – مذهبي است
يا انجمن کلیمیان اجازه ميدهد كه انجمنهاي يهودي ساير كشورها بر فعاليتهاي مذهبي
– فرهنگياش تاثير بگذارد و در تصمیمگیریهای آن تأثیرگذار باشند؟
_ من فكر ميكنم هيچ احتياجي به اين نباشد كه یهودیان در كشورهاي ديگر براي ما
خطمشي تعيين كنند اما اين را بگويم كه يهودي در هر جاي دنيا كه باشد يهودي است و
طبق سنت و قوانين توراه به اعمال مذهبياش عمل ميكند.
_ در واقع نه شما بلکه هیچکس در يكرنگ بودن دین يهود در تمام دنيا شكي ندارد
چون ما هيچ فرقه و مذهب جداگانهاي نداريم. واضح بگویم اخيرا در واقع مسئلهاي
داشتيم درخصوص اينكه يك عده خارج از فضای يهوديان ايران و طی نامهاي سمتهايي را
به بعضي از افراد نسبت دادند. این کار در واقع دخالت در امور جامعهي مذهبي
ايرانيان يهودي بود.
_ ما مخالف اين هستيم كه كسي به ما دستور بدهد. نه اينكه دستور عاقلانه يا غير
عاقلانه بدهد.ما حكمي را كه از خارج از ايران بيايد قبول نميكنيم. چون ما هميشه
سنتي زندگي كردهايم و سنتي هم ادامه ميدهيم. ما بيشتر از دو هزار و پانصد سال
است كه در اين كشور زندگي كردهايم، و همیشه یهودی بودهایم هيچ وقت آكادميسین
مذهبي نداشتهايم، تنها دو نفر بودهاند :«راب داويد شوفط» و «بعلَنِس» بقيه تمام
سنتي بودهاند. حالا اگر در اين وهلهي زمانی بخواهند كسي را به ما بشناسانند براي
ما غير قابل قبول است .اگر يك حاخام بزرگ ما سنش بالا رود یا قدرت كارياش كم شود
سينه به سينه همانطور كه انتخاب شدند، ايشان هم فرد ديگري را انتخاب ميكنند.
_ یعنی در این روند فقط انجمن کلیمیان و حاخام دخالت دارند؟
_ بله چون افرادی که در خارج از کشور هستند با وضعیت سیاسی و روند فعالیت ما
آشنا نیستند. البته افرادی هستند که به دلیل به اصطلاح وابستگیشان به یهودیان
ایران رفتارهایی را انجام میدهند كه آسایش و آرامش جامعهی ایرانیان یهودی را به
مختل میکند... ولی اگر ما احتیاجی داشته باشیم از ایشان سوال میکنیم ولی وقتی ما
هنوز سوال نکردهایم احتیاجی نیست که بخواهند برای ما تصمیم بگیرند. با این
دخالتهایشان مخالفیم.آقای مهندس معتمد در امریکا اعتراض کردند و بعد من به آنجا
رفتم و اعتراض کردم و قبولاندیم و قبول کردند که راهی که رفته بودند اشتباه بوده
است.
_ آقای دکتر شما چه افقی را برای جامعهی ایرانیان یهودی در این کشور میبینید؟
_ من فکر میکنم افق یهودیان ایران بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی روز به روز
بهتر میشود، اوایل کمی متزلزل بود ولی در همهی انقلابها این تغییرات به وجود
میآید اما ما روز به روز شاهد وضعیت بهتر هستیم.آن طور که خارجیها تبلیغات سوء
میکنند هیچ نوع تبعیضی برای ما وجود ندارد. همانطور که شاهد هستید ما به راحتی
زندگی میکنیم از نظر روال مذهبیمان هیچ کم و کسری نداریم و محدودیتی وجود ندارد.
سنتهای مذهبی ما، عروسیهای ما و برميتصواهاي ما به راحتی انجام میگیرد و ما هیچ
گونه نقصی احساس نمیکنیم. آنها که در خارج از کشور از طرف ما انتقاد میکنند، باید
در ایران زندگی کنند و آن گاه دست به قضاوت بزنند.
_ شما به عنوان بالاترین مقام انجمن کلیمیان تهران وضعیت و کارکرد کمیتهها را
چه طور ارزیابی میکنید؟ آیا این کارکرد میتواند پاسخگوی نیاز جامعه باشد یا خیر؟
_ من فکر میکنم که اکثر کمیتهها ضعیف کار میکنند، اما فعالیت میکنند. علت
ضعیف کار کردن این تعداد، این است که عدهای از این افراد تازه کارند، عدهای
میترسند و عدهای از آنها وقت کمتری را صرف فعالیت میکنند ولی به هرحال کارشان
را انجام میدهند.کمیتهی املاک ما با پتانسیل بالایی برای انجام فعالیت دارد، شروع
خوبی داشته ولی آنطور که باید هنوز به آن نقطه دلخواه نرسیده است. کمیتهی فرهنگی
نسبت به سایر کمیتهها فعالتر است مثلا مجلهی بینا، کلاسهای عبری، مدارس مختلف و
کودکستانهای ما فوقالعاده خوب مدیریت میشود. اما با توجه به مدیران توانمند و با
تدبیری که میشناسیم و آن را اداره میکنند انتظارات بیشتری از آن داریم.
_ شما شانیت جامعهی یهودی را در چه چیزی میبینید و چه قدر این فعالیتها به
شانیت و نیاز این جامعه نزدیک شده است ؟
_ من فکر میکنم در افکار عمومی کلیمیان ایران متأسفانه این شأن خیلی کم شده و
شان این جامعه بسیار بالاتر از این چیزهاست.من عقیده دارم حتی اگر زمانی برسد که
فقط 10 نفر یهودی در ایران باشد باید شان یهودیتشان حفظ شود. و خدماتی که ما به
یهودیان این مملکت حداقل در این دوسال ارائه کردیم، آنطور که باید، هنوز نبوده
است.
_ به عنوان آخرین سوال: به نظر شما رهبران جامعهی کلیمیان ایران چه خصوصیتی
باید داشته باشند تا بتوانند ادامه دهندهی این راه باشند و فعالیتی را که از گذشته
تا حال ادامه پیدا کرده ادامه دهند و مانع از بین رفتن آن شوند؟
_ من فکر میکنم جوانان باید انجمن کلیمیان را اداره کنند و یک هیئت امنای
انجمن کلیمیان ایران هم باید وجود داشته باشد که افرادی که تجربهشان بیشتر است و
کارکرد چهل – پنجاه ساله دارند در آن هیئت امنا به نام مشاورین عالی این جوانان
قرار بگیرند. بايد انجمن را به جوانانی بسپاریم که پرقدرت ، پرانرژی و نو آور
هستند.
_از این که وقت خودتان را در اختیار ما گذاشتید سپاسگزارم.
|