الهام مودب
مترجم زبان انگلیسی
پاییز 97
در
جشنواره فیلم حقیقت که در پردیس سینمایی چارسو در تهران از 18 تا 25 آذر برگزار شد،
فیلم «مارسلین، یک زن، یک قرن» ساختهی کردلیا داوراک نیز به نمایش گذاشته شد. ساخت
این فیلم در سال 2018 به پایان رسید و مارسلین لوریدان ایونس 90 ساله 2 هفته پس از
تدوین فیلم درگذشت.
کردلیا داوراک نویسنده، نمایشنامه نویس، کارگردان فیلم و تئاتر و فارغالتحصیل
رشته کارشناسی ارشد هنر، ادبیات و تئاتر است. او آلمانی و در برلین و مکزیک ساکن
است. از سال 1996 بیش از 80 اپرا، تئاتر و رقص
بینالمللی را کارگردانی کرده است. از سال 1998 او نویسنده و مدیر تولید فیلم مستند
و فیلمهای بینالمللی است و همچنین عضو هیئت داوران جشنواره بینالمللی فیلم و
جشنواره فیلم انیمیشن و هنر معاصر است.
فیلم های او عبارتند از :
*نخستین فیلم او «تنها یکی برای زنده ماندن» ،به برتولد گلد اسمیتت، آهنگساز
یهودی به عنوان آخرین بازمانده هنر مدرن در دوران آلمان نازی اختصاص دارد.
* یک روز در زندگی پیتر جوناس /سال 1999
* هربرت ورنیک یا هندسه اپرا / سال 2001
* پیتر گرینوای - درام اسب / 2002
* رقص برای زندگی - سالن مکزیک / سال 2003
* دوشیزه شوچیکتسال / سال 2009
* نگاهی به خاطرات/ سال 2010
* جان برگر یا هنر نگاه کردن / 2016
* مارسلین یک زن یک قرن / 2018
در ادامه مصاحبه با کردلیا داوراک را که با خوشرویی و حوصله به پرسشهایم پاسخ داد،
میخوانید.
•
لطفا خلاصهای از فیلم را تعریف کنید.
خانم سرسخت مسنی که امروز به مارسلین معروف است و به شهرتش افتخار میکند، در
سن 90 سالگی هنوز رادیکال و تغییر ناپذیر است. پدرش یهودی و زاده شهر لودز لهستان و
ساکن فرانسه در دهه 20 بود. در 15 سالگی در سال 1944 توسط نازیها به اردوگاه
بیرکناو و پدرش به اردوگاه آشویتس فرستاده شدند. او خوشبختانه نجات یافت و آزاد شد
ولی پدرش کشته شد. با شنیدن خبر مرگ پدر، رشد او متوقف شد. تا امروز سایز کفش او 33
و قدش 1.55 متر است.
70 سال بعد، شوک حملات تروریستی در فرانسه باعت شد تا او تصمیم مهمی بگیرد: در 85
سالگی به آخرین
نشانهی زندگی پدرش - یادداشت کوچکی که مخفیانه در اردوگاه به دست او رسیده بود-
پاسخ داد. کتاب او نامه-ای خیالی به پدر (دوباره به پاریس برنگشتی) در پاریس در سال
2015 به چاپ رسید. در این کتاب این موارد بهچشم میخورد: دیدگاه او در مورد
بزرگترین اختلافات قرن بیستم، زندگینامه و تجارب و رویدادهای زندگی یک بازمانده
هولوکاست.
هولوکاست:
هیچ چیز بدتر از ساخت کارخانجاتی برای کشتن انسانها نیست.
هرگز نمیتوانم آنان را ببخشم. ما هنوز از آن درسی نیاموختهایم ولی باید بیاموزیم.
ما باید شمارههایی را که بر روی بدنهایمان (توسط نازیها) حک شده فراموش کنیم و
از آن رها شویم، زیرا ما بازماندگان به پایان زندگی نزدیک میشویم .
اردوگاه بیرکناو آغاز همه چیز برای من است ...
زیرا جایی است که من آن را شناختم ، جایی است که آموختم دنیا را بشناسم.
یکی از فیلمسازان سیاسی غیرقابل انعطاف
زمانی که دوستانش هنوز در کافههای ریوز-گاچ پاریس درباره شرکت فرانسه در جنگ
الجزایر بحث
میکردند، او یک دوربین خرید و در سال 1962 اولین فیلم خود را در خیابانهای
الجزایر ساخت. موضوع فیلم الجزایر، سال صفر»، نمایانگر تعهدش به زندگی خود بود:
انقلاب و رهایی.
مارسلین چند سال بعد جوریس ایوان، همسر دومش را، که فیلمساز انقلابی هلندی بود با
دوربین فیلمبرداری خود در جبههی ویتنام همراهی کرد.
برخی
از آثار او عبارتند از :
آسمان، زمین ، سال 1965، خط دو ویتنام، سال 1967، موازی هفدهم ، 1968؛ دیدار با
رئیس جمهور هوشی مین، سال 1965، (که به مبارزات استقلالطلبی در هندوچین
میپردازد)، مردم و تفنگهای آنها ، سال1969 (موضوع آن انقلاب فرهنگی چین است)،
چگونه یوکونگ کوهها را جابجا کرد، 75-1972.
او در عرصه سیاسی دلیل منطقی برای زندگی خود
بهعنوان، بازمانده داشت.
پس از مرگ ایوان در سال 1989، او بر روی زندگینامهاش کار کرد . «درخت چمنزار»
اولین فیلم داستانی است که اجازه فیلمبرداری در اردوگاههای آشویتس و بیرکناو به
آن داده شد. ساخت آن در سال 2003 به پایان رسید. او نگاه شجاعانهای به بازداشتش و
بازگشت به زندگی پس از آن دوران دارد. این فیلم به زنان بازماندهی اردوگاههای
آلمان نازی اختصاص داده شده است. فیلم «موازی هفدهم»، مستندی درباره انعطافپذیری
زن در جنگ ویتنام است، او بهعنوان سخنگوی قوی جنبش زنان شناخته شده است.
او اخیرا در حال نوشتن کتابهای جدیدی بود که به عشق و جسم زن اختصاص دارد و در
حقیقت تأیید سرزندگی و انرژی در سن نود سالگی است.
و حالا این فیلم ثبت آخرین روزهای زندگی شگفت انگیز مارسلین لوریدن ایونس است:
داستان مهم یک زن: از بازماندهی هولوکاست تا فعال سیاسی و فیلمساز منتقد.
جنگ استقلال الجزایر
«من به خودم گفتم که از آنجایی که نمیتوانم برای خودم کاری انجام دهم، برای
دیگران کاری انجام خواهم داد. قیام الجزایر، رویداد مهم نسل من بود و برای من شخصا
«نوعی امتحان بود. من در شبکههایی که برای استقلال الجزیره مبارزه میکردند
(قانونی و غیرقانونی) فعال بودم. به همین دلیل پلیس فرانسه آپارتمان من را جستجو
کرد. من یک فیلم به آن اختصاص دادم.»
نمایش فیلم«الجزایر، سال صفر» در فرانسه و الجزایر ممنوع بود. اما پس از نمایش در
جشنواره فیلم مستند در لایپزیک در سال 1967، به سرعت جایزه بزرگ هیئت داوران
لایپزیگ در سال 1967 را به خود اختصاص داد.
مارسلین و ژان پیر سگنه با قرض چند هزار فرانک و یک دوربین هفته های نخست استقلال
در خیابان های الجزایر را ثبت کردند. مارسلین امروز اذعان دارد «در آن زمان، آن
فیلم بسیار شجاعانه بود،». مردم الجزایر آن را دوست نداشتند، چرا که کشورشان را در
لبه پرتگاه نشان میداد.
با نگاهی به گذشته، دریافتم در مورد الجزایر اطلاعات کمی دارم. فقط امروز الجزایر
قبل و بعد از استعمار را درک میکنم .
جنگ ویتنام
بسیار جالب است که مردم ویتنام او و همسرش را «دو فیلمساز انقلابی با قلب
مهربان ...» مینامند.
جنگ ویتنام:
هوشی مین (رهبر انقلابی و اولین رئیس جمهور ویتنام) با دیدن شمارهی حک شده بر روی
بازویم پرسید: «شما را به اردوگاه فرستاده بودند؟» و من پاسخ دادم: بله. «شما را
نسوزاندند؟» گفتم: خیر. و او گفت: «شما هر کاری که میخواهید میتوانید در کشورم
انجام دهید. بدینترتیب فیلم «موازات هفدهم» را ساختم .
سفر ما با خشونت بسیاری همراه بود. در شب اول به ما حمله شد. در پی اصابت بمب چمدان
ما تکه تکه شده بود و فیلمبردارمان از ناحیه گردن آسیب دیده بود. در چنین شرایطی
فیلمبرداری سخت و وحشتناک در عین حال خیلی هیجانانگیز بود . به قدرت زیادی نیاز
بود جوریــس ایوان و من خیلی لاغر شدیم. وقتی برگشتــیم،
پوست و استخوان شده بودیم.
انقلاب فرهنگی در چین
«کل جهان علیه چین بود. چون همه علیه آنها بودند، ما در کنارشان بودیم.ما می
خواستیم یک پل بین شرق و غرب ایجاد کنیم و سعی کنیم چین را درک کنیم. »
«اگر شما شجاع و سختکوش باشید، میتوانید هر چه را که میخواهید به دست آورید.»
«آرزوی من آزادی بود. برای بدست آوردن آن بهای زیادی پرداخت کردم. گرچه آزاد بودن
بسیار پیچیده است. اما خوشبختانه ارزش بهدست آوردن را دارد.»
• به عنوان یک فیلمساز زن چرا فیلمی درباره مارسلین به عنوان فیلمساز زن
ساختید؟
سه سال پیش، در پاییز سال 2015 هنگامیکه تصادفی عکسهای مارسلین را در یک
روزنامه آلمانی دیدم، مجذوب نگاه، چهرهای که جوانتر از سنش بود و ویژگی زنانهی
او شدم. بلافاصله کتابش را بهنام «نامهای خیالی به پدر (دوباره به پاریس
برنگشتی)» خریدم و هنگام خواندن آن، فیلمی با حضور او از نظرم گذشت. بهدنبال اولین
تاثیرعمیق، چندین بار در پاریس با او دیدار کردم. او پیشنهاداتی از فیلمسازان دیگر
دریافت کرده بود، اما من خیلی خوششانس بودم که موفق شدم اعتماد او را جلب کنم و
باهم همکاری کنیم.
آنچه که باعت شد مارسلین را یک شخصیت برجسته برای ساخت فیلم خود بدانم داستان سکوت
بلند مدت یک بازماندهی هولوکاست بود. او زمانی که به فرانسه بازگشت در همه جا با
سکوت ظالمانه نسبت به خود بهعنوان یکی از صریحترین و غیرقابل انعطافترین
فیلمسازان سیاسی اروپایی روبرو شد.
او در کتاب خود مینویسد: «من میخواستم بخشی از یک داستان باشم که فراتر از خودم
بود» و «چون من نمیتوانستم کاری برای خودم انجام دهم، پس باید دیگران کاری انجام
میدادم».
نگاه
مارسلین به گذشته، تصویری پیچیده از تاریخ اروپا و جهان در 90 سال گذشته است، از
جمله: عدم انعکاس گذشته استعماری فرانسه و تاریخ همکاری آن، گسترش ناامنی آینده
اروپا، سختتر شدن جبهههای سیاسی بین مسیحیان، یهودیان و جهان اسلام و فقدان کامل
مدلهای واقعی سیاسی.
موضوع فیلمها و مفهوم زندگی او، سینما است. زیرا سینمای تاریخی این زن خاص را
میتوان در طول خطوط متقابل سیاسی و ایدئولوژیک رویدادهای جهانی دانست. او زندگی
خود را صرف مبارزه برای سینمای مستند مستقل کرده است. با فداکاریهای چشمگیر،
خطرپذیری مالی، و ایدهآلگرایی غیرقابل تغییر، همهی فیلمهایش را به عرصه سینمای
بینالملل وارد کرد.
امروز، در فرانسه که به ترور و رادیکالیسم رو به رشد تقسیم شده است، او بار دیگر با
افسوس یهودیت خود را شناخت و نگاهی انتقادی به رویاها و تعهدات سیاسی گذشتهی خود
دارد : «تصور میکردم هر چه بیشتر به مردم کشورهای دیگر کمک میکردم جایگاهام را
بهتر پیدا می-کردم». «فکرمیکردم با آزادی مردم الجزایر، ویتنام و یا چین، مشکل
یهودیان به تنهایی حل میشود و من اشتباه بزرگی کردم».
• لطفا به بهتــرین خاطرات و تجربیاتــی که در طول فیلمبرداری با او داشتید
اشاره کنید.
در
طول فیلمبرداری مارسلین بسیار حرفهای عمل میکرد و من به شدت تحت تاثیر قرار
گرفتم. حساس بودن و شکنندگی او کاملا مشهود بود. اما با آغاز فیلم-برداری، او همیشه
حاضر و آماده پاسخگویی به همهی سوالات و خواستهها بود. اگرچه گاهی یادآوری تجارب
دردناک یا خواندن بخشهایی از کتاب «نامهای خیالی به پدر»ش بسیار سخت بود.
نحوهی نگرش او به مرگ و اینکه از چیزی نمیترسید مرا بهشدت تحت تاثیر قرار داد.
ولی از طرف دیگر
گرچه سختیهای بسیار زیادی را تحمل کرده بود اما قدرت و انرژیاش را در گروی شادی و
لذت بردن از دنیا میدانست.
• در یکی از سکانسهای فیلم آقای جوانی در کنار مارسلین و چند خانم جوان به زبان
عبری دعای شب شبات (شنبه) را می خواند. علت انتخاب آن چیست؟
گرچه او مذهبی نبود اما در عصر جمعه دوستانش برای مراسم شب شبات در منزل او جمع
شده بودند. برای من مهم بود که نزدیکی و صمیمیت او را به جوانان و دوستانش نشان
دهم.
• بینندگان مختلف از جمله یهودیان چه بازخوردی داشتند؟
ما همیشه بازخورد بسیار خوبی از بینندگان داشتیم، گرچه خود را به عنوان یهودی
معرفی نمیکردند. اما در حال
برنامهریزی برای نمایش در جوامع یهودی در آینده هستیم، بنابراین خیلی مشتاقم تا
نظر آنان را در مورد مارسلین و فیلم بدانم.
• اگر پیامی برای خوانندگان مجله «بینا» دارید بفرمایید.
من عاشق توجه مارسلین به بسیاری از کشورهای مختلف هستم و این که چگونه با
فیلمهایش زندگی می-کرد. اینکه چگونه زندگیاش را پس از تجارب بسیار سخت کودکی در
اردوگاه آلمان نازی ساخت و چگونه زندگیاش را صرف رسیدن به خواستههایش کرد، بسیار
امیدوارکننده است.
• باتشکر از شما که دعوت ما را پذیرفتید.
همچنین بخوانید:
فیلم زندگی زیباست
شوالیه ي تاریکی کارگرداناني که روي فرش قرمز راه ميروند هيچ فيلمي نميتواند دنيا را تغيير دهد استيون اسپيلبرگ فیلم "زندگی زیباست"، آمیزه ای از شادی و غم مارسلین، یک زن، یک قرن روایتی مستند از زندگی بازمانده ی اردوگاه آلمان نازی
|