|
|
سيما مقتدر
جمهوري دومينيكن اين جمهوري در هند غربي1 در منطقه شرقي جزيره هيسپانيولا قرار دارد و دو سوم اين جزيره از آن اين كشور است و بقيه از آن هائيتي است. زماني كه كريستف كلمب جمهوري دومينيكن را كشف كرد آن را «لااسپانيولا» نام نهاد و پسرش را در سال 1492 ميلادي نايب السطنه آن نمود. در سال 1496 پايتخت دومينيكن «دومينگو» به عنوان قديميترين اقامتگاه اروپائيان تاسيس گرديد. در سال 1795 اسپانيا اين كولوني را به فرانسه واگذاشت و سپاهيان هائيتي در سال 1801 دومينيكن را فتح كردند. در سال 1821 مردم اين سرزمين سلطه حكومت اسپانيا را برانداختند، اما اسپانياييها دومينيكن را در سال 1822 به وسيله سپاهيان هائيتي مجددا به چنگ آوردند. و بالاخره در 26 فوريه 1844 آنها مجددا استقلال خود را بازيافتند. در 28 نوامبر 1966 قانون اساسي تدوين شد. صورت گرد، پوست پير و آفتاب خورده و دستان لرزان «آرتورو كرش هايمر» او را چون سربازي قديمي مينماياند. گرچه بيش از نود سال از سن او ميگذرد اما هنوز با فشردن دستش پي به نيروي درونياش ميبريم. اهالي منطقه او را به عنوان «پدر گردشگري» ميشناسند. او ضمن صحبتهايش مكررا به اين نكته اشاره مينمايد كه اين منطقه با آب و هواي گرم خود در گذشته تنها يك جنگل قديمي به شمار ميآمده است.
كرش هايمر از 61 سال پيش تاكنون در منطقه اي ييلاقي به نام «سوسا» واقع در شمال جمهوري دومينيكن سكونت دارد. اين منطقه بهشت يهوديان آلماني است، پرواز از آلمان به اين منطقه حدود دوازده ساعت طول ميكشد و انتخاب اين محل سكونت براي كرش هايمر آزادانه نبوده است، چرا كه او يهودي است و در گريز از نازيها به اين منطقه پناه آورده است. بنابر آمار رسمي حدود 645 يهودي براي رهايي از رژيم فاشيستي آلمان به اينجا پناه آوردهاند. اما براساس اعلام نماينده ديكتاتور وقت دومينيكن در يك كنفرانس تصور ميشود در ابتدا حدود يكصد هزار يهودي در اين منطقه به عنوان كشاورز فعاليت ميكردند. در ژوئيه سال 1938 ميلادي ديپلماتهاي 38 كشور جهان در كنفرانسي گرد هم آمدند، در اين كنفرانس كه در منطقهاي در حوالي درياچه ژنو تشكيل شده بود راجع به سرنوشت يهوديان مهاجر بحث و گفتگو شد و نتيجه اين بحث در يك جمله خلاصه شد: «ظرفيت تكميل است». در آن زمان يكي از بزرگان يهودي وضعيت يهوديان را اين گونه تشريح نمود : «در گذشته جهان تنها داراي دو قطب بود، نيمي از آن شامل كشورهايي بودند كه يهوديان را ميراندند و نيم ديگر از پذیرش آنها واهمه داشتند». اما تمایل دومينيكن به پذيرش يهوديان فقط در جهت منافع يهوديان نبود، زيرا ديـكتاتور وقـت دومينيكن در سـطح جـهاني پذيرفته شده نبود و به نحوي مايل به جبران كمبودهاي خود بود. وي در سال 1937 دستور قتل 28000 كارگر تيره پوست اهل هائيتي را كه در جمهوري دومينيكن سكونت داشتند صادر كرد. اما با وجود این سؤسابقه «كميته امريكايي جذب يهوديان» (Joint) از وضع موجود و اعلام آمادگي دومينيكن استفاده نمود و در این راستا به پیشنهاد دیکتاتور وقت دومینکن «انجمن حمايت از جمهوري دومينيكن» (Dorsa) در مزرعه کشت موز تاسيس شد. این مزرعه جزو اموال شخصی دیکتاتور محسوب ميشد تا اين كه انجمنی به نام «خیرین سرزمین پدری» با پرداخت یکصد هزار دلار این زمین را خریداری نمود، گرچه بهای این زمین تنها نصف مبلغ فوق بود. پس از آن در 30 ژانويه 1940 توافقي ميان نماينده دولت دومينيكن و انجمن مذكور (Dorsa) منعقد شد، براساس اين توافق براي مهاجرين و نسلهاي بعد از آنها جلوگيري از هر فشار و شكنجه، تبعيض و يا تعقیب تضمين شد. اما كرش هايمر كه در آن زمان جواني بيش نبود از اين تعهدات اطلاعات دقيقي نداشت. وي كه در سال 1936 به عنوان فروشنده لباسهاي دست دوم وخارج از مد امرار معاش ميكرد مجبور به گریز از آلمان شد و پس از آن به همراه همسرش به لوكزامبورگ رفت و در آنجا به كشاورزي مشغول شد. اما وي در ادامه گريز خود به اسپانيا پناه برد و در آنجا دستگير و در اردوگاه مرگ در نزديكي شهر بندری بایون در فرانسه محبوس شد، اما او به همراه پنجاه تن ديگر موفق به ترك اردوگاه شد. زيرا نمایندگان انجمن امريكايي جذب يهوديان در جستجوی آنها بودند. وی در سال 1941 به عنوان مهاجری که همسرش را از دست داده بود به يك شهر بندري در شمال دومينيكن مهاجرت نمود. همه مهاجرين در كنار يكديگر به ساخت اين منطقه مشغول شدند و بدين ترتيب ده كوچكي در كارائيب پاي گرفت كه يهوديان در آن سكونت داشنتد. اما بدي آب و هوا و شيوع مالاريا زندگي را براي آنها مشكل كرد. از طرفي سازش با فرهنگ بيگانه و زندگي روزمره كار سادهاي به شمار نميآمد و از طرف ديگر نامناسب بودن زمين براي كشت سبزيجات مزيد برعلت بود. بدين ترتيب پس از پايان جنگ جهاني دوم هر يك از يهوديان با گرفتن سهمي، از يكديگر جدا شدند و اين منطقه را رها كردند. كرش هايمر با تعدادي ديگر از مهاجرين شركت توليد و عرضه مواد لبني و گوشتی را تاسيس نمود و گرچه ذبح خوك براي يهوديان از نظر شرعي مجاز نيست، كرش هايمر در يك سازمان غير كاشر مجبور به ذبح آنها شد. درحال حاضر شركت سهامي توليدات مواد لبني و گوشتي منطقه سوسا از جمله معروفترين و بزرگترين توليد كنندگان فرآوردههاي لبني و كالباس در جمهوري دومينيكن به شمار ميرود. در سالهاي 70 مجددا بر تعداد گردشگران به اين منطقه افزوده شد. اين گردشگران كه اغلب اهل آمريكا و كانادا بودند در پی آشنایی با زيباييهاي سواحل اين منطقه، نخلها و شهر بازسازی شده توسط یهودیان بودند. عملا از آنجائي كه پايهگذاران اين شهر يهوديان بودهاند تعدادي از خيابانهاي اين شهر نيز به نام آنها نامگذاري شده است. يهوديان اين منطقه را بازسازي كردند و حتي براي خود مدرسه هم تاسيس كردند، آلمانیها آنها را از موطن خود راندند. اما امروزه سوسا مملو از گردشگران آلماني است. خيلي از يهوديان ترجيح ميدهند آلمانيها كمتر در اين منطقه سكونت داشته باشند، اما بيشتر هزينههاي اين شهر به واسطه وجود گردشگران تامين ميشود. حيات يهوديت در سوسا امروزه بيشتر شبيه يك خاطره است. دهها سال پيش آخرين رهبر مذهبي انجمن كوچك يهوديان نيز اين منطقه را ترك كرد. مدتهاست ك حتي عسارا- يك جمع ده نفره از آقايان- نيز براي انجام مراسم مذهبي تشكيل نميشود. يهوديان سوسا تنها دوبار در ماه موفق به انجام فرايض مذهبي شبات- روز مقدس شنبه- در كنيسا ميشوند، علاوه بر آن مراسم مذهبي مربوط به اعيادي چون پسح «خروج از مصر»، حنوكا «جشن روشناييها» و روش هشانا «آغاز سال نو» نيز برگزار مي شود.
هائيتي هائيتي در هند غربي و در يك سوم غربي جزيره هيسپانيولا و هم مرز جمهوري دومينيكن قرار گرفته است. پس از كشف هائيتي در سال 1492 ميلادي ، فرانسه در سال 1697 آن را تصرف كرد و از آن پس هائيتي معروف به سن دومينگو شد. درسال 1791 به دنبال قيام 500000 برده ، هائيتي استقلال يافت. سومين جزيرهاي كه كريستف كلمب به آن پاي نهاد «هائيتي» نام دارد. در اين اكتشاف فردي به نام «لوس دو تورس» وي را همراهي مينمود. او در ساحل اين جزيره صليبي نصب نمود و براي كريستف كلمب زبانهاي عبري ، عربي و آرامي را ترجمه ميكرد. وي كه از استعداد خاصي در زبان برخودار بود، يهوديالاصل بود اما بعدها به مسحيت گرويده بود. بدین سبب یهودیان این منطقه به وی افتخار میکنند. چرا که سرزمین آنها به عنوان مهد یهودیت در جزایر کارائیب شمرده میشود. تورس بعدها به کوبا مهاجرت نمود و در آنجا به کشت تنباکو پرداخت، شاید یکی از دلایل مهاجرت تورس ممانعت پادشاهان کاتولیک در قرن شانزدهم با حضور افرادی بود که به اجبار به مسیحیت گرویده و در جزایر کارائیب سکونت داشتند. یهودیان مجددا در قرن هفدهم پای به این جزیره نهادند. اوائل سال 1804 میلادی قسمت غربی جزیره استقلال خود را اعلام نمود و بدین ترتیب هائیتی به عنوان اولین جمهوری مستقل در قاره امریکای لاتین ظاهر شد. در اين دوره تنها تعداد انگشت شماری یهودی در آنجا زندگی میکردند. بعدها در اوائل سالهای دهه 20 میلادی یهودیان زیادی از لبنان سوریه و مصر به این منطقه مهاجرت کردند. در حال حاضر واژه هائیتی باعث تداعی لغاتی چون زور سیاسی، اعتصاب و فقر در ذهن میشود که همگی برداشتهای منفی میباشند. گروه مخالف در این کشور خواهان برکناری «جین برتراند» میباشد، آنها معتقدند وی با تقلب در آرا قدرت را به دست گرفته وي مسئول فقر رو به افزایش، فساد و انزوای بینالمللی امریکای لاتین است. اما وی که- مسلط به زبان عبری است- به فقر تمامی هشت میلیون سکنه این کشور اشاره نمیکند و تمایلی به استعفا ندارد. او معتقد است وضعیت فعلی را هیچ کسی نمیتواند بهبود بخشد. یکی از یهودیان اتریشی الاصل میگوید: در ششم فوریه 1940 پس از پشت سرگذاشتن ماجراهاي بسياري به وسیله کشتی وارد این جزیره شدم. خواهر و برادرهایم و والدین من زودتر رسیده بودند. در آن زمان حدود دویست یهودی در این کشور ساکن بودند. یک کنیسا کفايت نميكرد. ولی آنها فرایض مربوط به روز مقدس شنبه را به جای میآوردند. یک جلد تومار تورات برای آنها فرستاده شد. ازدواجهای خارج از دین زیاد دیده میشود گرچه والدین آنها هنوز به یهودیت پای بند هستند.
اکثر خانواده های یهودی در نیمه شمالی پایتخت هائیتی سکونت دارند كه از آب و هوای مناسبی برخوردار است و بنابر آمار غیر رسمی در حال حاضر حدود ده خانوار یهودی در این منطقه سکونت دارند اما آمار رسمی تعداد یهودیان را 25 نفر اعلام نموده است. متاسفانه در سال گذشته آنها به علت نداشتن عسارا- یک جمع مذکر ده نفره- برای اجراء مراسم مذهبی از برگزاری مراسم روش هشانا و کیپور محروم شدند. |
|