|
|
سيما مقتدر نگاهي اجمالي به وضعيت يهوديان اروپاي شرقي و لهستان
اولين مهاجرت يهوديان به لهستان :
وضعيت حقوقي يهوديان زير نظرمستقيم و مساعد پادشاه مشخص ميشد. يهوديان طي سالهاي 1138 تا 1202 ميلادي تحت حكومت ميسكو سوم، فرماندار لهستان بزرگ كه بعدها به عنوان حاكم كل لهستان منصوب شد، از هر نظر پيشرفت نمودند. در سال 1264 فرماندار وقت با تصويب حق ويژهاي براي يهوديان، تجارت آزاد را براي آنها مجاز و آنها را به كشور خود دعوت نمود. لحاظ نمودن حق ويژه در سال 1334 ميلادي در كل لهستان اجباري شد. پس از آن يهوديان از امتيازات ويژهاي برخوردار شدند و از نظر حقوقي تحت نظارت مستقيم فرماندار بودند، در مراجع حقوقي شهرها با آنها برخورد نامناسب نميشد ، هرگونه آسيب رساندن به آنها شامل پرداخت جريمه ميشد، متعلقات يهوديان از جمله عبادتگاههاي آنها (كنيساها)، قبور و محل سكونت آنها مورد حفاظت قرار ميگرفت، متهم نمودن آنها در به صليب كشيدن حضرت مسيح ممنوع شد و آنها از هر جهت از آزادي كامل برخوردار شدند. بدينترتيب يهوديان به عنوان گروهي كاملا مستقل و جدا از تقسيمات عمومي كشوري محسوب شدند. البته منشا اعطاي حقوق ويژه مذكور تنها كشور لهستان نبود. بلكه تصميم انسان دوستانه اي بود كه در گذشته توسط پادشاه اتريش صورت گرفت و براساس آن اتهام، به صليب كشيدن حضرت مسيح توسط يهوديان رد شد.
مشكلات اوليه : قديميترين نوع مديريت كاملا يهودي مربوط به سال 1515 ميلادي در كراكاو مي شود كه از نظر ساختار شباهت بسياري به نوع مشابه خود در شهرهاي آلمان داشت. مديريت امور به كارمندان افتخاري سپرده ميشد، كه بيشتر از افراد مسن، حاخامها و يا افرادي كه داراي مقام و منصب قضايي نيز بودند تشكيل ميگرديد. در صورت بروز اختلاف ميان يهوديان و مسيحيان يك قاضي يهودي لهستاني موضوع را قضاوت مينمود. يهوديان نيز با توجه به محدوديتهاي موجود سعي در ايجاد منطقهاي كاملا مخصوص به خود داشتند كه در آن مسيحيان اجازه سكونت نداشته باشند. آنها در سالهاي 1568 و 1633 و 1645 ميلادي موفق به ايجاد چنين مناطقي در لهستان شدند. از سال 1530 ميلادي مرجع داوري در لوبلين تشكيل يافت كه به دعاوي ميان يهوديان رسيدگي مينمود. پس از آن از سال 1544 آنها موظف به انجام خدمت وظيفه سربازي و از سال 1549 موظف به پرداخت ماليات شدند. حدود سال 79-1578 ميلادي مديريتي يهودي توسط پادشاه لهستان تشكيل شد. در راس اين مجمع يك رئيس قرار داشت و علاوه بر آن يك عضو به نمايندگي رهبر كل مذهبي وقت، مسئول انتشارات ديني و يك مقام مسئول مالي منصوب شدند. اين مجمع «وعد اربع اراخوت»ناميده شد و از سال 1581 فعاليت خود را در لوبلين آغاز نمود و تا سال 1764 به امور يهوديان رسيدگي مينمود. بدينترتيب قرن شانزدهم حاكي از استواري انجمنهاي يهوديان، توان اقتصادي رو به افزايش يهوديان و توسعه مناسب استقلال به نحو مثبت بود.
قرن هفدهم : در سال 1648 ميلادي مبارزهاي از اوكراين عليه حكومت لهستان آغاز شد. اما اين مبارزه باعث ايجاد يك مقطع زماني تلخ و فراموش نشدني چه در تاريخ يهوديان لهستان و چه براي كشور لهستان شد. جنگ عليه اوكراين، روسيه، سوئد، تركيه و ديگر مناطق طي سالهاي 1648 تا 1717 باعث از بين رفتن بسياري از شهرها به ويژه مناطق زراعي شد. تعداد كشتهشدگان طي اين سالها بالغ بر هفتصدهزار نفر تخمين زده شد كه در اين بين 125000 نفر يهودي بودند. بدين ترتيب يهوديت در لهستان نه تنها از نظر اقتصادي پيشرفت ننمود بلكه از نظر اجتماعي نيز متوقف شد. اما پس از سال 1717 ميلادي مجددا جامعه يهودي لهستان رشد خود را آغاز نمود و گروه حصيديم (بنيادگرايان يهودي) بنيان نهاده شد.
تقسيم لهستان : بخش اصلي يهوديان لهستان در قسمت غربي روسيه، ليتواني، اوكراين و پودولين سكني گزيدند كه البته ورود آنها به مركز روسيه در آن زمان مجاز نبود. در اين هنگام قانون اساسي روسيه كه هيچگاه ديد مثبتي نسبت به يهوديان نداشت در حالي كه آزادي فرهنگي را از آنها سلب نموده بود سعي در جذب يهوديان داشت.
تساوي حقوق :
دولت مدرن لهستان : 1- متعصبيني كه در تلاش ايجاد يك فرهنگ واحد بودند. 2- گروههاي صهيونيستي با ديدگاههاي مختلف مذهبي. 3- گروه متمايل به چپيها كه با دو گروه ديگر در مبارزه بودند. بدين ترتيب رقابت ميان طرفداران سه گروه وجود داشت و هر يك خواهان مديريت مستقل و در عين حال ييديش (فرهنگ و زبان يهوديان اروپاي شرقي) بودند. در اكثر خانوادههاي يهودي گرايش سياسي ديده ميشد اگر چه آنها هميشه به علت سرگرم بودن با مشكلات مربوط به حفظ حيات خود از سياست دوري ميگرفتند. در سال 1912 در كاتووتيز يك ارگان جهاني از سوي يهوديان معتقد و پايبند به كتاب مقدس به جهت اجرا و توضيح علايق مذهبي شكل گرفت. اين ارگان در سال 1921 علاوه بر ايجاد امكان تحصيل كتاب مقدس، اعانات نيز براي مصارف مذهبي جمعآوري ميكرد. به نظر ميآمد همه چيز در لهستان در راستاي حقوق يهوديان پيش ميرود. تعداد بيشماري مراكز فرهنگي و انتشاراتي مختلف در شهرهاي بزرگ تاسيس شد. علاوه بر آن يهوديان لهستاني در كنار رقباي روسي خود جزء موسيقيدانان مشهور به شمار ميرفتند. از همه مهمتر، زبان ملي آنها يا همان ييديش در روزنامهها، كتب، تئاتر و حتي در فيلمها جاي ثابتي پيدا نمود. در پي انقلاب اروپا طي سالهاي 19-1917 كه شامل اروپاي مركزي و شرقي مي شد و يهوديان زيادي نيز در آن مشاركت داشتند، جمهوري مردمي لهستان پا گرفت كه البته قادر به حل مشكلات اجتماعي و اقتصادي نبود. اما با توجه به قانون اساسي كليه سكنهاش فارغ از مليت و مذهب خود از حقوق يكساني برخوردار بودند. حكومت جوان لهستان و البته يهوديان ساكن در آن در فاصله زماني دو جنگ جهاني در موقعيت سختي قرار داشتند. به ويژه در جنگ جهاني اول و جنگهاي پس از آن يهوديان زيادي در لهستان، ليتواني، پودولين و اوكراين دچار فقر مالي شدند. به حدي كه در زير نقطه فقر زندگي ميكردند و تنها وابسته به كمكهاي انساندوستانه سازمانهاي خيريه امريكايي- يهودي بودند. آنها به تدريج متوجه افزايش فشار محيط شدند. موج كشتار يهوديان و حمله به آنها توسط مسيحيان آنها را وادار به ترك موطن نمود. تعداد كثيري از آنها به سوي اروپاي غربي، امريكاي شمالي و يا جنوبي و البته فلسطين مهاجرت نمودند. وضعيت اقتصادي، بيكاري و جو ضديهودي ميان سالهاي 1921 تا 1937 باعث مهاجرت بيش از 400000 يهودي به سوي اروپاي مركزي، و فلسطين شد. سرشماري سال 1931 در لهستان خبر از جمعيت 32 ميليوني ميداد كه ده درصد آنها يهودي بودند.42 درصد از اين جمعيت كوچك از طريق كار در كارخانجات، معادن، 36 درصد از راه تجارت و 20 درصد از طريق شغلهاي سطح بالايي چون طبابت، وكالت و يا آموزش امرار معاش مينمودند. البته در اين مقطع زماني آمار بيكاري بسيار بالا بود، اما با آغاز جنگ جهاني دوم و تسلط آرام حكومت هيتلر بر سرنوشت ملت لهستان مهر سكوت بر لبان يهوديان زده شد. نابودي در سال 1931 حدود 5/76 درصد يهوديان لهستاني در شهرها، 1/45 درصد اين عده در كارخانجات و 2/38 درصد در معاملات و امور بيمه اشتغال داشتند و بيش از يك سوم يهوديان اروپا در سال 1937 در لهستان سكونت داشتند.
با حمله سربازهاي نازي در سال 1939 به لهستان تلاشي يهوديت در اروپاي شرقي آغاز شد. حدود بيست هزار يهودي در «قيام سپتامبر» كشته شدند. يهوديان از سال 1940 در گتو محبوس شدند و از سال 1941 به فرمان رايش از گتو به بازداشتگاههاي مرگ منتقل شدند. در سال 1941 اولين بازداشتگاه مرگ در «شلمنو» بنا شد. يهوديان به دستور حكومت آلمان از كل اروپا به بازداشتگاهها منتقل و گروه زيادي از آنها به قتل رسيدند. اين نابودي تنها به يهوديت محدود نميشد بلكه كوليها، اسلاوها با هزار بهانه ديگر انسانها را به نابودي ميكشاندند نابودي دنياي حصيديم و زندگي سنتي يهوديان را نيز به دنبال داشت كه طي قرنها در شهرهاي مختلف شكل گرفته بود. در اين شرايط هيچگونه تحليل و يا تفكر و منطقي پاسخگو نبود. وجود قتلگاههايي چون آشويتس، مايدانك، ترزين اشتاد، داخاو و اماكن مشابه قابل درك نبود، بشريت ناظر ظهور غول فاشيزم بود. آيا تنها دليل براي وجود چنين قتلگاههايي و كشتن انسانها در يهودي بودن يا كولي بودن آنها خلاصه ميشد ؟ به اين سؤال پاسخي به جز جنون قدرت شيطاني و نژادپرستي نميتوان داد.
وضعيت فعلي : در حال حاضر لهستان حدود ده هزار يهودي با جمعيت رو به افزايش دارد كه اكثر آنها در ورشو و كاراكاو ساكن هستند. علاوه بر آن هفته نامه اي به زبان ييديش- لهستاني و فصلنامه اي به زبان ييديش و خبرنامه اي مربوط به موسسه تاريخ يهوديت در ورشو منتشر ميشود. |
|