|
|
سيما مقتدر از سمرقند تا بخارا :
اشاره: جمهوري ازبكستان با مساحتي حدود 499000 كيلومتر مربع از نظر جغرافيايي در بخش شرقي نيمكره شمالي واقع است و جزو منطقه تركستان محسوب مي شود. اين جمهوري از شمال به جمهوري قزاقستان و درياچه آرال، از مشرق به جمهوري هاي قرقيزستان و قزاقستان، از جنوب به جمهوري هاي تركمنستان و افغانستان و از مغرب به جمهوري تركمنستان محدود است. ازبكستان به سبب وجود دو صحراي بزرگ به نام هاي قره قوم و قزل قوم داراي آب و هواي صحرايي و گرم است و تنها نواحي جنوب شرقي آن هواي نسبتا" معتدل دارد. ازبكستان يكي از مراكز عمده تمدن اسلامي و قومي در آسياي قديم محسوب مي شود و زيباترين، آبادترين و معتبرترين شهرهاي تمدن اسلامي قديم ديني يعني سمرقند، بخارا وتاشكند در اين كشور قرار دارند. ازبكستان به سبب دارا بودن موقعيت هاي خوب اجتماعي، فرهنگي، نظامي و اقتصادي در منطقه ، همواره مطمع نظر ساير قدرت ها، گاه تحت سلطه آنها بوده و گاه نيز راه استقلال را پيموده است.
تاشكند پايتخت جمهوري ازبكستان است و از مراكز عمده كشاورزي با جمعيتي حدود 3200000 نفر مي باشد. در اين جمهوري اكثريت پيرو مذهب تسنن هسنتد، زبان رايج تركي، ازبكي و روسي است و مكاتبات به خط عربي و روسي صورت مي گيرد.
اين جمهوري در 2 مارس 1991 ميلادي عضو سازمان ملل شد. از شهرهاي مهم ازبكستان مي توان به تاشكند، سمرقند، بخارا و زرافشان اشاره نمود. سمرقند با جمعيتي حدود 481000 نفر در سال 712 ميلادي تحت حكومتهاي عرب اداره مي شد، در سال 1220 چنگيز خان بر آن تسلط يافت و از سال 1369 ميلادي مركز فرمانروايي تيمور شد. اين شهر در سال 1550 ميلادي توسط ازبكستان اداره مي شد و از سال 1868 ميلادي به بعد تحت سلطه روسيه در آمد. بخارا با داشتن جمعيتي حدود 188000 نفر و سابقه تاريخي مشابهي با سمرقند از قرن نوزدهم به بعد تحت سلطه روسها در آمد و در سال 1924 ميلادي به ازبكستان شوروي ملحق شد. **** پس از ويراني بِت هميقداش (معبد مقدس) دوم بسياري از يهوديان به مناطق صحرايي ازبكستان مهاجرت كردند. اما پس از استقلال جمهوري ازبكستان در سال 1991 اين روند سير نزولي يافت. قبل از فروپاشي روسيه اين منطقه داراي 90000 يهودي بود. اما هم اكنون تعداد آنها به طور متوسط حدودا" بين 20 تا 25 هزار نفر مي باشد كه 70 درصد در «تاشكند» و بقيه در «سمرقند» و «بخارا» سكونت دارند. «علي شير نوائي» از پايه گذران ادبيات ازبكستان معتقد است : «اگر فردي براي ملت و جامعه خود مفيد و سودمند باشد مطمئنا" بيشتر از همه نفع آن شامل خود او خواهد شد». اين سخن فقط خطاب به ملت ازبك نمي باشد بلكه ساير سكنه اين منطقه از جمله يهوديان را نيز شامل مي شود. البته به نظر مي آيد سكنه يهودي اين منطقه نيز اعم از پير و جوان تا حد زيادي به سخنان اين اديب ازبكستان معتقد مي باشند. چرا كه قشر جوان يهودي ساكن در ازبكستان با چهره هاي گندمگون خود و تسلط نسبي به زبان عبري علاقه اي به مهاجرت به ديگر سرزمين هاي يهودي نشين از خود نشان نمي دهند. آنها با برگزاري اجتماعات گرم ميان همكيشان خود سعي در حفظ جامعه يهود باقيمانده دارند. خارج از اين اجتماعات گرم و صميمي ، قشر جوان جامعه يهود با معابر غبار آلود يك شهر جادوئي روبرو مي شوند كه در آن مساجد، آرامگاه ها و كاروانسرهاي قديمي آن خاطره شهرهاي داستان هاي هزار و يك شب را زنده مي سازد. «سمرقند» توانسته است كماكان همانطور كه ماركوپولو» از آن به عنوان بهشت انواع ميوه ها ياد نموده، با وجود گرايشات خاص مذهبي مناطق اطراف خود و تلاش رييس جمهور وقت، موجوديت خود را حفظ نمايد.
علاوه بر يهوديان بخارائي كه در آسياي مركزي سكونت دارند، در سالهاي 80 ميلادي قرن گذشته (1890-1880) تاكنون تعداد زيادي از يهوديان اشكنازي به ازبكستان مهاجرت نموده اند. در ابتدا اين مهاجرين بيشتر يهوديان روسي بودند كه در ساخت خط دو هزار كيلومتري راه آهن ترانس-خزر بسيار فعال بودند. پس از آن بازرگانان حكومت تزار روابط تجاري خود را با آسياي مياني آغاز نمودند. برقراري اين روابط تجاري در پي فرمان مسكو جهت همكاري براي پايه گذاري حكومت كمونيستي در آسياي مركزي توسط انقلابيون روسي، پزشكان، فرهنگيان ، مهندسين و دستاندركاران امور هنري صورت گرفت. بسياري از زندانيان سيبري كه در ميان آنها يهوديان نيز وجود داشتند در سالهاي 30 ميلادي بقيه دوره تبعيد خود را در ازبكستان گذراندند. طي جنگ جهاني دوم بالغ بر صد هزار يهودي به خانواده هاي ازبك پناه بردند. يهوديان بخارا در مقايسه با برادران همكيش اشكنازي خود با مشكلات كمتري روبرو بودهاند. پس از قرن هفتم با گسترش اسلام بسياري از بازرگانان يهودي از ايران و عراق از طريق جاده هاي كاروان رو وارد تركستان آن زمان شدند. يهوديان در زمان حكومت خلفاي اسلام مجاز به انجام فرائض مذهبي خود بودند. در طول حكومت مغول ها و تاتارها (1405-1336 م) درباره وضع جامعه يهود نظريه واحدي وجود ندارد. در دوره حكومت خان ها (1867-1599) يهوديان تحت محدوديت هاي سنگيني زندگي مي كردند. آنها مي بايست در مناطق ويژه اي كه هنوز هم وجود دارد به نام «محله» ساكن شوند و از نظر ظاهري هم يهودي بودن آنها بايد مشخص مي شد. يهوديان در اين دوره از تاريخ ملزم به پرداخت ماليات هاي سنگيني بودند. به همين جهت جاي تعجب نيست اگر يهوديان بخارا در نيمه دوم قرن نوزدهم از مسيحيان روسي كه به آسياي مياني بازگشت مي نمودند به عنوان «ناجي» استقبال كردند. در سال 1920 آخرين امير بخارا با راي اكثريت يهوديان بخارايي و حمايت روس ها از حكومت بركنار شد و «جمهوري مردمي بخارا» تاسيس گشت. در سال 1924 اين جمهوري به عنوان قسمتي از ازبكستان روسيه در شوروي سابق ادغام شد. پس از انتقال حكومت به شوروي بسياري از يهوديان بخارا كه در گذشته نقش كليدي در تجارت ابريشم و پنبه داشتند و كارخانه هاي مربوطه در اخيار آها بود، شغل خود را ا دست دادند. البته امروزه در نگاه اول فقر حاكم بر جامعه يهود در آسياي مياني در مقايسه با ديگر مناطق شوروي سابق به چشم نمي آيد. اما در كنيساي بسيار قديمي سمرقند هنوز مردان سالخورده اي هستند كه دست نياز به سوي گردشگران غير بومي دراز مي كنند. ساختمان كنيساي سمرقند در سال 1891 بنا شده و سقف آن در داخل با ستاره هاي آبي رنگ تزيين شده است. اين كنيسا بر خلاف ساير كنيساهاي گرجستان فاقد قسمت ويژه خانم هاست و ميز عبادت پيش نماز (توا) به طرف مغرب قرار دارد. در اين كنيسا همان طور كه در ايران هم رسم است «سفر تورا» در محفظه اي چوبي و استوانه اي شكل با پوشش ابريشمي نگهداري مي شود. كنيساي بخارا با قدمتي بيش از 250 سال در حال بازسازي مي باشد. در حال حاضر بعلت عدم حضور دايم رهبر مذهبي در سمرقند و بخارا، از ساير مناطق يهودي نشين جهت انجام امور مخلتف مذهبي مثل ذبح شرعي، اجراء عقد و غيره رهبر مذهبي فرستاده مي شود |
|