انجمن کلیمیان تهران
   

يهوديان اسپانيا

   

 سيما مقتدر
آذر 81

Spain flag

مقدمه: اسپانيا با وسعتي حدود 506.000 كيلومترمربع و جمعيتي بالغ بر 40 ميليون نفر كشوري پادشاهي است واقع درجنوب غربي اروپا با تاريخي بسيار كهن‏سال، كه به چند قرن قبل از ميلاد مي‏رسد. در قرن پنجم ميلادي، مسيحيت در اسپانيا نفوذ يافت و در سال 711 ميلادي، سپاهيان اسلام به رهبري «طارق بن زياد» از طريق كشور مغرب (مراكش) و تنگه «ستون‏هاي هركول» به جنوب اسپانيا حمله كردند. از اين پس اين تنگه به يادبود فرمانده سپاه اسلام «جبل‏الطارق» ناميده شد و قسمت‏هاي عمده از اسپانيا تحت سلطه مسلمانان قرار گرفت و بعضي اسامي اسلامي به روي شهرهاي اين كشور مثل «كوردوبا» يا «قرطبه» ، «گرانادا» يا «غرناطه» و «آندالوزيا» يا «آندلس» يادگار آن زمان است. در اواسط سال 1099 ميلادي به دنبال يك جنبش ديني و بروز سلسله جنگ‏هاي مذهبي ميان مسلمانان و مسيحيان مجددا مسيحيت در اسپانيا توسعه يافت. اسپانيا در سال 1492 ميلادي همزمان با كشف قاره امريكا از توانمندترين ممالك استعماري شمرده مي‏شد اما پس از جنگ هاي متعددي با انگليس و فرانسه، كليه قلمروهاي خارجي خود را از دست داد و به تصرف فرانسويان درآمد. پس از سقوط امپراتورفرانسه، رژيم سلطنتي در اسپانيا روي كار آمد و در سال1931 ميلادي اين رژيم جاي خود را به رژيم جمهوري داد. اما پنج سال بعد انقلابي عليه جمهوريت به راه افتاد و سلطنت‏طلبان به رهبري «ژنرال فرانكو» بر جمهوري خواهان پيروز شدند.

spain-mapامروزه اسپانيا داراي 50 ايالت است كه هر كدام مركزي جداگانه دارند. به طور مثال ايالت «گرونا» در شمال شرقي به مركزيت «گرونا» و يا ايالت «بارسلونا» در شمال شرقي به مركزيت «بارسلونا». علاوه بر آن، اين كشور به چند منطقه سياسي و جفرافيايي جداگانه نيز تقسيم شده است : منطقه «كاتالونا» شامل ايالات «گرونا»، «بارسلونا» و «تاراگونا» و يا منطقه «والنسيا» شامل ايالات «آليكانت»، «والنسيا» و «كاســتلون». پايتخت اسپانيا «مادريد» است.

تاريخچه يهوديت در اســـپانيا

اولين گروه از يهوديان در قرن چهارم ميلادي به اسپانيا مهاجرت كردند. اين مهاجرت ها به دنبال به رسميت شناختن مندرجات كتب عهد عتيق و جديد و ممنوعيت ازدواج ميان مسيحيان و يهوديان توسط شوراي كليسايي در «الويرا» در سال 300 ميلادي صورت گرفت. پس از به قدرت رسيدن اسلام در سال 711 ميلادي، يهوديان زيادي از آسيا و افريقا به اين شبه جزيره ايبريايي مهاجرت نمودند و اكثرا در مناطق جنوبي سكني گزيدند. آنها به طور مستقل و جدا از مسلمانان و مسيحيان در امور بازرگاني بين‏المللي، امور مالياتي، و يا به عنوان ديپلمات يا صاحبين مناصب ارتشي به كار اشتغال داشتنند. اما همزيســـتي ميان پيروان اين سه شريعت الهي با آغاز قرن يازدهم و به قدرت رسيدن «آل مهاد» و «آل مرواريد» به مخاطره افتاد. وضع قوانين تبعيض آميز، ممنوعيت مالكيت زمين، تحويل دارايي‏هاي مكتسبه به حكومت وقت، اجبار به خروج از دين و

مواردي از اين دست باعث خروج پيروان موسي از اين منطقه و مهاجرت آنها به سوي مناطقي شد كه به واسطه تسلط مجدد اسپانيايي ها از وسعت بيشتري برخوردار بودند. آنها توانستند در اين مناطق به عنوان اقليت مذهبي و تحت حمايت پادشاه وقت، تقريبا در تمامي مشاغل به كار مشغول شوند. اما از نظر محل سكونت مي‏بايست در مناطق غيرمسيحي سكونت داشته باشند. حتي پادشاهان وقت به منع استخدام يهوديان در دربار توجهي نمي‏كردند. از اواخر قرن يازدهم تا اواسط قرن چهاردهم ميلادي دوران شكوفايي فرهنگ و فلسفه يهوديت در اسپانيا شمرده مي شود. در اين دوره شاعران برجسته، علما و فلاسفه نامداري چون «ابراهام برخيا» ، «ابراهام بن مئير ابن عسره»، «ابراهام بن داوود هلوي»، «عوروس»، «بخيا بن پقودا»، «يهودا بن شموئل»، «حلوي»، «هارامبــام» (موشه بن‏ميمون- موسي ابن‏ميمون) و «موشه بن نخمان» در اســپانيا سكونت داشتند.

اما نارضايتي از بالابودن ميزان ماليات بر اجاره، افزايش نرخ بهره و نفوذ زياد يهوديان در دربار منجر به آغاز شورش‏هاي سختي در قرن چهاردهم در دربار گشت كه در سال 1391 تبديل به قتل عـام يهوديان اسپانيا شد. در اين قتل‏عام از جمع 300.000 نفري يهوديان تقريباً 50.000 نفر قرباني شـدند و همزمان با خروج چشمگير يهوديان از دين كه آزادانه يا به اجبار در قرن 15 صورت گرفت باعث كاهش نفوذ آنها در اجتماع شد. اما در پي ازدواج يكي از اعضاي خانواده‏اي يهودي به نام «كانورسوس» كه از تجار و متمولين اسپانيا شـمرده مي شد با يكي از اعضاي دربار، كم كم بر ميزان نفود يهوديان نسبت به گذشته افزوده شد. قبل از اين، يهوديان به عنوان تجار كوچك، كشاورز و يا استادكار مشغول بودند. براي جلوگيري از رجوع مجدد اين افراد به يهوديت كه به اصطلاح قبل از ازدواج با اعضاي دربار به مسيحيت گرويده بودند، در تاريخ

31 مارس 1942 از يهوديان اسپانيا در مورد گرويدن آنها به مسيحيت يا ترك وطن، راي‏گيري به عمل آمد. در اين زمان تعداد يهوديان بالغ بر 150.000 نفر بود كه اكثر آنها ترك وطن نمودند. اما از سال 1868 ميلادي يهوديان مجددا اجازه يافتند مناسك ديني خود را آزادانه اجرا كنند. در سال 1943 حكومت اسپانيا يهوديان زيادي را از فرانسه و يونان به اسپانيا بازگرداند و در سال 1944 براي يهوديان اهل بوداپست گذرنامه‏هاي حفاظتي صادر نمود. بدين ترتيب حدود 4000 يهودي از خطر انتقال به اردوگاه‏هاي مرگ رهايي يافتند. هم اكنون در اسپانيا حدود 15.000 يهودي سكونت دارند.

ايالت گرونــا

از زماني كه «گرونا» به عنوان شهري كه در گذشته يهودي‏نشين بوده ميزبان گردشگران خارجي شده است گروه‏هاي زيادي از يهوديان و علاقمندان به تاريخ يهود در اين شهر ديده مي‏شوند. همه ساله موزه يهوديت در اين شهر بيش از يكصدهزار بازديد كننده دارد. اما در اين موزه، بيشتر سنگ قبور يهوديان مناطق مجاور به نمايش گذاشته شده است تا نشانه‏هاي خاصي از تاريخ يهود. به همين جهت منطقه يهودي‏نشين اين شهر در مقايسه با موزه شهر با اسـتقبال بيشتري از سوي گردشگران خارجي روبرو است. در كوچه‏هاي باريك منطقه يهودي‏نشين اين شهر در شبانه‏روز گروه‏هاي زيادي از گردشگران از كشورهاي مختلف به چشم مي‏خورند كه بيشتر به زبان عبري يا روسي تكلم مي‏كنند و به همين دليل كمتر زبان رايج در اين شهر يعني اسپانيايي يا كاتالوني به گوش مي‏رسد. درحال حاضر بازديد از شهر «گرونا» نسبت به ديگر شهرهاي اسپانيا خواستاران بيشتري دارد. اين شهر پس از «تولدو» ، «كوردوبا» و «بارسلونا» سعي در معرفي گذشته يهوديان خود دارد. در حالي كه حدود نيم قرن است كه نشانه‏اي از حيات يهوديت در آن ديده نمي‏شود، اما هنوز علائم و نشانه‏هاي زيادي در خيابان‏ها و ساختمان‏هاي مناطق يهودي نشين اين شهر به چشم مي‏خورند. وجود اين علائم و استقبال زياد گردشگران براي بازديد از مناطق، شگفتي سكنه اين شهر را به همراه داشته است، به حدي كه اساتيد علوم مردم‏شناسي و نژادشناسي معتقدند جو فعلي باعث شده است سكنه اين شهر علاوه بر تمايل به آشنايي با سابقه يهوديان گرونا حتي ايمان بياورند كه اجداد آنها يهودي بوده‏اند. نمونه زنده در اثبات اين گفته، خانمي است كه در سال 1996 در مصاحبه با يك روزنامه‏ بي‏پروا اعلام نمود اجداد او يهودي بوده‏اند. در حال اضر در «گرونا» تعداد معدودي يهودي سكونت دارند و به همين جهت امكان بازديد از مراسم جاري و روزمره آنها علاوه بر موارد تاريخي موجود در شهر فراهم نيست. البته چند خانوار يهودي در اين شهر زندگي مي‏كنند اما وضعيت زندگي آنها با يهوديان شهرهاي بزرگي مثل امريكا اصلا قابل مقايسه نمي‏باشد. متاسفانه در اين شهر بيشتر به موارد مربوط به تاريخ يهود توجه مي‏شود و وضعيت فعلي يهوديان در اين شهر كمتر مورد توجه قرار مي‏گيرد.

اما تاريخ حيات يهوديت در بارسلونا به عنوان پايتخت ايالت كاتالونا به يك قرن پيش بر مي‏گردد. اين شهر در سال 1877 داراي 21 نفر يهودي بود در حالي كه در كل كشور كمتر از پانصد يهودي سكونت داشتند. قبل از آغاز جنگ جهاني اول، جمع كثيري از يهوديان آلمان، اتريش و لهستان به بارسلونا مهاجرت نمودند. پس از جنگ ، يهوديان سفارادي كه تحت حكومت عثماني و يا روماني، بلغارستان، يونان و افريقاي شمالي ساكن بودند به جمع آنها پيوستند. بدين جهت انجمن يهوديان بارسلونا داراي تركيبي چند مليتي است و از جمله فعال‏ترين انجمن‏هاي موجود در اسپانيا شمرده مي‏شود. لازم به ذكر است كه در كشور اسپانيا يهوديان داراي سيزده انجمن هستند.

ايالت والنســـيا

هنگام ورود لشكرهاي «جاايمه اول» در سال 1238 ميلادي به شـــهر بندري والنسيا، انجمن كليميان اين شهر بيش از يك هزار عضو داشت. اعضــاي جامعه آن زمان اكثرا بازرگانان سرشناس در بازار داروهاي گياهي و طلا، استادكار و يا كشاورزاني بودند كه قرن‏ها در صلح و آرامش در كنار مردمان والنسيا و مغرب تحت حكومت خليفه كوردوبا زندگي مي‏كردند. اما تسلط مجدد پادشاهان كاتوليك و بازپس گيري شبه جزيره والنسيا توسط مغرب، به اين همزيستي مسالمت آميز خاتمه داد و يهوديان زيادي به اجبار به مسيحيت گرويدند. عده‏اي هم كه از گرويدن به مسيحيت سرباز مي‏زدند اخراج و يا با موجي از بازجويي‏ها و تحقيق‏ها روبرو ‏شدند. از سال 1942 با خاتمه دوران تسلط در شبه جزيره ايبريا، نفرت خاصي نسبت به يهوديت پاي گرفت.

پس از گذشت قريب به پانصد سال كم كم مهاجرت يهوديان به اسپانيا آغاز و به دنبال آن انجمني دراين شهر زيباي بندري تاسيس شد. در سومين شهر اسپانيا يعني والنسـيا اولين «عسـارا» (جمع حداقل ده نفره مردان براي اجراي مراسم دستجمعي مذهبي) در سال 1969 براي اولين مرتبه جهت اجراي مراسم روز مقدس شنبه (شبات) گرد هم آمدند.

اما هم اكنون با گذشت بيش از سه دهه از آن تاريخ، جامعه يهود اين شهر بيش از 130 عضو دارد. «شموئل صرفاتي ايسرائل» كه از موسسين و رئيس فعلي انجمن كليميان والنسيا است معتقد است جامعه يهودي حاضر در اين شهر به دور از هر خطري و در آرامش زندگي مي‏كنند. وي در اثبات گفته خود به وضعيت كنيساي اين شهر از نظر جغرافيايي اشاره مي كند. اين كنيسا در يكي از خيابان هاي آرام حاشيه مركز شهر قرار دارد كه واحدهاي ساختماني چندين طبقه آن را احاطه نموده‏اند. نشان خاصي يا تابلويي برسر در يا ورودي ساختمان وجود ندارد. فقط روي زنگ ساختمان مثل ديگر زنگ‏هاي كنار در ورودي نوشته شده طبقه اول، آپارتمان شماره 2. اين واحد مسكوني150 متر مربع مساحت دارد و در حال حاضر به صورت كنيسا در اختيار جامعه يهوديان اين شهر قرار دارد. تنها موردي كه اين واحد را از ديگر واحدهاي مسكوني متمايز مي‏كند وجود مزوزاي نصب شده بر چهارچوب در ورودي آن است. اتاق نشيمن اين آپارتمان به منظور گردهمايي‏هاي اعضاي انجمن و يا انجام مراسم قيدوش (دعاي سفرة شب شنبه) و صرف غذا در شب‏هاي شبات تخصيص داده شده و ديوار مقابل آن به نشانه‏هايي چون پرچم اسپانيا و ايالت والنسيا و تصوير پادشاه اسپانيا - خوان كارلوس اول - مزين شده است.

رئيس فعلي انجمن كليميان والنسيا (كه از پايه‏گذاران آن نيز مي باشد)chairman of spain jewish committee متولد مراكش است و دو سال قبل از تاسيس اين انجمن به والنسيا آمده است. وي در زادگاه خود به زبان «لادينو» كه نوعي زبان اسپانيايي محلي مخصوص يهوديان مي‏باشد تكلم مي‏نموده است. اكثر اعضاي جامعه يهودي والنسيا، سفارادي هستند. اما از آنجايي كه جمع حاضر در والنسيا نسبتا كوچك است و استخدام دائم يك حاخام از نظر مالي براي آنها مقدور نيست، به عنوان رئيس انجمن، خود شخصا در شب‏هاي شبات و ديگر مراسم مذهبي، عهده‏دار اجراي امور مذهبي است.

فقط جهت مراسم سال نوي عبري (روش هشانا)، كيپور (روزه بزرگ) و پسح (عيد خروج از مصر) يك حاخام به اين شهر مي آيد و مراسم عبادي را اجرا مي‏نمايد. در كنيساي اين شهر آقايان گرد ميز پيش نماز مي نشينند و خانم‏ها نيز در قسمت ديگري كه توسط يك پرده از قسمت آقايان جدا مي‏شود حضور دارند. محل نگهداري تومارهاي تورات در اين كنيسا توسط يكي از اعضاي متوفي و آلماني‏الاصل وقف شده است. بالاي ميز پيش نماز دو عدد لوستر نقره‏اي ظريف با قدمتي 150 ساله ساخت مراكش به چشم مي‏خورد كه يادگار پدر بزرگ رئيس انجمن اين شهر مي‏باشد و به كنيسا اهدا شده است. در محلي كه اصولا نمازگزاران طي روزهاي عادي پالتو و يا چتر و ديگر لوازم اضافي خود را مي‏گذارند، در ايام عيد ميوه بندان «سوكا» (سايه‏بان مذهبي) ساخته مي‏شود. البته مساحت آن كم است اما براي انجام فريضه مذهبي كفايت مي‏كند.

در گذشته اجساد متوفيان يهودي در والنسيا به اسرائيل يا قبرستان شهر بارسلونا كه در 500 كيلومتري والنسيا قرار دارد منتقل مي‏شد. اما به گفته رئيس انجمن، متوفيان اين شهر از اواخر سال 2001 ميلادي مطابق متوفيان مسلمان اين شهر، در مكاني كه به آنها تخصيص داده شده به خاك سپرده مي‏شوند.

خوراك و گوشت كاشر از پايتخت اسپانيا يعني مادريد به اين شهر ارسال مي‏شود. مادريد داراي سه كنيسا و دو قصابي كاشر و يك ميقوه (غسل‏گاه شرعي زنان) مي‏باشد. افرادي كه بخواهند فرضيات مذهبي خود را در والنسيا به طور كامل اجرا نمايند، گاه مجبور به مسافرت به مناطق ديگر مي شوند. از آنجايي كه والنسيا شهري است كه هميشه در آن نمايشگاه يا كنگره‏اي برپاست، هرهفته جامعه يهود اين شهر در مراسم روز شبات پذيراي ميهمانان خارجي مي باشند. در اين شهر شبكه دوم تلويزيون هر سه هفته يكبار يكشنبه‏ها سخنراني مذهبي و به دنبال برنامه‏اي ده دقيقه‏اي تحت عنوان «صحبت‏هاي حاخام» پخش مي‏كند.

«لادينو» يا زبان محلي يهوديان اسپانيا

با گذشت زمان، بسياري از زبان ها به فراموشي سپرده مي شوند و عملا از بين مي‏روند. مدتي است سازمان يونسكو ليستي تحت عنوان «ليست قرمز» تنظيم نموده كه در آن اسامي زبان هاي رو به اضمحلال قيد شده است. از جمله زبان‏هايي كه در اين ليست قرار گرفته‏اند، «لادينو» يا به عبارتي زبان محلي يهوديان اسپانيايي مي‏باشد. يهوديان ساكن در حوزه بالكان و تركيه از پانصد سال پيش تاكنون به اين زبان تكلم مي نمايند.

اما اضمحلال زبان‏ها تا چه زماني مي‏تواند ادامه يابد ؟ بدين ترتيب سازمان يونسكو براي دسترسي به راهكارهايي در راستاي جلوگيري از اضمحلال اين زبان، نشـستي در پاريس برگزار نموده است. اين نشـست با حضور نمايندگاني از كشورهاي فرانسه، امريكا، ايتاليا، بلغارستان، يونان، صربستان، كرواسي، اسپانيا و آلمان در

ژوئن 2002 برگزار شد. پس از ايراد سخنراني‏هايي در مورد زبان‏هاي محلي تصميم گرفته شد سازمان يونسكو طي

سال‏هاي آتي اقدامات زير را به عمل آورد : آموزش مدرس، ارايه زبان لادينو بعنوان يك رشته دانشگاهي يا به صورت واحدهاي نيمسال تابستاني، انتشار جزوات، واژه‏نامه و دستورزبان و نيز تجديد چاپ آثار مهم ادبي، حفظ و نگهداري روزنامه‏ها و مجلات منتشره به زبان لادينو به صورت ميكروفيلم و اقداماتي از اين قبيل.

اين كه تا چه حد بتوان به اين پيشنهادات جامه عمل پوشاند، مطلبي است كه با گذشت زمان مشخص خواهد شد. زيرا به طور مثال با وجود اينكه تا قبل از جنگ جهاني دوم در هامبورگ، برلين و اتريش، جمع كثيري از يهوديان سفارادي حضور داشتند، تحقيقات زيادي در گذشته در مورد زبان لادينو در آلمان صورت نگرفته است. مدت كوتاهي قبل از تشكيل نشست پاريس، تنها دو جلد كتاب در مورد زبان لادينو در آلمان منتشر شد. اما از ديگر سو، همكاري اعضاي شركت‏كننده با نمايندگان سازمان يونسكو در هر كشور، قطعا در كاهش تعداد اسامي مندرج در «ليست قرمز» بي‏تائير نخواهد بود.



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید