دکتر مریم حناسابزاده اصفهانی
پاییز 1389
بنا به درخواست تعدادی از خوانندگان، در مشاورهی روانشناسی این شماره از نشریه،
به پرسشها و پاسخهای مهم دربارهی استرس و تاثیرهای آن بر سلامتی پرداخته شده است
. امید است که این مبحث نیز مورد توجه و استفاده شما خوانندگان عزیز قرار گیرد.
***
آیا استرس بر سلامت روانی تاثیر منفی دارند؟
بله. در واقع یکی از مهمترین عواملی که سلامت روان افراد را به مخاطره
میاندازد، استرس (فشار روانی) است و به باور روانشناسان وقتی فردی با فشار روانی
مواجه میشود از سه مرحلهی «هشدار»، «مقاومت» و «فروپاشی» عبور
میکند. پژوهشها نشان میدهد فردی که قادر به رویارویی مناسب با انواع عوامل استرسزا
نیست، تا سرحد آشفتگی و فروپاشی در سلامتی جسمی و روانی ممکن است پیش رود.
منظور از عوامل استرسزا چیست؟
عوامل استرسزا شامل مواردی هستند که باعث ایجاد تغییرات جسمی و روانی ناشی از
انواع فشارهای روانی در انسان میشوند. عوامل استرسزا ممکن است ناچیز و گذرا باشند،
مانند: بیماری خفیف جسمی خود یا اعضای خانواده، دیر رسیدن به سرکار، خلف وعده توسط
دیگران، عصبانیت یا درگیری جزئی با مدیر، همسایه، همسر و... ممکن است این مشکلات
شدید یا حاد باشند، مانند : مشاهدهی مرگ یکی از اعضای خانواده یا دوستان نزدیک،
مشاهده یک تصادف دلخراش، حوادث طبیعی مثل: سیل و زلزله، حوادث ناشی از جنگ مثل:
بمباران.
آیا استرسها همیشه منفی و مخرب هستند؟
برخلاف تصوری که در جامعه وجود دارد، وجود استرس همیشه بد و ویرانگر نیست. زیرا
انسان برای این که قادر باشد به شکلی مطلوب به کار و کوشش بپردازد، به مقداری استرس
نیاز دارد. در واقع وقتی هیجانهای منفی به شکل ملایم و خفیف هستند (مثل دلهرهی
خفیف)، انسان را در اجرای کاری که به عهده دارد بهحالت آمادهباش نگه میدارند و
تنها در صورتی مخربند که تشدید شوند و در عملکرد شخص تداخل کنند. به عنوان مثال
نگرانی یک دانشآموز برای امتحان روز بعد موجب درس خواندن او میشود، ولی اگر این
نگرانی شدت یابد، منجر به اضطراب امتحان میشود و همین امر مانع یادگیری درس و
درنتیجه شکست وی در امتحان میشود.
اثرات منفی استرس روی افراد به چه عواملی بستگی دارد؟
هر چه شدت واقعه بیشتر باشد، اثرات آن هم بیشتر خواهد بود. مثلاً مرگ یکی از
اعضای خانواده بمراتب اثرات بیشتری ایجاد میکند تا بیماری یکی از آنها. هرچه یک
مشکل یا رویداد زندگی بیشتر بهطول انجامد اثر آن هم بیشتر خواهد بود. برداشت
ذهنی فرد از وقایع و طرز تلقی وی نسبت به حوادث، روی اثرات ناشی از حوادث بر جسم و
روان اثر میگذارد. مثلاً اگر فردی مرگ را بهعنوان یک تحول مثبت، یک تغییر شرایط
زندگی و رفتن به دنیای باقی و زندگی جاوید بداند و طبق مشیت الهی اعتقاد به واقعیت
غیرقابل انکار مرگ داشته باشد، اثر جسمی و روحی ناشی از مرگ یکی از نزدیکان در وی
بمراتب کمتر خواهد بود. بنابراین دیدگاه فرد نسبت به آن واقعیت، روی شدت اثرات
جسمی و روحی آن واقعه بر فرد تاثیرات بسزایی دارد و هر قدر فرد در دوران کودکی
حوادث بیشتری را تجربه کرده باشد، تاثیرپذیری وی در حوادث بعدی بیشتر می شود.
چرا برخی از اشخاص، نسبت به استرس حساسترند؟
پژوهشها نشان میدهد، بعضی از خصوصیات شخصیتی، آسیبپذیری فرد را نسبت به عوارض
و اثرات ناشی از رویدادهای منفی و حوادث بیشتر میکند. در این پژوهشها مشخص شده
است که افرادی با ویژگیهای زیر، زمانی که با انواع فشارهای روانی مواجه میشوند،
احتمال بیشتری وجود دارد که دچار صدمات جسمی و روانی شوند:
کسانی که وابستگی بیش از حد به دیگران مانند والدین، فرزندان، همسر، یا همکاران
دارند.
افرادی که اعتماد به نفس کافی ندارند و یا به تواناییهای خود اعتقادی ندارند.
اشخاصی که دوستان صمیمی ندارند و یا ناراحتیهای خود را با کسی در میان
نمیگذراند.
آنهایی که نسبت به خود، دیگران، دنیا و آینده خوشبین نیستند.
افرادی که معمولاً درگیری ذهنی زیادی با مشکلاتشان دارند.
چنین افرادی در رویارویی با مشکلات زندگی ممکن است به راحتی تسلیم آنها شده و دست
از تلاش و یا مقاومت در برابر سختیها و ناملایمات زندگی بکشند و خود را در برابر
مشکلات ببازند. همچنین ممکن است بعضی از اشخاص از لحاظ ژنتیکی و سرشتی آسیبپذیری
بیشتری نسبت به فشارهای روانی داشته باشند. بر همین اساس روانشناسان از دو
تقسیمبندی تیپ شخصیتی کاملاً متفاوت به نامهای تیپ شخصیتی A و تیپ شخصیتی B برای
اشاره به تفاوتهای افراد در واکنش به استرس، استفاده کردهاند.
مفهوم تیپهای شخصیتی A و B چیست؟
هر یک از این تیپها براساس یک سری ویژگیهایی شناخته میشوند که نقطهی مقابل
یکدیگر هستند. افرادی با تیپ شخصیتیA شامل این ویژگیهای زیر هستند:
1- همیشه در حال حرکت و جابهجا شدن هستند، زیرا از ماندن در یک محیط به سرعت خسته
میشوند.
2- کارهایشان را بهسرعت انجام میدهند (مثلا تند غذا میخورند).
3- وقتی کارها به کندی پیش میرود، بردبار نیستند و بیتابی میکنند.
4- همواره در کمین انجام کاری هستند و معمولا تا دو یا چند کار را همزمان انجام
میدهند.
5- حتی در زمان استراحت و یا در اوقات فراغت، آرامش ندارند.
6- مرتب با اعداد و ارقام سر و کار دارند و پیوسته درحال ارزیابی و اندازهگیری
فعالیتهایی هستند که انجام دادهاند.
7- مطالعات نشان داده است، افراد تیپ A، بدون درنظر گرفتن عوامل جسمانی و شغلی،
بیشتر آمادگی ابتلا به بیماری کرونر قلبی را دارند.
8- شخصیت تیپ A برونگراست، به میزان بالایی به شغل خود دلبستگی دارد، و نیاز به
قدرت و پیشرفت بالایی دارد.
در مقابل این افراد، ویژگیهای تیپ شخصیتی B به شکل زیر است:
1- تیپ B ممکن است فقط جاهطلبی تیپ A را داشته باشد.
2- فشار عصبی کمتری را در کار و اوقات فراغت تجربه میکند.
3- ممکن است در محیطهای پرفشار سخت کار کند، ولی سبک کلی عملکرد او انجام
فعالیتهای سخت و
طاقتفرسا نیست.
4- خصوصیات دیگر تیپ A را کمتر دارند.
آیا وجود استرس بیشتر در تیپ شخصیتی A ، واقعاً با بیماریهای قلبی ارتباطی دارد؟
در مطالعاتی که روی این تیپ شخصیتی صورت گرفته است، مشخص شده که استرس ممکن است
باعث بروز یا تشدید بیماریهای قلبی و عروقی و حتی سکته قلبی گردد. در تجربیات
روزمره نیز دیده میشود، کسانی که در معرض استرسهای روانی، اجتماعی و اقتصادی قرار
میگیرند، بیش از سایرین دچار افزایش فشار خون، آسم و زخم معده میشوند.
رایجترین عوامل استرسزا که بر بهداشت روانی افراد اثرات بد دارند، شامل چه مواردی
میشوند؟
موارد ایجادکنندهی انواع فشارهای روانی، بسیار و متعدد هستند. در زیر به برخی از
رایجترین این عوامل اشاره شده است:
1- محیط تحصیلی، خانوادگی، شغلی یا اجتماعی نامناسب.
2- میزان پایین حمایتهای اطرافیان.
3- فقر، بیکاری و نابسامانیهای اجتماعی.
4- اعتیاد، تجاوز، آدمربایی، خشونت، تهمت، تبعیض، طلاق یا جدایی و دیگر آسیبهای
اجتماعی.
5- حوادث طبیعی مثل آتشفشان، سیل، زلزله و یا حوادث ساختهی دست بشر مثل بمباران و
انفجار.
6- مرگ عزیزان و اشخاص نزدیک.
7- مشکلات ارتباطی با دیگران به ویژه روابط با افراد نزدیک.
8- عدم دسترسی به سیستمهای حمایتی مناسب و خدمات بهداشت روانی.
9- بیماریهای جسمی به ویژه از نوع درمان ناپذیر و مزمن و بیماریهای روانی خصوصاً از
نوع شدید آنها.
10- عدم توجه به مسئلهی بهداشت روانی، بهویژه برای کسانی که در زمان حال دچار مشکل
روانی هستند.
11- ضعف شخصیتی از جمله کمبود اعتماد به نفس و احترام به خود.
12- فقدان یک سیستم اعتقادی سالم و یا ضعف باورهای مذهبی و معنوی در افراد.
پذیرش مشکلات و رویدادهای زندگی چه نقشی در کاهش فشارهای روانی دارد؟
پذیرش به معنای شناسایی و قبول رویدادهای ناخوشآیندی است که نمیتوانیم کنترلی بر
آنها داشته باشیم و آنها را تغییر دهیم. بنابراین هنگامی که کسی چیزی را
میپذیرد، دیگر به گونهای رفتار نمیکند که میتواند آن را تغییر دهد.اما منظور از
پذیرش در این برنامهی درمانی، وسیعتر از این مفهوم است و به معنای آن است که در
مرحلهی نخست به تمامی حسهای بدنی، افکار و احساسات خود (خوشایند یا ناخوشایند) و
بدون تصمیمگیری دربارهی چگونگی پاسخ به آنها، از وجودشان آگاه شد و اجازه داد که
در آگاهی بمانند و در مرحلهی بعد با تمام آنها برخورد خوبی داشت.
پذیرش با تسلیم چه تفاوتی دارد؟
تسلیم به معنای منفعلانه برخورد کردن با مشکلات و ناشی از احساس درماندگی است و
بیشتر جنبهی غیرآگاهانه دارد، در حالی که پذیرش، برخورد فعالانه، ناشی از احساس
توانایی برای رویارویی با مشکلات به شمار میرود و شکل آگاهانه است. همچنین احساسات
پس از تسلیم شامل خشم، رنجش و کینه به تجربهی ناخوشایند است، درحالیکه احساسات پس
از پذیرش میتواند به شکل آرامش، رهایی و مهربانی به آن تجربه درآید.
لینک مرتبط:
استرس و میزان تاثیر آن بر سلامت |