انجمن کلیمیان تهران
   

بخشیدنِ گندم و خلعت از سوی حضرت یوسف صدّیق (ع) به برادران

   

ابراهیم سعیدیان (آریا)
تهران 1387

داد خلعت‌ها و گندم، رایگان
سوی موطِن کرد، آنان را روان

سوی کنعان،راهی و با دستِ پُر
پُر شد انبان‌ها زِ گندم‌ها،چو دُر

جا مِ یوسف بود در گندم،نهان
نقشه‌ا ی ا ز بهرِ آن کنعانیان

پس روان گشتند سوی کاروان
افسرانِ شاه؛چون شیرِ ژیان

جستجوکردند یکْ یکْ سِبطیان
پس عیان شد جامِ یوسف در میان

گشت بنیامین به سرقت، متّهم
نزدِ ا و بُد جام و شد بر او ستم

افسران؛جمله به کاخِ شه شدند
سجده بنمودند و بر درگه شدند

متّهم را کرد یوسف بس خطاب
با دوصد فریاد و با خشم و عتاب

جامِ ما را تو چرا دزدیده‌ای
هان! چه بَد هرگز تو از ما دیده‌ایی

کارِ تو زشت و بد ا ست و ناصواب
نیکیِ ما را چنین دادی جواب

این خلافِ نیکی و مردانگی اسست
راهِ پیغمبر، رهِ فرزانگی است

با همه احسان و اِنعام و دَهِش
نادرست است، این طریق و این رَوِش

پس خروجت غیرممکن، زین دیار
تا بِدانی، راه و رسمِ روزگار
 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید