بدون
تردید،شریعت الهی و کتاب مقدّس تورات، شامل قوانین و احکام زندگی و سرگذشت بزرگان
دین،و روشنایی بخش راه پر فراز و نشیب ابنای بشر بوده و خواهد بود.
کتاب تورات منظوم از آثار منحصر بفرد ادبی در جامعه کلیمیان معاصر به شمار می رود.
این منظومه با زبانی فصیح و روان، در نهایت امانت داری به بیان برخی از وقایع تورات
پرداخته است. امید اینکه با یاری خداوند، شاهد انتشار آثار با ارزش و کارهای دیگر
از ایشان باشیم.
پیشگفتار سراینده:
اینک که به یاری خداوند متّعال،پس از سه سال تلاش و کوشش بسیار،بخشی از کتاب مقدّس
تورات و قسمتی از تفاسیر آن را از نثر به نظم کشیدهام، صواب دید من ،آن است که این
کتاب مقدس را به ارواح پر فتوح مرحوم مغفور پدر بزرگوارم (باروخ بِن اَهَرون) خُُلد
آشیان و مادر مهربان و فداکارم (سلطنت بَت حاجی عِذرا کوهِن ) جنّت مکان که هم چون
چراغ درخشان و نورانی، روشنی بخش روزهای تیره زندگانیام بودهاند و اکنون سر در
نقاب خاک کشیدهاند،تقدیم نمایم و برای ایشان از درگاه خداوند متّعال،طلب مغفرت و
آمرزش نمایم. باشد که از این رهگذر، قطرهای از دریای بیکران محبّت و زحمات آنان
را جبران نموده باشم.
و اکنون جادارد از اساتید خود نیز سخن گویم :
1. روح پرفتوح دکتر بسیم برجیس، شاعر و عارف کلیمی معاصر را میستایم که پزشک بود و
به زبانهای فرانسه، انگلیسی،فارسی و عبری به گونهای تخصّصی اشراف کامل داشت،شعر
نیکو میسرود،افتخار شاگردی وی را داشتم و او هم نسبت به این اشعار، حساسیّت
ویژهای داشت.
2. استاد عبدالله طالع همدانی که در محضر پرفیض ایشان کم نیاموختم، از آموزههای وی
بهره گرفتم و شعر زیر را در خیر مَقدم به ایشان در بازگشت به میهن،در کانون
فرهنگی– هنری– اجتماعی کلیمیان که مرحوم دکتر ابراهیم بِرال، مرحوم دکتر بِرجیس و
او بنیاد نهادند، تقدیم کردم:
طالعم گفت که طالع، زِ سفر باز آمد
مایهء فخروادب، درّ و گُهر باز آمد
آنکه شعرش، شِکر و قند و عسل بود آمد
شاعر و حافظِ امثال و مَثل بود آمد
در زمستان و خزان،مریم و بلبل آمد
لاله و نسترن و سوسن و سنبل آمد
شب چو پرواز نمود و زِ افق، نور آمد
طالع وارد شد و در محفلِ ما شور آمد
شورِ این محفل ما از سخنِ شیرین است
محفلِ شعر و ادب، خالیاز او، مسکیناست
آمد آن شاعرِ ملّی و بزرگِ ایران
پا به مژگان بنهاد و به سرا و ایوان
(آریا)، اوّلِ راه است و وی در اوجِ قُلل
طالع، خورشیدِ درخشان شده در بین مِلَل
3.جناب دکتر امیرهوشنگ شفا، پزشک و شاعر گرانمایه که دارای چند کتاب شعر است که
هنوز فرصت چاپ آن دست نداده و نام او در بسیاری روزنامهها چون «شبنم سیاه»،
«روشنفکر» و . . . آمده است و امیدوارم به زودی، شاهد چاپ آثار ایشان باشیم.