ابراهیم سعیدیان (آریا)
تهران 1387
یک برادر گفت ، یوسف را چنین:
« این گُنَه بر ما ببخش، ای نازنین!
ما پشیمانیم، از کردارِ خویش
هم زِ کارِ خویش و هم، رفتارِ خویش
شرمسار و روسیاه و نادِمیم
خاکسارِ دَرگَهیم و خادمیم »
چون که گفتِ سِبطیان، یوسف شنید
پس جَببین ِ خویش را درهم کشید
گفت: «تقدیر، این چنین بود و قضا
مصلحت بودست و فرمانِ خدا»
مقاله های مرتبط:
کلیمیان و ادبیات ایران
معرفی ابراهیم سعیدیان (آریا)
|