ابراهیم سعیدیان (آریا)
تهران 1387
یوسفِ خوب و صدیق و باگذشت
چون صد و ده سال از عمرش گذشت
پس وصیّت کرد بر اِخوانِ خویش
بر زن و فرزند و بر یارانِ خویش
تا که وقتِ هجرت از این سرزمین
سوی خاکِ خوب و پاک و نازنین
پس بخواهید از سپهسالارِ خویش
چون ببندد گاهِ رفتن، بارِ خویش
حمل سازد استخوانهای مرا
تا نباشم انَدرین غربت، رها
این بِگُفت و جانِ شیرین را سپرد
رَه به سوی خا لقِ جاوید برد
از برای مرگِ آن مرد ِ خدا
سرزمین ِمصر، شد ماتمسرا
بعد از او مُردند، همچون دیگران
اهلِ بِیتِ یوسف و کنعانیان
چون که فرعون مُرد و اَندر خاک شد
هر شَهی آمد، بد و سَفّا ک شد
مقاله های مرتبط:
کلیمیان و ادبیات ایران
معرفی ابراهیم سعیدیان (آریا)
|