انجمن کلیمیان تهران
   

جدایی مادر و فرزند

   

ابراهیم سعیدیان (آریا)
تهران 1387


کودکِ زیبا و پا ک و با خدا
جورِ فرعون،کردش از مادر جدا

از بَر و آغوشِ گرمِ مادرش
بوسه‌های دل‌نوازِ خواهرش

مادرِ موسیٰ ، نگاهش سوی نیل
دستِ او، سوی خداوندِ جلیل

زیرِِ لب می‌گفت غمگین و نَژَند:
« تا به کِیْ یعقوبیان، در قید و بند؟
 

گر که طوفان گردد و موج و خروش
اخترِ عِبرانیان گردد خموش

گر که طغیانی نماید آبِ نیل
واژگون گردد، بمیرد آن جمیل

او گرسنه،تشنه و بی‌شیر و آب
فارغ از دنیای خویش و غرقِ خواب»

دستِ اِسرائیلیان، سوی خدا
با زبانِ روزه و ذکر و دعا

وحی آمد سوی مریم، ناگهان
« تو نِه‌ای آگَه زِ اسرارِ نهان

خشمِ دریا، تُندَر و گِردابِ نیل
دستِ ما می‌باشد و حُکمِ جلیل

هرچه فرمان می‌دهم، آن می‌شود
اِژدهای من، نگهبا ن می‌شود

مُردگان را گر بخواهم، جان دهم
مَردِ حق را هر چه خواهم، آن دهم

ما اسیری را شَهِ دنیا کنیم
چشمِ یعقوبِ نبی، بینا کنیم

ما رئوف و مهربان و عادلیم
کِی زِ اسرارِ نهان، ما غافلیم؟»

مادری دستش به سوی آسمان
التماسش با خدای مهربان



مقاله های مرتبط:

 کلیمیان و ادبیات ایران

معرفی ابراهیم سعیدیان (آریا)


 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید