ابراهیم سعیدیان (آریا)
تهران 1387
من، خدای خالقِ کَوْن و مکان
در زمین و آسمان و کهکشان
من، برون بردم تو را از مصر و نیل
تا شوند فرعونیان، خوار و ذلیل
بر حذر باش ازصَنََمهای قشنگ
بر جَبینِ بت پرستان، داغِ ننگ
بیخود و بیهوده، با کِذب و ریا
تو مَبَر، نامِ خداوند و ِاله
روزِ شنبه، در مناجاتِ کریم
راحت و آسوده و فارغ، زِ بیم
شادمانی کن، تو ای نسلِ بشر!
تا رهایی یابی از هر گونه شَر
احترامِ والِدِین از واجبات
تا تو را افزون شود، عمر و حیات
ایزدِ دانا به به الواحش نِبشِت
قتل، ممنوع است و کُشتن، کارِ زشت
پس زِنا ، مطرود و مردود و تباه
واجب آمد اجتناب ، از این گناه
هست دزدی، کارِ نامردانِ دون
شیوهای از بَد سِگالانِ زَبون
بر حذر باش از گواهیِ دروغ
تا دلت روشن شود؛ جان، پر فروغ
مالِ همنوعان مکن تو آرزو
تا ظفریابی به خصم و بر عَدو
لطفِ یزدانی و احکامِ خدا
از برای دردِ بی درمان، دوا
این قوانین، از برای زندگی
چلچراغی هست با تابندگی
مقاله های مرتبط:
کلیمیان و ادبیات ایران
معرفی ابراهیم سعیدیان (آریا)
|