ابراهیم سعیدیان (آریا)
تهران 1387
گفت موسی پس به فرعونِ لَعین :
« بهر آزادی، رها کن جور و کین
بَرده هستیم و غلامِ زیرِ دست
بس لگدها خورده از مردانِ مست
ناله و فریادمان یزدان شنید
روزگارِ نا خوشِ ما را چو دید
خوْرد سوگند او به این کَوْن و مکان
کَز اسارت میرَهانَد بَردگان
گفت فرعون: «کِی شناسم من، خدا
کو خدای خالق و کو رهنما!؟
پس منم، اینک خداوندِ جهان
حاکمم بر چرخِ گردون و زمان »
گفت موسی پس به فرعونِ خبیث:
«گُمرَه و غافل مشو از این حدیث
هست پنهان، خالق از چشمانِ ما
او حکیم و قادر است و مُقتَدا »
مقاله های مرتبط:
کلیمیان و ادبیات ایران
معرفی ابراهیم سعیدیان (آریا)
|