ابراهیم سعیدیان (آریا)
تهران 1387
تا که بنیامین به کاخِ شاه شد
در جوارِ یوسفِ چون ماه شد
پس شدند یعقوبیان،در بارگاه
سجده بر یوسف نمودند در پگاه
خاطراتِ یوسف،اینک زنده شد
مونسش را دید و بس فرخنده شد
در نظر آورْد بابِ خوب خویش
مادرِ والا و هم محبوبِ خویش
پس رها شد شیمعون از زندانِ شاه
آن جوانمردِ شریف و بیگناه
گشت یوسف، میزبانِ سِبطیان
تا نشیند در کنارِ آن جوان
یازده تن بر سرِ میزِ طعام
در کنا رِ آن بزرگ و آن هُمام
جای اِخوان بُد مشخّص از مَقام
پس در اندیشه شدند از کِید و دام
مقاله های مرتبط:
کلیمیان و ادبیات ایران
معرفی ابراهیم سعیدیان (آریا)
|