ابراهیم سعیدیان (آریا)
تهران 1387
اینک اینجا، در کنارِ آبِ نیل
کاخِ فرعون است و زنهای جمیل
رقص و آواز است و زنها لُخت و عور
عِیشِ فرعون بود و هم فِسق و فُجور
کاهنان و ساحران ِ بت پرست
سا غر و پیمانه و مردانِ مست
مِیگُسا ری کرد و خوابش در ربود
لرزه بر اندامِ شَه افتاده بود
شاهِ کافر، خوابِ شومی دیده بود
قلب ِ همچون سنگِ او لرزیده بود
او پرید از خوابِ دِهْشَتنا کِ خویش
زار و غمگین گشت با حا لِ پَریش
شاهِ ظالم در کنارِ تختِ خویش
ناله کرد از اختر و از بختِ خویش
مَحرَما ن را خواست درآن بارگاه
تا که برگویند رازِ خواب ِ شاه
ماجرای خوابِ خود را باز گفت
خوابِ تلخِ خویش، از آغاز گفت
مقاله های مرتبط:
کلیمیان و ادبیات ایران
معرفی ابراهیم سعیدیان (آریا)
|